مدیریت تصاویر منتشر شده از حوادث طبیعی و بحران های غیرمترقبه، سوژه ای است که این روزها و با تقارن چند حادثه دلخراش در ایران و امریکا، به سوژه ای قابل بحث در فضای رسانه ای کشور تبدیل شده است.
به گزارش خانه خشتی، مدیریت تصاویر منتشر شده از حوادث طبیعی و بحران های غیرمترقبه، سوژه ای است که این روزها و با تقارن چند حادثه دلخراش در ایران و امریکا، به سوژه ای قابل بحث در فضای رسانه ای کشور تبدیل شده است. موضوعی که مقایسه آن در رسانههای ایرانی و امریکایی، حقیقتی تاسف برانگیز را از پوشش تصویری این حوادث در ایران به ذهنها متبادر می کند.
هفت سال پیش در اوت ۲۰۰۵ علاوه بر یک میلیون نفری که آواره شدند، ۱۸۳۶ نفر نیز جان خود را از دست دادند. علت مرگ و آوارگی این تعداد انسان طوفانی بود که شهر نیواولئان را درنوردید و با خساراتی که از خود بر جای گذاشت سهمگین ترین و پر تلفات ترین حادثه بعد از جنگ داخلی آمریکا نام گرفت. چنانکه بعد از هفت سال هنوز اوضاع مردم طوفان زده نیواورلئان سر و سامان نگرفته است و در شرایط فلاکت باری زندگی میکنند.
برای آخرین نمونه به همین حادثه اسفناک اخیر در دبستان سندیهوک نیوتاون نگاه کنید. ۲۰ کودک با ضرب گلوله کشته شدهاند اما حتی یک تصویر از تصاویر خونهای ریخته روی نیمکت یا شتک زده بر دیوار کلاس نیست و عکسی از اجساد آن دانش آموزان منتشر نشده است. تنها تصاویری که عمق این فاجعه را نشان میدهند مادرانی هستند که اشک میریزند و رییس جمهوری که در نطق خبری خود اشکهایش را پاک میکند. تصاویر مربوط به ابراز هم دردی با قربانیان حادثه هم بخشی دیگر از عکسهای خبری منتشر شده از این فاجعه است.
حالا از ینگه دنیا و مهد دموکراسی و مرکز آزادی بیان که ضریب نفوذ رسانهها در آن بسیار بالاست، چند هزار کیلومتر بیایید اینطرفتر به کشور خودمان. بخاری یک مدرسه در روستایی آتش گرفته است و هنوز ساعتی نگذشته که تصاویر دلخراش دختربچههای آن مدرسه روی خروجی خبرگزاریهای داخلی قرار میگیرد. صورتهای سوخته و سر و دستهای باندپیچی شده سوژه عکاسها میشوند و در کمترین زمان ممکن در جمع پربازدیدترین مطالب قرار میگیرند. حتی اگر آتش سوزی پیرانشهر را به زبان انگلیسی هم جستجو کنید همین نوع تصاویر را میبینید.
نمونه وطنی دیگر این ماجرا زلزله ورزقان است. اگر در موتور جستجوی گوگل چندان خبری از تصاویر قریب دو هزار کشته طوفان کاترینا نیست، عوضش در این سایت میتوان عکسهای دلخراش اجساد زیرآوار مانده در زلزله ورزقان را دید.
سریع قضاوت نکنید! حرفمان مقایسه این چند حادثه و یا بحث درباره دردناکی آنها نیست؛ حتی کاری هم به نحوه امدادرسانی به حادثه دیدگان نداریم. موضوع چیز دیگری است. موضوع بحث مدیریت رسانهها و انتشار اخبار و تصاویر در زمان بحران است. برای اینکه هدف این مطلب مشخض شود و حرف و حدیثی پیش نیاید بد نیست مثال زیر هم ذکر شود.
چند سال پیش که تازه اسکور بوردهای ورزشگاه آزادی از حالت تزئینی خارج شده بود و تصاویر بازیها را پخش میکرد بحثی جدی درگرفت درباره پخش صحنههای مشکوک داوری در همان بازی و چند دقیقه بعد از وقوع. چندی نگذشته بود که همه متفق القول بر اشتباه بودن این اقدام توافق کردند و پخش این تصاویر ممنوع شد. تهییج تماشاگران و بهم ریختن فضای روانی ورزشگاه از جمله دلایل اتخاذ این تصمیم بود.
در حالی که مدیریت نادرست تصاویر پخش شده از یک نمایشگر میتواند تبعات نامناسبی داشته باشد، چرا کسی به فکر تبعات فعالیت نامناسب اقدامات غلط و بعضا مجرمانه رسانهها در شرایط بحرانی نیست؟ آیا روند اطلاع رسانی در مواقع حساس نباید به گونهای مدیریت شود که از سوی رسانهها آسیبهایی متوجه فضای روانی جامعه و حتی روند کمک رسانی به مصدومان حوادث نشود؟
مدیریت رسانهها یکی از بخشهای مدیریت بحران است و اگر به این مهم توجه نشود در مواقع حساس شاهد مشکلات و اتفاقات ناخوشایند خواهیم بود. میتوان با برداشت اشتباه از این امر حرف از سانسور یا جلوگیری از نشر حقایق و سرپوش گذاشتن بر کوتاهی مسئولان زد، اما برداشت صحیح چیزی نیست جز لزوم وجود ساز و کار و مدیریت رسانهای واحد و عاقلانه در زمان وقوع بحرانها. چیزی که اگر وجود نداشته باشد در بحرانهای بزرگ میتواند حتی به امنیت ملی آسیب بزند.
در ادامه تصاویری را که به نماد هر یک از این چهار حادثه تبدیل شده مشاهده میکنید تا به این ترتیب تفاوت مدیریت نادرست و بعضا مغرضانه رسانه ها در پوشش یک حادثه غیر مترقبه با مدیریت دلسوز نسبت به حفظ وجهه جهانی یک کشور مشخص شود.
منبع: رجا