یادداشت به قلم محمدحسین آزادی؛
صدارت تزویر
خواص طرفدار باطلی که در سال ۸۸ عده ای از مردم و جوانان را به یک بهانه ی از پیش طراحی شده علیه نظام شوراندند و عده ای را خسر الدنیا و الآخره کردند، امروز جامه صدارت بر تن کرده اند دقیقاً در همان نظامی که مدعی بودند متقلب است و ظالم!
راننده به یکباره ترمز می زند، فردی که لحظاتی دیگر مراسم معارفه اش آغاز می شود، متعجبانه سر را بالا می آورد، خانمی جلوی ماشینش را گرفته است، “تو همانی نبودی که سال ۸۸، پسر مرا به بهانه تقلب در انتخابات برای اعتراض و اردوکشی در خیابان تشویق می کردی و باعث شدی خونش ریخته شود؟
تو که می گفتی این نظام مشروعیت و صلاحیت ندارد! اگر نداشته چرا امروز مسئولیت گرفته ای؟”
این ها دیالوگی هایی ماندگار از فیلم لکه به کارگردانی محمدباقر مفیدی کیا است، که خود یک دنیا حرف دارد.
خواص طرفدار باطلی که در سال ۸۸ عده ای از مردم و جوانان را به یک بهانه ی از پیش طراحی شده علیه نظام شوراندند و عده ای را خسر الدنیا و الآخره کردند، امروز جامه صدارت بر تن کرده اند دقیقاً در همان نظامی که مدعی بودند متقلب است و ظالم!
همان هایی را می گویم که تابلوی آزادی و دموکراسی در دست داشتند تا افکار دیکتاتورمآبانه خویش را در پس آن پنهان کنند، در لغت نامه این افراد دموکراسی تا زمانی دموکراسی است که حافظ منافع شخصی باشد به نام “من”. اگر مردم باب میل “من” قدم برداشتند می شوند متمدن و روشنفکر و هرگاه اندکی زاویه گرفتند می شوند عقب مانده سیاسی!
نظام هم مثل مردم، هرگاه اعلام کند که “من” رئیس جمهور شده ام نظامی بر پایه دموکراسی است و انتخاباتش آزادترین انتخابات دنیاست! ولو اینکه ۲۰۰ هزار رأی متضمن مشروعیتم باشد، ولی اگر اعلام نکند که “من” رئیس جمهورم کما اینکه ۱۳ میلیون رأی متضمن مشروعیتم نباشد، ظالم است و متقلب!
برای دین هم وضعیت به همین شکل است، اگر دین مانع آزادی “من” شود، باید کنار زده شود.
اتفاقات سال ۸۸ در کنار آسیب های فراوانی که داشت حُسن های خاص خودش را هم داشت، یکی از آنها همین افشای ماهیت متزورانه این عده بود، رأی اعتماد غلط مجلس به وزرای متجلل و ادکلن زده ی حاضر در قله فتنه ۸۸، مهری بود بر تأیید تزویر آنان، اگر در فضای اینترنت جست و جویی کنید می توانید فیلم حضور برخی از آنان در بحبوحه حوادث ۸۸ در کنار میدان آزادی را ببینید؛ “دقت کنید دقت کنید مهندس موسوی و اقای خاتمی در بین جمعیت اند، ما با همه توان تا آخر ایستاده ایم”…، این ها سخنان کسی است که اینک دست راست رئیس جمهور نظامی است که مدعی متقلب بودنش بود! نظامی که طرفدارانشان (که آنها را مردم خداجو لقب می دادند) آن را قاتل می نامیدند و به اصول مستحکم قانون اساسی اش هتاکی می کردند! البته ملت در ۹ دی چنان سیلی ای بر گوششان زدند که تقلب از دایره واژگان ذهنشان محو شد!
آنها امروز هم چپ و راست کاسه گدایی گرفته اند دنبال کدخدای ذهن متوهمشان که ای کدخدای اذهان غرب گرای ما لطفی کن و تحریم ها را بر ما ببخش و ما هم هر چه این همه سال ساختیم را نابود می کنیم! همان تحریم هایی را می گویند که یکی از برکات همین اقدامات هشتاد و هشتشان بوده، از قضا هر آنچه جوانان وطن ساخته بودند و بابتش خون دادند را هم ویران کردند و کدخدا آنها را به هیچ پنداشت!
هان ای مردم ایران؛ بدانید و آگاه باشید که با چه کسانی طرفید! بشناسید ماهیت این افراد را، شما خون داده اید برای پیروزی این انقلاب، جوان داده اید برای حفظ و سرافرازی آن، نگذارید که عده ای منافق این گونه تیشه به ریشه ها بزنند برای حفظ منافع شخصی شان برای دریافت حقوق های نجومی شان! برای سونا و جکوزی فرزندانشان!
آنها به دنبال خدمت به خلق نیستند به دنبال خدمت به “منیت شان” هستند، اگر می خواهیم که انقلابمان، کشورمان و اقتصادمان پیشرفت کند اولین قدم کنار گذاشتن این زالو صفتان است.