خانه خشتی:منابع خبری از عزم حامیان گروههای مسلح در سوریه از طریق ترکیه برای ایجاد منطقه پروازممنوع در آسمان حلب خبر دادند اما به نظر میرسد موشک «سام-۷» کردهای شمال سوریه، ترکیه را به بازنگری وادارد.
خانه خشتی به نقل از فارس، پیشبینی نمیشود که سوریه در مقابل تلاشهایی که برای ایجاد منطقه پروازممنوع در برخی مناطق این کشور انجام میشود، دست روی دست بگذارد. حال آنکه آمریکا و ترکیه تمایل دارند که مخالفان مسلح را به موشکهای استنیگر تجهیز کنند، دمشق نیز میتواند همزمان با تخلیه پایگاههای خود در مناطقی که «دشمنان آنکارا» در آن حضور دارند، اجازه بدهد موشک سام به دست کُـردها برسد. این اجازه میدهد که برگهای بازی در هم آمیخته شود.
ناصر شراره نویسنده این مطلب در روزنامه الاخبار نوشت: جنگ حلب خلاصهی همه داستان کشمکش بینالمللی و داخلی کنونی بر سر سوریه است. بیشک چند روز آینده پایان این جنگ را ترسیم نخواهد کرد اما یکی از مهمترین فصلهای تحولاتی را رقم خواهد زد که به بحران سوریه معروف شده است. پشت پرده تحولات بینالمللی دیگر منحصر به فرد بودن رویاروییهای آینده بر کسی پوشیده نیست. میدان نبرد حلب بر اساس تصمیم بینالمللی همچنان باز خواهد بود هر چند که یکسره کردن کار عوامل مسبب این جنگ دشوار است. پرونده کردها و پرونده گاز و منابع جدید در آبهای مدیترانه و موضوع هستهای ایران و مذاکره با ۵ + ۱ و موضوعات اقلیتهایی مانند کردها و علویها حتی در ترکیه در این موضوع دخیل است.
طرح آتـی آمریکا و ترکیه؛
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به ترکیه اعلام کرد که واشنگتن و آنکارا در صدد بررسی منطقه پروازممنوع در سوریه هستند و گامهای دیگری برای کمک به مخالفان بر خواهند داشت. ترکیه و آمریکا تاکید کردند که در حال بررسی جزئیات طرح پروازممنوع هستند و تشریح کردند که سرویس اطلاعات دو کشور و ارتش آنان مقابل مسئولیتی بزرگ و نقشی مهم هستند که باید آن را ایفا کنند و این دو کشور یک تیم کاری مشترک برای تحقق این امر تشکیل میدهند.
یک دیپلمات در گفتوگو با الاخبار بارزترین نقاط سناریو اطلاعاتی-نظامی ترکیه و آمریکا را که کلینتون از آن صحبت کرد اما جزئیات آن را ارائه نکرد، مطرح کرد. طبق گفته این دیپلمات، منظور واشنگتن از ایجاد منطقه پرواز ممنوع، ایجاد این نوع منطقه به واسطه جنگندههای آمریکا، ترکیه یا ناتو نیست چرا که تصمیم ناتو مبنی بر عدم دخالت مستقیم در سوریه به همان حال خود است. این دیپلمات افزود که منظور، ایجاد منطقهای است که تحت کنترل مخالفان مسلح باشد و از نیمه شمالی شهر حلب باشد تا شرق استان ادلب تا مرزهای منطقه الحسکه کردنشین و تا غرب قامشلی است. این در حالی است که این مناطق کاملا جز دو نقطه به نامهای عفرین و روستاهای غرب اعزاز که کردنشین است، سنینشین است.
هدف این طرح، اعمال ممنوعیت پرواز برای پرندههای نیروی هوایی سوریه از طریق ترکیه اما به صورت اعلام نشده [و غیررسمی] و به نیابت از سازمان ناتو و کشورهای [ضدسوری] موسوم به دوست سوریه است. اساس این ممنوعیت هم از طریق تجهیز مخالفان سوریه به موشکهای ضدهوایی استینگر است. بدین صورت که این موشک در اختیار افسران ترک باشد و کاملا در اختیار مخالفان قرار نگیرد تا مبادا به دست عناصر القاعده بیفتد بخصوص اینکه سرویسهای اطلاعات غربی معتقدند که در میان همه جریانهای مخالف مسلح سوری رادیکالهایی [به اصطلاح] اسلامگرا حضور دارند.
(استینگر یک پرتابگر موشک زمین به هوای آمریکایی است و در سال ۱۹۸۱ وارد خدمت شد. مدل اولیه (BASIC) این سلاح که توسط آمریکا و ۲۹ کشور دیگر مورد استفاده قرار گرفت، تا کنون عامل ۲۷۰ سقوط تایید شده بوده است.)
فلسفه نظامی این طرح، اول، تامین حفاظت منطقه با موشکهای استینگر است که به ممنوعیت پرواز [هواپیماهای سوری] در این منطقه منجر میشود که افسران ترک به صورت اعلام نشده موشکها را در اختیار دارند و دوم، این اعتقاد حاکم است که موشکهایی که توانست شوروی در افغانستان را شکست بدهد [نیروی هوایی] سوریه را هم شکست میدهد. موشک استنیگر بر خلاف موشکهای سام، قادر است فریب حبابهای حرارتی که جنگندههای برای انحراف موشک از خود متصاعد میکنند، نخورد. با اینکه استینگر موشکی ضدهواپیما و کوتاهبُـرد (۱۱ هزار پا) است و نمیتواند با جنگندههای میگ که در ارتفاع بالا پرواز میکنند مقابله کند، اما سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و ترکیه معتقدند که جغرافیایی منطقهای که برای این کار انتخاب شده است، در بیشتر نقاط، مناطقی مرتفع است.
این دیپلمات همچنین به الاخبار اعلام کرد که جنگجویان در افغانستان این کار را در نقاط مرتفع انجام دادند و موفق شدند به موفقیتی ۷۲ درصدی در سرنگون کردند جنگندههای شوروی کسب کنند یعنی مجموعا ۲۷۰ جنگنده ساقط کردند.
ویژگی دیگر استینگر این است که میتوان بسادگی آن را حمل کرد و حامل آن میتواند بسرعت مخفی شود و قابل حمل بودن آن روی کتف یا سکویی چهارچرخ سبک و متحرک بودن به ایجاد ممنوعیت پرواز در همه منطقه مدنظر کمک میکند.
این طرح همچنین یک نکته دیگر را در نظر دارد؛ آن، اینکه در زمانی که منطقه به وسیله افسران ترک و موشکهای استینگر پر میشود، حلب، میدان باز جنگ باقی خواهد ماند و این طرح سبب یکسره شدن کار [به سود مخالفان] نمیشود اما منطقه پروازممنوع به پایگاه پشتیبانی لجستیک مخالفان تبدیل میشود و میتوان از نظامیان جدا شده از ارتش سوریه و داوطلبان در کنار جنگنجویان غیرسوری حمایت و از آنان استفاده کرد.
راهبرد تصاحب خاک بیشتر؛
یکی از اهداف طرح ایجاد منطقه پروازممنوع، تصاحب مقدار بیشتری از خاک سوریه که تحت کنترل نظام این کشور است که این کار از طریق باز کردن یکی از دو گذرگاه زیر صورت خواهد گرفت:
اول، محور ریفحلب غربی-ادلب-حماه و دور زدن غرب حمص به سوی مرزهای لبنان است. ویژگی این گذرگاه این است که منطقهی مخالفان را مورد حفاظت قرار میدهد و از طریق بندر طرابلس [در لبنان] که عملا تحت کنترل حضور سلفیهای لبنان و عناصر هوادار مخالفان سوریه است، بر دریا مشرف است. ناگفته نماند که جریانهای سیاسی متحد مخالفان سوریه در لبنان تلاش مستمر میکنند تا شهر طرابلس از حضور نظامی دیگران تهی شود و این کار را از طریق دور کردن عناصر حامی جریان ۸ مارس [جریان متحد مقاومت لبنان] انجام میشود. درگیری اخیر در این منطقه لبنان میان ارتش و نیروهای سلفی که وارد منطقه بندر طرابلس شدند از جمله این تلاشهاست؛ بندری که پیروان شیخ هاشم منقاره بر آن مسلط هستند اما به اجبار نیروهای نظامی و با مهلت و تهدید مجبور شدند نیروی نظامی خود را از این منطقه عقب بکشند و به منطقه شکا بروند. نیروهای سلفی اکنون در حال مذاکره با این جریان هستند تا مسجد منطقه را در اختیار آنان قرار بدهند یا اینکه دستکم این منطقه تحت اداره و کنترل شیخ منقاره باقی بماند اما به نظر میرسد که هنوز مسجد را جزء اموال شخصی وی محسوب میکنند.
دوم، گذرگاهی در شرق ریفحلب به سوی جنوب، به سمت تدمر، که از آنجا به شام میرسد. این خط ارتباطی حمص را دور میزند و کاملا صحرایی است. گزینه نظامی مناسب این خط، این است که اگر گذرگاه اول مفید واقع نشد، فعالیت به این خط منتقل میشود. علت انتخاب این دو خط از حیث نظامی، اجتناب از دشواری کنترل یافتن بر خط رستن-حمص-تلکلخ است زیرا فعالیت ارتش سوریه در این خط قدرت اعمال تغییرات لجستیک به سود مخالفان را ناممکن کرده است. از همین جاست که یک خط درگیری دیگر نیاز میشود تا طبق راهبرد تصاحب، موفقیتهایی حاصل شود.
موشک سام در دست کُـردهای منطقه الحسـکه ؛
منابع غربی کاملا بر این اعتقاد هستند و اعلام کردند که طبق اطلاعات و رصد اتفاقات منطقه یکی از بارزترین واکنشهایی که نظام سوریه در مقابل دسترسی مخالفان به موشک استینگر به وسیله افسران ترکیه از خود نشان میدهد، ایجاد منطقه کُـردی در مناطق وسیعی از استان الحسـکه در شمال خود و جنوب شرق آناتول ترکیه است که ساکنان آن کُـردهای سوری هستند و اخیرا مقامات مرکزی در دمشق منطقه مذکور را از حضور نظامی ارتش و نهادهای وابسته به آن و نهادهای امنیتی خالی کردهاند و در ظاهر این منطقه به حزب موسوم به اتحاد ملی کردستان تسلیم شده است؛ حزبی که به آن به دیده شاخهای از حزب کارگر کردستان (پ.ک.ک) نگریسته میشود؛ حزبی که عملا بر منطقه مذکور [در جنوب ترکیه و شمال سوریه] از لحاظ نظامی کنترل پیدا کرده است.
بر اساس این گزارش، ترکیه با نگرانی زیادی این اقدامات سوریه را دنبال میکند و نگران انعکاس پیامدهای آن بر امنیت ملی خود است چرا که میدان نبرد ترکیه با کردها را وسعت میدهد. برای درک عمق نگرانی ترکیه کافی است این مسئله خوب در نظر گرفته شود: شهر المالکیه در منتهیالیه شمال شرق سوریه است که دولت مرکزی آن را از حضور خود به سود حزب کارگر کردستان تخلیه کرد. این شهر دقیقا مثلث میان مرز سوریه، عراق و ترکیه است. مستقیما در خاک ترکیه، شهر «دیاربکر» در جنوب شرق ترکیه مقابل این شهر واقع است که شاهد درگیریهای شدیدی میان کردها و ارتش ترکیه است. همین وضعیت درباره شهر قامشلی که مقابل شهر نوسینبین کردنشین ترکیه است، صادق است.
اقدام خطرناکتری که سرویسهای اطلاعاتی ترکیه و آمریکا پیشبینی کردهاند، این است که نظام سوریه در واکنش به ایجاد منطقه پروازممنوع در خاک خود از جانب ترکیه و آمریکا به وسیله موشکهای استینگر، تجهیز منطقه کردنشین در الحسکه (که در محافل اطلاعاتی غربی کردستان سوریه نامیده میشود) به موشکهای سام است که قادر است جنگندههای ترکیه را نه فقط در آسمان منطقه بلکه در آسمان ترکیه، جایی که درگیریهای کردها و ارتش ترکیه جریان دارد، ساقط کند. این امر، نگرانی ترکیه را بشدت افزوده است. اطلاعات نشان میدهد که روسیه موفق شده است نسلی جدید از موشکهای سام را تولید کند که قادر است فریب حبابهای حرارتی جنگندهها را نخورد و به جنگنده اصابت کند.
در نتیجه، در مقابل ایده آمریکا و ترکیه برای ایجاد منطقه پروازممنوع از طریق موشکهای استینگر در اعزاز، ریف حلب، ادلب و جسر الشغور، دمشق ایده ایجاد منطقهای کردنشین را دارد که میتواند با موشکهای نسل جدید سام مورد حمایت قرار داده شود که از منطقه الحسکه آغاز میشود و شهر المالکیه سوریه را که مقابل دیار بکر ترکیه –مقر حزب کارگر کردستان در درون خاک ترکیه- قرار دارد، در بر میگیرد.
«گــاز» در قلب کشمکش بر سر سوریه؛
شکل خطوط صدور گاز به اروپای غربی و نوع کشورهای صادر کننده یکی از عوامل پشتپرده کشمکش کنونی در سوریه است. اروپا امروز به شکلی اساسی ترکیه به واردات گازی دارد که کارخانههایش با آن کار میکند و گرما را از طریق دو خط انتقالی به آن منتقل میکند: خط اول گاز روسیه و خط دوم گاز الجزائری است که از مدیترانه میگذرد و مسکو هم در آن سهمی دارد.
سالهاست پروژهای برای بهرهبرداری از گاز کشف شده در آبهای مدیترانه وجود دارد که اساس آن همکاری اسرائیل، قطر، یونان با مشارکت قبرس است و هدفش کشاندن گاز اسرائیل از حوزه لیفیتان واقع در ۲۱ کیلومتری خط موازی با ناقوره است که با لبنان بر سر آن اختلاف است و صدور ۱۵۰ سال گاز را تامین میکند و رساندن آن تا یونان که به اروپا فروخته میشود مانند آنچه خطوط گاز روسیه انجام میدهند. این خط لوله فقط رقیب گاز روسیه نخواهد بود بلکه اهمیتی سیاسی نیز دارد زیرا تکیه اروپای غربی به گاز روسیه، حیات سیاسی مسکو در دنیا را تامین میکند.
به همین ترتیب، ظهور خط لوله سوم برای رساندن گاز از ناقوره به اروپای غربی با مشارکت کشورهایی دیگر که ترکیه و قطر از آن دور نیستند، قطری که در سالهای اخیر عملا تاسیس ایستگاهی در یونان برای مایع کردن گاز را حمایت مالی کرده است، سبب میشود تکیه اروپا به گاز روسیه جای خود را به تکیه به گاز اسرائیل بدهد. این تغییر، نتایج اقتصادی و سیاسی راهبردی دارد.
رقابت بر سر گاز ؛
سوریه منطقهای اقتصادی به موازات مرز ترکیه و قبرس و یونان و لبنان دارد. این منطقه بسیار بزرگتر از منطقه اقتصادی لبنان است زیرا سواحل سوریه طولانیتر از سواحل لبنان است که قانونا ۲۳۵ کیلومتر از ساحل میشود یعنی تا قبرس میرسد. در نتیجه مناطق اقتصادی قبرس-ترکیه و قبرس-یونان و لبنان-ترکیه با منطقه اقتصادی سوریه درگیر است.
این حقیقت، مسئلهای راهبردی و تاریخی برای کشورهایی ایجاد میکند که رویای استفاده از حوزههای گازی را در سر دارند. با توجه به اینکه دو نکته را محقق میکند. اول خودکفایی در قبال انرژی کشورهای استفادهکننده همچنانکه ملاحظه میشود ایران با توجه به کاهش نفتش [در آینده] تلاش میکند از جایگزینی به نام انرژی هستهای استفاده کند در حالی که کشورهای مدیترانه مقادیر زیاد گاز زیر دریا دارند که نیاز به پالایش زیاد هم ندارد تا به خودکفایی در سطح انرژی برسند. دوم اینکه مقادیر زیاد این منابع گازی اجازه میدهد که به کشورهای اروپای غربی صادر شود.