به گزارش خانه خشتی ، این بار بعد از سه سال او برای دیدنمان آمد و برایمان گفت که عکاسان عکسش را گرفتند، صدا و سیما آمد و برنامه اش را ساخت، مسئولان در رسانه ها وعده هایشان را دادند اما نانوای یک دست قصه ما دردهایش برای خود ماند و وعده ها در حال او فرقی نکرد.
امیر پور امینایی با وجود همه مشکلات و مشقت ها و عدم حمایت مسئولین بازهم هنوز مانند کوهی استوار و امیدوار به زندگی ادامه می دهد .
جوان معلولی که به طور ناخواسته درگیر مشکلات طاقت فرسایی است ،جوان صبوری که مورد بی مهری و عدم حمایت مسئولین شهرمان قرار گرفته است و چه ساده به مشکلات می خندد و می گذارد که بر او بگذرند .
وی در یک خانواده فقیر و بی درآمد و معلول به دنیا آمده است . به گفته وی پدرش شاطر نانوا بوده به علت حساسیت و بیماری نتوانسته به کارش ادامه دهد وی مجبور می شود از همان نوجوانی که محصل بوده درس و مدرسه را رها کند و برای خرج و مخارج زندگی خود و خانواده اش به جای پدرش در نانوایی کار کند .
امیر داستان معلولیتش را یک بار دیگر برایمان گفت: در آن زمان پدرم با ماهی ۱۲ هزارتومان حقوق مجبور بود خرج ۶ فرزندش که همگی محصل بودند بدهد ولی کفاف زندگیمان را نمیداد تا اینکه من مجبور شدم مدرسه را رها کنم و به کار در نانوایی بپردازم یک روز بعد از تعطیل شدن نانوایی در حین بازگشت به خانه ماشین جرثقیلی به من برخورد کرد و باعث شد از ناحیه دست معلول و ناقص شوم ، ابتدا فکر نمی کردم دستم مشکل خاصی داشته باشد راننده مقصر منو به بیمارستان برد و چند بار هم به عیادت آمد تا اینکه مشخص شد که به علت ضربه وارده ،دستم قادر به حرکت نیست و در آن زمان (۱۴ سال پیش) برای درمان دستم نیاز به هفت میلیون پول بود که هیچکس کمکی به من نکرد و راننده مقصر هم دیگر خبری از او نشد تا اینکه با شکایت من راننده مقصر فرار کرد و من شدم یک آدم معلول ناامید و از همه جا رانده شده با جیب خالی .
وی ادامه داد: پدرم با حال مریض و ناتوانی برای گذران خرج و مخارج زندگی مجبور شد به نانوایی برگردد و من هم با وجود شکست روحی که خورده بودم باز هم امیدم را از دست ندادم وقتی دیدم که پدرم به تنهایی قادر به خرج و مخارج ما نیست به نانوانی برگشتم و با همان دست معلولم به کار مشغول شدم .
شروع کار برای امیر سخت بوده اما با تلاش فراوان و توکل بر خداوند ابتدا با انبر شروع به کار کرد و با گذشت زمان چانه گرفتن خمیر و بعد پختن نان را یاد میگیرد.
امیر پور امینایی از مسئولین قول گرفتن مجوز راه اندازی یک نانوایی را گرفته اما آنان با امروز و فردا کردن از زیر بار این مجوز دادن شانه خالی می کنند .
امیر گفت: یک سری قولهایی به من دادند ولی هیچ کدام تا حالا عملی نشده اند در جوابم می گویند برو یک جایی نانوایی بزن که نانوایی نباشه و مشکل برا نانواها نداشته باشد برو ما با شما هماهنگی می کنیم ،در صورتیکه از آن روزی که درخواست مجوز دادم تا کنون چندین نانوایی جدید تاسیس شده است، چرا من را با وجود مشکل مالی و خانوادگی و همچنین مشکل معلولی که دارم حمایت نمی کنند؟ چرا به من مجوز راه اندازی یک نانوایی را نمی دهند ؟ اگر مجوز داشتم با گرفتن وام و قرض از جایی وسایل مورد نیازبرای راه اندازی یک نانوایی تهیه می کردم .
حرف پور امینایی این است که چرا برای منی که احتیاج به کار دارم در یک خانواده ای هستم که مادرم به علت تصادف معلول و افتاده شده است و پدرم هم مریض و ناتوان و برادرم هم معلول می باشد و نان آور خانواده هستم ،مجوز صادر نمی شود ولی برای کسی که شایدهم احتیاج ندارد دو تا دو تا مجوز صادر می شود ؟چرا مسئولین رسیدگی نمی کنند ؟
وی در خصوص حمایت های بهزیستی می گوید : شاید سالی یا شش ماهی یکبار ۵۰ تومان بدهند شاید سالی یکبار نامه ای بدهند برای بیمارستان !!!
امیر گفت: اگر به من و امثال من بها داده می شد و حمایت می شدیم می توانستم با راه اندازی یک شغل چند معلول دیگر هم مشغول به کار کنیم .
وی ادامه داد :چند سال پیش کارت معلولیت (به خاطر تصادف ) صادر شده که به من معلولیت صدرصد تعلق گرفت ولی در زمان الان می گویند در صادر شدن کارت اشتباه شده است شما معلولیت صددرصد شدید جسمی نداری و الان دیگر از هیج جا از من و خانواده ام حمایتی نمیشود . چند بار هم با رفتن به فرمانداری با دادن نامه ای به شهرداری سرچشمه برای آبیاری فضای سبز شهرداری آنجا درخواست دادم ولی تا کنون هیچ حمایتی صورت نگرفته است .فقط با حمایت اداره بهزیستی یک وام سه میلیون خود اشتغالی می خواستند به من بدهند که برای راه اندازی یک نانوایی کافی نبود به همین خاطر پیگیر این وام نشدم .
تنها تقاضا و درخواست نانوای یک دست از مسئولین این است یک مجوز راه اندازی برای نانوایی اش صادر کنند تا بتواند با همه مشکلاتی که دارد یک نانوایی مستقل داشته باشد و با راه اندازی نانوایی دو نفر معلول دیگر هم به کار مشغول کند.
پور امینایی از افراد خیر و سخاوتمند هم تقاضا داشت که اگر بتوانند هزینه ی راه اندازی اولیه یک نانوایی به او قرض دهند کم بزرگی به او داشته اند.
نانوای یک دست در پایان سخنش یاد کرد از سه سال گذشته و گفت :از سال ۹۱ که سایت خانه خشتی با من مصاحبه کردند در زندگی من تحولاتی ایجاد شد بطوریکه با حمایتهای این سایت و رسانه ای کردن مشکلات من باعث شدند که بهزیستی جایی را برای اسکان و سرپناهی برای من و خانواده ام ایجاد کند.
وی در پایان از سایت خانه خشتی به خاطر مطرح کردن مشکلات افراد معلول و نیازمند باعث می شوند صدای آنها را به گوش مسئولین برسانند تشکر و قدردانی کرد.
گزارش و عکس : روح الله بادپروا