“خانه خشتی”ژانرهای مختلف سینمایی همیشه یکی از محورهای دستهبندی بسیار مهمی هستند که نقش قابلتوجهی هم در گرایش مخاطبان به سینما دارند. در واقع همزمان با روند حرفهایتر شدن سینما و پیدایش فیلمنامه و داستانهای گوناگون در بستر فیلمها و همچنین توجه به علاقه بینندگان به تدریج سینما به ژانرهای مختلفی تقسیم شد که این تقسیمبندی گام قابل توجهی تا به امروز محسوب میشود.
تردیدی نیست که ژانر سینمایی اکشن که میتوان شروع جدی آن را تقریباً از دهه ۷۰ دانست از همان شروع خود توانست بخش قابلتوجهی از مخاطبان سینما را به سینماها بکشاند، آنچنان که در طول چندین دهه این ژانر در بین گروههای سنی با تیپها و کاراکترهای خاص خود مانند آرنولد و راکی و فرانکی و استوین سگال و... به ژانری پرطرفدار تبدیل شده است، هر چند این تیپسازیها اهداف سیاسی خاصی هم داشتهاند که باید مورد بررسی قرار گیرد. اما به هر صورت این ژانر به تدریج در سینمای ایران هم وارد شد و مخاطبان سینمایی ایران هم به سرعت جذب اینگونه فیلمها شدند. شاید بتوان مهمترین نقطه این شروع را فیلمهای دهه هفتادی دانست که در آن جمشید هاشمپور به عنوان تکستاره این فیلمها به ایفای نقش میپرداخت؛ فیلمهایی که در آن هاشمپور در جایی که به نظر کارگردان لازم بود با ورود به قصه اصلی فیلم، تمام حریفانش را که در اکثر مواقع قاچاقچیان و خلافکاران بودند شکست میداد که این موضوع در آن سالها با اقبال خوبی از سوی مخاطبان روبهرو شده بود؛ فیلمهایی همچون طعمه، افعی، قهرمان، مجازات، شبیخون، رنجر، نیش، پادزهر، دیوانهوار، ویرانگر و پرواز از اردوگاه از این دست فیلمها بودند که درآن سالها نه تنها به ژانر اکشن سینمای ایران رنگی تازه بخشیدند بلکه موجب افزایش چشمگیر فروش سینمای ایران هم شدند.
مشکلاتی که همچنان ادامه دارند
در این میان در کنار این رشد و نقش در فروش سینمای ایران باید توجه داشت که این ژانر در سینمای ایران با افت وخیزهای فراوانی همراه بوده و در کنار این موضوع با معضلاتی همیشگی درگیر است که تا به امروز فعالان سینما در این ژانر نتوانستهاند این ضعفها و معضلات را برطرف کنند. در واقع به رغم اینکه مخاطبان در فیلمهای جدیدتری همچون قتل آنلاین و حرکت به کارگردانی فرهاد نجفی جلوههای تازهای از ژانر اکشن میبینند اما باز هم ژانر اکشن سینمای ایران درگیر بسیاری از مشکلات است که همین موضوع به تدریج سبب شده تا ژانر اکشن امروز در سینمای ایران کم فروغ باشد. شاید بتوان یکی از این مشکلات همیشگی را درگیر بودن محض سینمای ایران در اتفاقات و موقعیتهای تکراری اکشن در فیلمهای متعدد در این ژانر سینمای ایران عنوان کرد. به واقع اگر نگاهی جامعتر به سکانسهای سینمای اکشن در ایران داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که این ژانر تنها محدود به چند صحنه و اتفاقات خامی که در اکثر موارد در روند داستان فیلم پخته نمیشود، باقی مانده است، به تعبیر دیگر سینمای اکشن ایران از گذشته تا به امروز در سیطره صحنههای اکشن گرفتار شده و گویی که سازندگان این دست فیلمها هنوز آنچنان که باید علاقهای به پرداختن صحنههای اکشن در دل یک داستان جذاب کلی در بستر فیلمها ندارند.
در اینجا باید توجه کرد که به باور منتقدان سینما این موضوع از همان سالهای آغازین دهه ۷۰ سینمای اکشن، در این دست فیلمها وجود داشته، منتها به نظر میرسد در آن زمان به دلیل تازگی اینگونه صحنهها و سکانسها برای مخاطب، بینندگان سینما برای پذیرش و جذب آن مشکلی نداشتند اما هر چه این زمان بیشتر سپری شد و مخاطبان سینما به آثار سینمای غرب دسترسی بیشتری پیدا کردند و از طرف دیگر سطح سواد و فرهنگ جامعه رشد یافت، به تدریج اینگونه تولیدات ژانر اکشن مخاطبان کمتری یافت و همین مسئله حتی باعث کاهش شدید سهم فروش سینما از ژانر اکشن شد. این در حالی اتفاق افتاد که از لحاظ روانشناختی سینمای ایران به دلیل پتانسیل جوان جامعه، میتواند با بهرهگیری درست از ژانر اکشن، مخاطبان جوان زیادی را به سالنها بکشاند. در واقع در این چند سال با وجود ساخت فیلمی همچون «حرکت اول» که در آن رشد قابل ملاحظهای در صحنههای اکشن و ویژگیهای ظاهری نسبت به آثار قبلی این ژانر دیده میشود، ژانر اکشن در سینمای ایران نتوانسته راهی را پیدا کند که در آن با برنامهریزی طویلالمدت هم مخاطبان بیشتری را به خود جلب کند و هم به تنوع سینمای ایران غنا بخشد.
افراط و تفریط، درد این روزهای اکشن
از سوی دیگر نباید از این مسئله هم غافل شد که ژانر اکشن سینمای ایران، گاهی اوقات به شدت دچار افراط و تفریط هم میشود، یعنی به صورت عینیتر در برخی موارد فیلمهای اکشن تنها صرفاً نام این ژانر را با خود حمل میکنند و آنگونه که باید از تعلیقها و سکانسهای جذابی برخوردار نیستند یا اینکه صحنههای اکشن به دلیل عجله یا کمبود امکانات، مخاطبی که هر روز شاهد فیلمهای خارجی در این ژانر است را ارضا نمیکند. از طرف دیگر آن سوی ماجرا این مسئله دیده میشود که در برخی دیگر از تولیدات زیرمجموعه ژانر اکشن، فیلمها تنها به خلق موقعیتهای اکشن و حوادث ناگهانی اختصاص یافتهاند و مخاطب سینما در آنها هیچگونه داستان پرکششی که ظرفیت صحنههای متعدد اکشن را داشته باشد، نمیبیند که در این موارد فیلمها به استهزا گرفته میشوند چرا که تنها در چند صحنه درگیری و افت و خیز محدود شدهاند که این موضوع اصلاً برای مخاطبی که در دنیای امروز داستان فیلم برایش اهمیت فوقالعادهای دارد قابل پذیرش نیست. اما در کنار این مسئله به مورد اول یعنی کمبود امکانات و عدم برنامهریزی مناسب برای شکلگیری ستاد ویژهای برای تقویت جلوههای ویژه و صحنههای اکشن هم باید اشاره کرد.
این مسئله آنقدر مهم به نظر میرسد که نه تنها در چندین سال اخیر باعث ندیده شدن ژانر اکشن و کسب درآمد برای سینما شده، بلکه سبب شده که فیلمهای تاریخی درباره اسطورههای دینی و مذهبی هم آنچنان که باید در امر جلب نظر مخاطب موفق نباشند، به عنوان نمونه بهرغم اینکه ملک سلیمان به عنوان یک اثر سینمایی و مختارنامه به عنوان یک اثر تلویزیونی مورد توجه مخاطبان هنر هفتم قرار گرفتند اما ضعف در این زمینه در هر دو این محصولات پر بیننده به عینه دیده میشود. این ضعفها گاهی اوقات به جایی میرسید که کارگردان برای جلوگیری از افت کیفیت فیلم از به تصویر کشیدن صحنههای نبرد که بخش جذابی برای مخاطبان عام در اینگونه فیلمها هستند، خودداری میکند. در صورتی که اگر برنامهریزی در این زمینه تاکنون به طور مشخص و سازمانمند صورت میپذیرفت، امروز سینما و تلویزیون ایران با توجه به برخورداری از فرهنگ غنی که در آن داستانهای زیادی از اسطورههای دینی و ملی دیده میشوند، میتوانست حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد که تا به حال این اتفاق مهم رخ نداده است.
داستان پرکشش همراه با تعلیقهای مناسب
در کنار این مسئله، روانشناسی امروز فیلم بیانگر این موضوع است که داستان فیلمها به ویژه در ژانر اکشن در این عصر تازه سینما، آنقدر مهم هستند که میتواند تأثیر یک فیلم اکشن با جلوههای بصری سطح را چندین برابر کند چرا که به باور این دست از صاحبنظران، داستان مناسب در کنار صحنههای اکشن پرتعلیق و حساب شده باعث میشود که مخاطبان خیلی زود در بستر داستان این دست فیلمها جذب شوند و حتی پیامآنها را راحتتر پذیرا باشد چرا که همیشه ترکیب فاکتور رمزگشایی و پیگیری از داستان در کنار صحنههای اکشن بصری مناسب، تأثیر بسزایی در باور مخاطب از آن فیلم و حمایت فردیاش از این ژانر خواهد داشت؛ فاکتورهایی که این روزها چندان در سینمای ایران مشاهده نمیشود و شاید هم به همین دلیل است که مخاطبان از سینماگران برای ساخت فیلمی به طور حرفهای در قالب این ژانر حمایت نمیکنند که این مسئله به تدریج باعث افت اعتماد به نفس سینماگران اینگونه ژانرها هم شده است، آنچنان که این روزها به نظر میرسد کارگردانان به دلیل نبود بستر و امکانات مناسب علاقه چندانی به ساخت فیلمهای حرفهای در ژانر اکشن نداشته باشند.
بیعلاقگی که سبب شده مخاطب ایرانی روز به روز بیش از گذشته با ژانر اکشن هالیوودی که در سیطره اهداف خاص و سیاسی امریکاست، آشنایی بیشتری پیدا کند و به این ترتیب از این طریق بخواهد نیاز روحی خود به اکشن سینمایی را برآورده سازد که این موضوع دقیقاً در راستای سیاستهای فرهنگی غرب خواهد بود چرا که با نگاهی به فیلمهای تولید شده در هالیوود متوجه این مسئله خواهیم شد که هالیوود در ژانر اکشن امروز خودش به دنبال القای پیامهای خاص سیاسی- روانی غربی است که برای آن سالها برنامهریزی و هزینه میکند. نمونه عینی و بارز این موضوع را میتوان در سری فیلمهایی همچون جان سخت یا سرباز جهانی، لمس کرد. علاوه بر تمام این مسائل به نظر میرسد شتابزدگی و عجله برای تولید و اتمام فیلمها این روزها سبب شده که کارگردانان و تولیدکنندگان علاقهای به ساخت فیلمهای حرفهای اکشن که به طور معمول زمان خاص خود را میطلبند، نداشته باشند و اگر هم به سمت ساخت آن میروند به تمام سکانسها و قصههای آن به صورت گذرا و خیلی عجیب و با عجله مینگرند که این موضوع سبب به وجود آمدن فیلمنامههای فوقالعاده ضعیف همراه با سکانسهای اکشن نه چندان جدی میشود که به هیچ وجه برای مخاطب مطلوب نیست.
رضا فرخی