به گزارش خانه خشتی، از آفات بزرگی که در زندگی ما انسانها فراوان دیده میشود، آفت تکلّف است. وقتی کاری را که میتوان بهراحتی و آسانی انجام داد، با مشقّت و کُلفَت همراه میکنیم، در حقیقت خود و دیگران را بهسختی انداختهایم. تولید شرطهای خیالی و وَهمی و کش دادن عرض و طول کارها، یعنی افتادن به دام خطرناک تکلُّف!
ما، در جریان زندگی دنیایی خود بهصورت طبیعی و معمول با گرفتاریهای فراوانی روبهرو هستیم. چقدر احمقانه است اگر خود نیز با عدم پایبندی به قواعد خِرَد، کار را بر خویش سختتر کنیم!
و همگان به اندک تأمّلی درمییابند که: انجام دقیق، مُتقَن، منظّم و باکیفیت هر کار، با پیچیده کردن، سخت کردن و تکلّف، زمین تا آسمان متفاوت است.
تکلّف، فرصت سوز است، عمر را بر باد میدهد؛ امکان موفقیت را کاهش میدهد، دلسردی و افسردگی را دامن میزند، سرمایهها را نابود میکند و زندگی را به کام آدم تلخ میسازد. از همین روی خاتم پیامبران و افتخار مسلمانان و مؤمنان (صلیالله علیه وآله) از تکلّف پیشگان اعلام بیزاری میکند و صف خود را از آنان جدا میسازد:
“وَ ما اَنا منَ المُتَکَلِفینَ”
ازجمله اموری که در جامعهی ما در میان بسیاری از خانوادهها، به این آفت خطرناک (تکلّف) مبتلا شده است، مسئلهی مهم و سرنوشتساز ازدواج است. به بهانهی انجام آدابورسوم، آبروداری، حفظ حیثیّت و ارزش نهادن بر دختر و پسر و… این شیرینترین حادثهی زندگی جوانان را به کابوسی وحشتناک تبدیل کردهایم. نتایج تلخ این نگاه بیمار، تعداد زیادی از جوانان را از تشکیل زندگی ناامید کرده است و تعداد فراوان دیگری را با مشکلات فراوانی در آغاز راه روبهرو کرده است.
خانوادههای زیادی با نزدیک شدن به زمان ازدواج فرزندشان، بهجای جشن و شادی عزا میگیرند. آسیبهای فرهنگی، تربیتی و اخلاقیِ ناشی از تجرّدِ طولانی مدّت و تأخیر در ازدواج، غیرقابل محاسبه است. نتایج شوم یک شروع پُر مشقّت و پُردردسر، چه بسیار کام جوانان را در آغاز زندگی تلخ میکند. در این آفتِ بزرگِ اجتماعی، همه مقصّریم و البته از همه بیشتر خانوادههای متکلّف باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشند! و در رفع این معضل خانمانسوز، همه باید به میدان بیایند و این سنّت الهی و آسمانی را از قیدوبند زنجیرهای جاهلی نجات بخشند و میدان زندگی را برای خوشبختی جوانان هموار سازند.
ردّ پای این سختگیریهای جاهلانه و رسوم نابخردانه را در جایجای این ناموس فطری و سنّت اسلامی میتوان دید:
در مرحله انتخاب همسر، شرایط عجیبی را که هرگز دخالتی در کفو بودن و همتایی دختر و پسر برای آغاز زندگی ندارند، بهجای دین و تقوی و اخلاق قرار دادهایم! مهریّه را – که هدیهای است به نشان مهر و راستی و در سنّت پیامبر (صلیالله علیه وآله) ارزش مالی آن اصلاً موردتوجه نبوده است، بلکه کم بودن آن نشان شگون و خوشقدمی عروس شمردهشده است – به قیمتگذاری برای دختر تبدیل کردهایم! جهیزیّه را که هدیه خانوادهها برای سهل کردن آغاز زندگی و نشان محبّت و دوستی پدران و مادران در زندگی فرزندان عزیزشان است، به سدّ راه زندگی آنها و مصیبت بزرگ خانوادهها مبدّل ساختهایم! به نام «خرید عقد» چه هزینههای گزافی را به جوانان و خانوادهها تحمیل کردهایم و برای برگزاری مراسم عقد و عروسی که توصیه به شادمانی و سرور شده است، آنقدر تشریفات و تجمّلات و شرایط بافتهایم که پشتصحنهی آن، چشمهای اشکبار و دلهای غمدیدهی فراوان را با کاروان زندگی بچهها همراه میکند و تا مدّتها آثار منفی آن مثل پرندهی شومی بر بام زندگی عزیزانمان چرخ میزند و…
ببینید! بین آنچه خداوند میخواهد و پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) را راضی میکند و آنچه ما انجام میدهیم چقدر فاصله است؟! سوگمندانه باید اعتراف کنیم که هر چه شرع اَنوَر بر انجام صمیمانه و آسان ازدواج تأکید کرده است، ما در مقابل بر سخت کردن و انجام تکلّف آمیز آن همّت ورزیدهایم. بهراستی! پایان این رقابت و چشم و همچشمی جاهلانه و شیطانی تا کجاست؟
برگرفته از کتاب مطلع عشق از حجت الاسلام والمسلمین حاج علی اکبری