از هرچه کلید و قفل و در بیزارم
از وعده ی پوچ و بی ثمر بیزارم
چندیست نمیروم به خارج, زیرا
از عزت پاسپورت خود بیزارم
در شهر اراک هم پلمپش کردند
از مصرف سیمان و بتن بیزارم
هرچند سوار فورد و بنزم هنوز
از پارس و پراید ساخت خود بیزارم
صد”باس” بدون “ایر” خریدست ولی
از عمرِ درازِ جاده ها بیزارم
آبگوشت بزباش برایم کافیست
از شیشلیک بدون گاز و دوغ بیزارم
تحریم شدیم به دست دوست و دشمن
از بانک سلیم و بی ربا بیزارم
گویی همه چی بسته به برجام شده
از تشنگی و کاهش آب بیزارم
گویی همگی جهنمی هستیم ما
از جبر بهشت زورکی بیزارم
تنها غم من نداشتن خوشحالیست
از کنسرت بدون رقص هم بیزارم
از فتنه و جام زهر کم گویید
از اسم و نشان کدخدا بیزارم
از پنجره میروم به داخل زیرا
از هرچه کلید و قفل و در بیزارم
کاری از: محسن عسکری