مقام مادر
مادرم کوه غمی بود خدا می داند غمگسار دلمان بود؛خدا می داند گرچه می خورد غم دشمن و دوست اسفا غصه فزون است خدا می داند چشم او زار فراق و دل او چون دریا تا دم مرگ غمین […]
مادرم کوه غمی بود خدا می داند غمگسار دلمان بود؛خدا می داند
گرچه می خورد غم دشمن و دوست اسفا غصه فزون است خدا می داند
چشم او زار فراق و دل او چون دریا تا دم مرگ غمین بود ؛خدا می داند
نگه آخر او غلغله در جان من است قیمتش جنت اعلاست خدا می داند
ما عزدار او؛و چشم به در همواره دیدنش آرزوی ماست خدا می داند
تا ابد از غم او در دل زرات وجود کس نداند که چه غوغاست خدا می داند
گرچه خفته است در این جایگه حسرت سرد بیمه ذکر ودعاشیم؛خدا می داند
پسرت زار و پریشان فتادست به خاک چه خبر در دل زار است خدا می داند
چشم حیدر شده یک چشمه دریا از اشک قدر آن دیده که دریاست خدا می داند
رهگذر نیک بدان در عالم مثل مادر نشود یافت ؛خدا می داند
خاک پای همه مادران دنیا
حیدر معصومی ریسه