خانه خشتی:طلاق غمانگیزترین پدیده اجتماعی است که آثار شوم آن همواره متوجه کودکان به عنوان نخستین قربانیان بوده است.
خانه خشتی:راهروهای سرد دادگاه خانواده، این جا را با پارک اشتباه گرفته، نخستینبار است که پدر و مادرش را با هم آن هم در کنار هم روی صندلیهایی به غیر از فضای خانه میبیند تا ته سالن بدو بدو میکند و بر میگردد، شادی کودکانهای سر میدهد و از سر و کله صندلیها بالا میرود، عاشق این جا شده، اکنون چند هفتهای است که این جا میآید، خوشحال است، زیرا دیگر قرار نیست با گریه التماس کند پدر و مادرش او را به پارک ببرند.
این جا اگرچه پارک نیست، اما برایش لذت بخش است، چرا که کلی دوست پیدا کرده، دوستانی که مثل او این تفریح را دوست دارند، کیف و حالش که با صندلیها تمام میشود به طرف راه پلهها میدود، پلهها را یکی دو تا میکند و بالا و پایین میرود.
گاهی با دوستان قد و نیم قدش توی راه پلهها مسابقه میگذارد و هر بار از ته دل میخندد، کودکانی که مثل او به دور از تمام دغدغههای دنیای بزرگترها و به دور از تمام نگرانیها گام بر میدارند، چهرههای معصومی که غافل از اتفاقات دور و برشان، مظلومانه به هم لبخند میزنند.
چند قدم آن سوتر توی راهروهای سرد دادگاه خانواده درست مقابل دنیای شادِ کودکان دو نفر میروند تا برای همیشه دنیایشان را از هم جدا کنند دو نفر که به زور صندلیهای دادگاه را تحمل و هزار بار آرزو میکنند تا آخرینبار باشد که همدیگر را میبینند.
نگاه بُهت زده کودکان
ناگهان صداها بلند میشود، گاهی شکل فریاد به خود میگیرد، طوری که شادی کودکان در پس آن گم میشود، دوباره پارک کودکان تبدیل به محیط ناخوشایند خانه میشود، دوباره فریاد و جیغ، دوباره داد و بیداد، دوباره گریه و کتک و کتک کاری.
کودکان همچنان بُهت زده به اتفاقاتِ راهروهای سردِ دادگاه مینگرند، انگار سالهاست که شادی را فراموش کردهاند.
کم کم صندلیهای دادگاه خالی میشوند، شادی کودکان پایان مییابد و صدای گریه راهروهای سرد دادگاه را به لرزه میاندازد، کودک باید بین پدر و مادر یکی را انتخاب کند، بغضش میترکد، دنیای کودکانهاش روی آب، وحشیانه بالا و پایین میرود، او بیگناه قربانی ناآگاهی والدین میشود و زندگیش نابود.
طلاق غمانگیزترین پدیده اجتماعی
زندگی در دنیای صنعتی همه مسائلش متفاوت است و گاه عجیب غریب، تولد، بزرگ شدن، ازدواج و طلاق … .
تا چند سال پیش طلاق پدیدهای مذموم و قبیح در جامعه به شمار میرفت و افراد تنها در شرایط سخت به فکر طلاق میافتادند یا گاه آنقدر در پیچ و خم مراحل قانونی سر در گم میشدند که حتی از طلاق گرفتن هم انصراف میدادند، اما امروزه با گسترش نوعی از طلاق دیگر نیاز نیست کفش آهنین برای جدا شدن از هم بپوشند، آنها میتوانند با چاشنی گذشت «بخشش مهریه» به راحتی به دادگاه مراجعه و پس از مدت کوتاهی از دادگاه خارج شوند و یک نفس عمیق بکشند و بگویند آزاد شدم.
طلاق در زمره غمانگیزترین پدیدههای اجتماعی است که تعادل انسانها را بر هم زده و آثار شومی را در جامعه بر جا میگذارد و این منجر به کاهش انسجام و یکپارچگی اجتماع میشود و سنگ بنای اجتماع را از هم میگسلد.
همچنین زمانی که جامعه در معرض آسیبهای بنیادی است، روابط اجتماعی بیمار میشود و فساد گوشه گوشه جامعه را در بر میگیرد.
راهکارهای طلاق
در سالهای اخیر طلاق به یک روند معضل مهم اجتماعی بدل شده است و روز به روز افزایش مییابد.
امروزه شاهد از هم گسیختن بسیاری از پیوندهای زناشویی هستیم که در اثر این روند فرزند و یا فرزندان انها بر اثر عدم توجه والدین صدمههای روحی و روانی فراوانی میبینند به طور کلی ساختار عاطفی کودک از سن چهار تا پنج ماهگی شکل میگیرد و اگر این کودک در یک خانوادهای بزرگ شود که هیچ محبتی نبیند، بیشک در رفتار کودک تأثیر میگذارد.
کارشناسان بر این باورند که درگیریها و جدالهایی که بین والدین صورت میگیرد هیچ وقت از ذهن بچهها بیرون نمیرود و یادآوری آن خاطرات تلخ در بزرگسالی، افسردگی برای او پدید میآورد و اگر نگاهی به راهروهای دادگاه بیندازیم و یا گذرمان به آن جا بیفتد چه بسیار زنان و مردانی را میبینیم که با بچههای قد و نیم و معصوم در راهروها نشستهاند.
در کلام بشری کمتر واژهای را بتوان به تلخی طلاق سراغ داشت که حکایت از غمها، دردها، رنجها و جدایی انسانها کند، واژهای که نمایانگر وجود اقیانوس متلاطم و ناامنی برای کودکان بیگناه است که گاهی از ضربات توفانهای سهمگین آنها تا پایان عمر رهایی کامل نمییابد.
آثار منفی طلاق
صدمات روحی ناشی از طلاق فقط بعد از جدایی والدین بوجود نمیآید، این خسارت از پیش از جدایی آغاز شده و در زندگی آنها تاثیر ناگواری دارد.
خانواده مثل یک عمارتی است که دو ستون دارد و این دو ستون پدر و مادر هستند و نخستین ضرر طلاق این است که بنیان خانواده تخریب میشود، اثر منفی دیگر طلاق این است که خانمها تا حدودی امنیت اجتماعی خودشان را از دست میدهند.
زمینه ارتکاب جرم در فرزندان طلاق بیشتر است
فرزندان خانوادههای متلاشی شده به علت فقدان سرپرست و نداشتن تربیت مناسب و نداشتن مونسی در خانواده با افراد ناباب آشنا شده و مستعد ارتکاب هرگونه جرم میشوند.
عدهای از مردم با قصد فرار از مشکلات به دامان طلاق پناه میبرند و غافل از آن که به بعد از طلاق، مشکلاتی به مراتب بزرگتر از زمان زناشویی گریبانگیرشان میشود.
رشد ۳۹ در صدی آمار طلاق در سال جاری
رئیس کل دادگستری دادگاههای عمومی و انقلاب شهرستان کرمان گفت: در چهار ماهه نخست سال جاری ۳۷۰ مورد صدور حکم طلاق به درخواست زوجه در کرمان صورت گرفته که این میزان در سال گذشته ۲۶۶ مورد بوده و این رشد ۳۹ در صدی آمار طلاق را در سال جاری نشان میدهد.
ماشاالله ابراهیمی خاطرنشان کرد: صدور حکم طلاق به درخواست زوج در شهر کرمان در چهار ماهه نخست سال گذشته ۴۸ مورد بوده که این آمار در سال جاری به ۶۹ مورد رسیده و ۴۴ درصد رشد دارد.
وی میزان طلاقهای توافقی در کرمان را در چهار ماهه نخست سال گذشته را ۳۵۹ مورد عنوان کرد و افزود: این آمار در سال جاری به ۳۸۷ مورد رسیده است.
ابراهیمی همچنین میزان ورودی پروندههای خانواده را در چهار ماهه نخست سال جاری ۲ هزار و ۶۰۶ مورد عنوان کرد که نسبت به سال گذشته چهار درصد رشد داشته است.
کرمان از لحاظ آمار طلاق رتبه ۸ کشور را دارد
رئیس دادگاههای عمومی و انقلاب شهرستان کرمان گفت: استان کرمان از لحاظ آمار طلاق رتبه هشت کشور را به خود اختصاص داده است.
وی بیان داشت: ۳۰ درصد پروندههای خانواده که به واحدهای مشاوره ارجاع میشوند به صلح و سازش منتهی میشوند.
ابراهیمی علت اصلی اختلاف در خانوادهها و طلاق را نارضایتی جنسی، اعتیاد و تورم عنوان کرد و اظهار داشت: ۷۰ درصد طلاقها را نارضایتی جنسی و ۳۰ درصد به دلیل مشکلات دیگر نظیر تورم و اعتیاد است.
وی از برگزاری برنامههای آموزشی توسط واحدهای مشاوره برای کاهش آمار طلاق در کرمان خبر داد و از دختران و پسران جوان خواست قبل از ازدواج مهارتهای زندگی را به صورت کلی و جزیی در واحدهای مشاوره آموزش ببینند و بعد وارد زندگی زناشویی شوند.
ابراهیمی با اشاره به اینکه در حال حاضر هیچ زوجی به دلیل نپرداختن مهریه به زندان نمیرود، یادآور شد: خانمها باید توجه ویژهای به سرمایهگذاری، درآمد و دارایی همسرانشان داشته باشند که زوج اموال خود را به نام دیگری سرمایهگذاری نکنند.
«کاش میشد که نرفت، کاش میشد که بمانیم و بسازیم خانهای با دل عشق، حرف از ماندن نیست، پای رفتن لنگ است».