چند روز پیش در یکی از جراید؛ مطلبی از یکی از بزرگان حوزه علمیه قم؛ در مورد اعتدال دیدم که موجب تعجب و شگفتیام شد. ایشان در مذمت از افراط و تفریط؛ اعتدال را حکمی قرآنی خوانده و گفته است؛ باید در خط مستقیم اعتدال حرکت کنیم…. در صورتی که در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز در خط اعتدال حرکت کنیم شاهد پیشرفت خواهیم بود….. ایشان اعتدال را خط اصلی اسلام راستین دانسته است و با استناد به اینکه در قرآن؛ آمده است در هنگام نماز نه داد و فریاد به راه بیندازید و نه آنقدر آهسته بخوانید که خودتان هم نشنوید؛ بلکه راه میانه را انتخاب کن و نیز در صدقه دادن نه آنچنان دستدلواز باش که همه زندگیت را ببخشید و نه بخیل باش که هیچ انفاق نکنید؛ بلکه باید در انفاق؛ اعتدال داشته باشید. وی با یکی به میخ زدن و یکی به نعل؛ گفته است افراط ضررهای زیادی داشته؛ چنانکه تفریط هم ضررو زیانهایی داشته است. باید در همه امور معتدل و میانهرو بود. لفظ میانهرو؛ از الفاظی است که قبل از انقلاب رادیوهای بیگانه در حوزه علمیه قم از سیدکاظمشریعتمدار بهعنوان آیهالله میانهرو و در دانشگاه از ملیگراها و نهضتآزادی بهعنوان چهرههای معتدل یاد میکردند. و از امام خمینی ره به عنوان آیهالله تندرو یاد میشد. بارها آمریکاییها و أیادیشان در منطقه خواهان حکومتی میانهرو و معتدل در جمهوری اسلامی ایران شدهاند. پس از قیام طلاب در ۱۹ دی ۱۳۵۶؛ روزی آقای کاظم شریعتمدار در پایان درسش ضمن حمله به دولت؛ طلاب حوزه علمیه راهم مورد حمله قرار داد و گفت: اینجا چاله میدان نیست که دولت به ضرب و شتم طلاب و روحانیون بپردازد. قم صاحب دارد و طلاب هم بدانند که اینجا چاله میدان نیست که تضاهرات کنید و شیشه بشکنید حوزه صاحب دارد و …. خلاصه با یکی به میخ و یکی به نعل؛ همه را به اعتدال و میانه روی دعوت کرد. از آنجا فهمیدم که چرا رادیوهای بیگانه به آقای شریعتمدار میگویند آیهالله میانهرو. مطالب این استاد محترم حوزه هم؛ مرا به یاد داستان شریعتمدار انداخت. بگذریم ولی چطور این استاد که سالها با قرآن ممارست دارد؛ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ …. (بقره؛ ۱۳۳) را؛ که میفرماید در کار خیر سرعت بگیرید یا ….فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ ….(بقره؛ ۱۴۸) در کارهای نیک و خوب از یکدیگر سبقت بگیرید؛ را ندیده است. چگونه سبقت و سرعت گرفتن؛ با اعتدال و میانه روی میسازد؟ اگر کسی از ایشان سوال کند؛ در جنگ صفین واختلاف بین امام علیعلیهالسلام و معاویه؛ که دو گروه از مسلمانان در حال جنگ با یکدیگر بودند؛ نقطه اعتدال و میانه کجاست؟ وی چه پاسخی میدهد. آیا میشود گفت نقطه اعتدال عمروعاص است؟ که بهعنوان حکمیت بین علی و معاویه تعیین شد. اعتدال و میانه حق و باطل کجاست؟ هر چه غیر از حق بگویید؛ باطل است. فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ (یونس؛۳۲). اعتدال بین موحد یکتاپرست و بین مسیحی سه خدایی و هندوهای مثلا پانصد خدایی چیست؟ آیا میشود معدلگیری کرد و گفت: میانه و نقطه اعتدال ۵۰۴ خدا؛ میشود ؛ ۱۶۷ خدا. آیا این اعتدال درست است. بهنظر میآید؛ اعتدال و میانهروی را با استناد به جَهر و إخفات نماز یا قبض و بسط ید در إنفاق؛ تعریف کردن و یک نتیجه کلی؛ تحت عنوان ارزش دانستن اعتدال؛ در همه موارد گرفتن؛ سادهاندیشی و سطحینگری است. مگر اعتدالیها نبودند که آمدند نزد پیامبر و اعتراض کردند که علی تندرو و افراطی است پیامبرصلاللهعلیهو آله فرمود: ارْفَعُوا أَلْسِنَتَکُمْ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ غَیْرُ مُدَاهِنٍ فِی دِینِهِ (بحارالأنوار ۲۱ ۳۸۵ باب ۳۶). بلی امامعلیعلیهالسلام در اجرای حکم دین خدا سخت و تند است. مگر امام راحلمان را؛ انقلابی و تندرو نخواندند. مگر رهبر معظم انقلاب نفرمود: فرزندان انقلابیام را به اسم اعتدال از ادارات اخراج نکنید. مگر امامالمسلمین نفرمود: اینها؛ من را هم تندرو و افراطی میخوانند. بهنظر میرسد باید کسانی که شعار اعتدال و میانهروی میدهند؛ باید تعریف جامعی از اعتدال؛ ارائه نمایند؛ که هم؛ جامع افراد باشد و هم؛ مانع اغیار. ولی متأسفانه؛ تاکنون چنین تعریفی؛ طراحان میانهرو و اعتدال ندادند و خواستند با چند مثال یا شعار؛ اعتدال را نهادینه سازند و همه مسائل دینی؛ سیاسی؛ اجتماعی و فرهنگی را با اعتدال حل کنند. مؤید این مطلب؛ سؤال دانشجویان از رهبر معظم انقلاب در مورد اعتدال است که؛ فرمودند: کسانی که آن را مطرح کردند باید پاسخ دهند و اعتدال را تعریف نمایند.
یادداشت از: حسین جلالی