به گزارش “خانه خشتی”:نتایج یک بررسی که اخیراً توسط یک مؤسسه اسرائیلی انجام شده، نشان میدهد دو سوم ساکنان فلسطین اشغالی نگران فروپاشی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رژیم صهیونیستی هستند. شاید اگر این مطالعه تحقیقاتی توسط یک سازمان غیرصهیونیستی انجام شده بود، جای برخی تردیدها در نتایج آن، دور از ذهن نبود ولی از آنجا که این بررسی توسط مؤسسه اسرائیلی “لانت” صورت گرفته، بازتاب گستردهای در محافل سیاسی به همراه داشته است.
این واقعیت که رژیم صهیونیستی درحال افول است مدتهاست که در خبرها و تحلیلهای بینالمللی به انحاء مختلف مطرح است و جهانیان شاهد افول قدرت صهیونیسم در سالهای اخیر بودهاند. ملموسترین مصداق و نمونه این درهم ریختگی و از همپاشیدگی، ناتوانی ارتش رژیم صهیونیستی در مقابل حزبالله لبنان، مقاومت اسلامی فلسطین، اوج مخالفتهای مردمی در جهان علیه سیاستهای تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی و اختلافات و جنگهای داخلی احزاب در درون حاکمیت صهیونیستی است.
بدون شک، اکنون زمان بیش از هر وقت دیگری به ضرر رژیم صهیونیستی در جریان است و شواهد بسیاری نیز آنرا تأیید میکنند. افکار عمومی ساکنان سرزمینهای اشغالی که به عنوان یهودیان مهاجر از سراسر جهان به این منطقه منتقل شده اند، معتقدند که جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه و حمله اخیر به غزه ثابت کرده فروپاشی اسرائیل، از حد تصور آنها نزدیکتر است به گونهای که پس لرزههای آن باعث سرنگونی دو وزیر جنگ طلب از کابینه وحشی و خونخوار بنیامین نتانیاهو، یعنی وزرای جنگ و خارجه شد.
روزنامه فرانسوی “اکسپرسیون” نوشت: اسرائیل سالها همچون یک سگ هار عمل کرده است، همانگونه که “موشه دایان”، جلاد صهیونیست گفته بود، “سران اسرائیل باید روشی را در پیش بگیرند که تل آویو مانند یک سگ هار قوی جلوه کند و خطری برای دیگران تلقی شود تا همه از آن حساب برده و در معادلات جهانی جایی برایش باز کنند”، سالها براساس نسخه او عمل شده ولی اکنون این سگ پیر و فرتوت، قدرت تعرضی خود را از دست داده و به عبارت عامیانه تر، توان پاچه گیریاش به دلیل کارآزمودگی همسایگانش رو به افول گذاشته و در عوض، این سگ هار در داخل اسرائیل محبوس شده و به سر و صورت احزاب داخلی چنگ و دندان میکشد و یا علیه حامیان خود پارس میکند.
به گفته “مارتین وان کریولد” از اساتید دانشگاههای اسرائیل و نویسنده کتاب “دگرگونی جنگ”موشکهای اسرائیل اکنون پایتختهای اروپایی را هم نشانه گرفته و امنیت غربیها را که سالها در سایه سکوت و حمایت آنها، به قتل و غارت مسلمانان و فلسطینیها مشغول بوده، به گونه شگفت آوری سلب کرده است.
شرایط نامساعد رژیم صهیونیستی بگونه ایست که حتی صدای اعتراض افکار عمومی آرامترین و بیطرفترین مردم جهان یعنی سوئیسیها و رسانههای سوئیسی را که کمتر به اینگونه مسائل سیاسی و خارجی میپردازند، در آورده تا جائی که روزنامه “باسلر سایتونگ”با اشاره به آگاهی افکار عمومی و احساساتی که علیه اسرائیل در سراسر جهان بوجود آمده، مینویسد: “براساس نظرسنجیهای بعمل آمده، اکثریت مردم کشورهای عضو اتحادیه اروپا، اسرائیل را بزرگترین خطر برای صلح جهانی میدانند و در سوئیس هم وضعیت، چندان با اتحادیه اروپا متفاوت نیست.
همین تلقی در افکار عمومی مردم اروپا باعث شده که “گونترگراس” آلمانی و برنده جایزه ادبی نوبل در تازهترین مطلب خود، اسرائیل را به عنوان بزرگترین خطر و تهدید برای صلح و امنیت جهان معرفی کند و از اینکه دولت آلمان علیرغم مخالفت افکار عمومی مردم این کشور، سلاح و تجهیزات نظامی از جمله زیردریایی مخصوص حمل موشکها و سلاحهای هستهای در اختیار اسرائیل قرار میدهد، دولت مرکل را شریک جنایتهای رژیم صهیونیستی بداند.
این احساس خطر و تهدید مختص اروپائیها نیست بلکه آمریکائیها نیز که دولتمردانشان همواره از حامیان اصلی جنایات رژیم صهیونیستی بوده و هستند، خطر اسرائیل را درک کردهاند. امروز سخن از آنست که برخی دستگاههای امنیتی آمریکا، گزارشی تحت عنوان “آماده شدن خاورمیانه پس از اسرائیل”در اختیار دارند که به آنها گوشزد میکند منافع ملی آمریکا از اساس با رژیم صهیونیستی در تعارض بوده است، ولی لابیهای قدرت اسرائیل در آمریکا از قبیل “آیپک” اجازه انتشار و توزیع این گزارش را ندادهاند.
در این گزارش تصریح شده که نه تنها سالانه میلیاردها دلار از پول مالیات دهندگان آمریکا روانه اسرائیل میشود بلکه این رژیم با اقدامات خود، مانع روابط طبیعی آمریکا با کشورهای عربی و اسلامی شده است.
در پایان این گزارش محرمانه ۸۲ صفحهای از رژیم صهیونیستی به عنوان رژیمی که در موضوع دمکراسی شکست خورده نام برده شده و اذعان گردیده که ادامه حمایتهای آمریکا از اسرائیل به عنوان “یک رژیم منفور”هیچ تغییری را ایجاد نمیکند.
بدین ترتیب، به نظر میرسد ۶۰ سال پس از تأسیس رژیم صهیونیستی، این موجودیت منحوس و غاصب، واقعیتهای بسیاری دستخوش تغییر شده و تحولات شگرفی در فهم عمومی و اراده ملتها به وقوع پیوسته است. درست است که اسرائیل غاصب از زمان شکل گیری، همواره خارج از قاعده و قانون عمل کرده، حقوق بینالمللی را زیر پا گذاشته، قطعنامههای سازمان ملل را بیارزش انگاشته، عضویت در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را نپذیرفته، فراتر از قانون رفتار کرده و از همه تأسف بارتر اینکه همه روزه دست به کشتار و تجاوز میزند و در یک کلام، جامعه جهانی را به بازی گرفته و در نقش یک تهدید علیه نظام بین الملل و یک سگ هار ظاهر شده ولی امروز شرایط کاملاً تغییر کرده و ملتها در سراسر جهان به درجهای از رشد و آگاهی دست یافتهاند که صدای اعتراضشان به همه جا رسیده بطوری که سردمداران صهیونیسم بینالمللی نیز صدای زنگ خطر را شنیده و رعشه بر اندام شان افتاده است.
این، موضوع سادهای نیست که مقامات غربی و صهیونیستی به صراحت هرچه تمامتر اذعان کنند که دیگر خبری از ادامه ساختارهای بقا در اسرائیل وجود ندارد و رژیم صهیونیستی در آستانه خستگی، فرسودگی و فروپاشی قرار دارد، هر چند باور این واقعیت به سادگی امکانپذیر نباشد. باید در انتظار زمان وقوع واقعه بود، واقعهای که اهل نظر منتظر فرا رسیدن آن هستند. شواهد و قرائن دیگری نیز در داخل اسرائیل وجود دارد که میتوان آنها را نیز از نشانههای زوال رژیم صهیونیستی دانست، عواملی همچون شکست
همزیستی احزاب، فرسایش ساختار اجتماعی، شورش در طبقات اجتماعی، افزایش مهاجرت معکوس، فروپاشی نظریه اجماع ملی، عدم اطمینان از آینده، ادامه مقاومت و تقویت ابزارهای مبارزاتی فلسطینی ها.