به گزارش “خانه خشتی”:اوج دگرگونی در عملکرد و ساختار ناتو را می توان در سال ۲۰۱۰ یعنی زمان بازنگری و تدوین دکترین راهبردی ناتو برای سال ۲۰۲۰ مشاهده کرد.براساس این راهبرد،فعالیت ناتو از نظامی به اقتصادی،فرهنگی،سایبری و حتی هسته ای گسترش یافت.
————————————————————————
پیمان آتلانتیک شمالی ناتو پس از جنگ جهانی دوم با ادعای وحدت میان آمریکا و اروپا در برابر کمونیسم تشکیل شد. مهم ترین بند این پیمان را بند ۵ اساسنامه آن تشکیل می دهد که براساس آن حمله به هر یک از اعضا برابر با حمله به کل اعضا است و ناتو خود را موظف به اقدام سراسری می داند. این راهبرد تا دهه ۱۹۹۰ و فروپاشی شوروی سابق ادامه یافت و ناتو تلاش کرد تا خود را به عنوان اولین نیروی نظامی جهان با ۲۸ عضو معرفی کند.
ناتو در اوایل هزاره سوم پا را از این فراتر نهاده و با ورود به جنگ افغانستان عملاً به توسعه طلبی خارج از مرزهای اروپایی پرداخت. اوج دگرگونی در عملکرد و ساختار ناتو را می توان در سال ۲۰۱۰ یعنی زمان بازنگری و تدوین دکترین راهبردی ناتو برای سال ۲۰۲۰ مشاهده کرد. براساس این راهبرد، فعالیت ناتو از نظامی به اقتصادی، فرهنگی، سایبری و حتی هسته ای گسترش یافت. مهم ترین اصل در این راهبرد، توسعه نفوذ در عرصه بین الملل بوده است.
در این حوزه آنها حضور گسترده تر در شرق آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز، آفریقا و غرب آسیا(خاورمیانه) را در دستور کار قرار دادند. همزمان با اوج گیری بیداری اسلامی در شمال آفریقا و غرب آسیا، تهدید شدن منافع غرب به ویژه شریان انرژی ارزان و مطمئن به اروپا و آمریکا، راهبرد ناتو براساس حضور فعال تر در غرب آسیا تدوین شد.حساسیت های منطقه و نگاه منفی افکار عمومی به توسعه طلبی ناتو موجب شده تا آنها حضور غیر مستقیم و به نوعی غیر تحریک آمیز را در منطقه پیگیری کنند. در این چارچوب ناتو چندین محور را اجرایی ساخته است.
الف- تغییر نظام در سوریه: سوریه در ۲۱ ماه گذشته با مجموعه ای از چالش ها و بحران های امنیتی و سیاسی همراه شده است. هر چند که ابتدای امر بخشی از چالش های این کشور برگرفته از مطالبات مردمی بوده، اما ائتلافی از صهیونیست ها، کشورهای مرتجع عربی، غربی ها و ترکیه هر کدام با هدف خاصی در قالبی تقریباً واحد به بهره برداری از تحولات داخلی سوریه پرداختند. به رغم آنکه نظام سوریه گام هایی برای اجرای خواسته های مردمی برداشت، اما تحرکات ائتلاف مذکور عملاً مانع از ثبات و امنیت در سوریه شد.
در کنار ائتلاف مذکور، ناتو نیز برای رسیدن به منافع توسعه طلبانه در منطقه در جمع متجاوزان و بحران سازان در سوریه قرار گرفت. ناتو که تلاش دارد مستقیماً وارد عرصه جنگ نشود و از هزینه های اقدام نظامی علیه سوریه در هراس است تلاش کرده تا با حاشیه سازی و بازی های غیر مستقیم، این طرح را اجرایی سازد.
ادعای حمایت از ترکیه به عنوان عضو ارشد ناتو در برابر تهدیدات احتمالی سوریه، اعلام حمایت های مالی و تسلیحاتی از گروه های مسلح فعال در سوریه، اعمال فشار بر روسیه برای عقب نشینی در حمایت از سوریه و … از جمله تحرکات ناتو علیه سوریه بوده است . اقداماتی که نمود عینی آن را در نشست وزرای خارجه ناتو در بروکسل (۱۵/۹/۹۱) می توان مشاهده کرد. ناتو تلاش دارد با کمترین هزینه و در حالی که حضور نظامی اش در منطقه محسوس نباشد سلطه بر سوریه را اجرایی سازد، در صورت تحقق این امر ناتو می تواند بر کل منطقه سلطه داشته باشد و منافع غرب را تأمین کند.
ب- ورود به ترکیه: ترکیه از نقاط راهبردی برای ناتو است. هر چند که غرب پذیرنده عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا نیست، اما در حوزه نظامی نگاه ویژه ای به آن دارد. ناتو، ترکیه را پلی برای ورود به غرب آسیا(خاورمیانه) می داند. در همین چارچوب ناتو دو طرح را در برابر ترکیه در پیش گرفته است؛ اولاً طرح اجرای سیستم دفاع موشکی که در راهبرد سال ۲۰۱۰ ناتو تصویب شد.
ثانیاً استقرار موشک های پاتریوت در ترکیه. هر چند که ناتو ادعا دارد که برای کمک به ترکیه و ارتقای جایگاه آن در معادلات منطقه ای این طرح را اجرا می کند، اما در عمل ترکیه زنجیره ای برای توسعه طلبی ناتو شده است و ناتو با ورود به خاک این کشور، عملاً ترکیه را نیز محاصره و مهار می کند. اقدامات منفی ناتو در برابر ترکیه زمانی آشکار تر می شود که از یک سو، مردم ترکیه کاملاً با این طرح مخالف هستند و از سوی دیگر، تحولات منطقه نشان می دهد که هیچ تهدیدی برای ترکیه وجود ندارد و این کشور صرفاً از جانب یونان و قبرس تهدید می شود که تحت حمایت غرب قرار دارند و ناتو برای ترکیه هرگز حاضر به رویارویی با آنها نیست.
ج- ورود به حوزه عربی: بخش دیگر تحرکات ناتو برای ورود به غرب آسیا را اقدام علیه حوزه عربی تشکیل می دهد. ناتو در ترکیه طرح های موشکی و راداری را اجرا می کند. آمریکا در سرزمین های اشغالی سیستم موشکی (گنبد آهنین) را اجرا می سازد. هر چند این تحرکات با ادعای حمایت از ترکیه و رژیم صهیونیستی است، اما یک اصل اساسی در منطقه این ادعا را باطل ساخته و پرده از حقایق دیگری برمی دارد.
آن اصل اساسی، تلاش غرب برای تحریک کشورهای عربی برای خریدهای تسلیحاتی و در شرایط کنونی، تحریک به ارائه درخواست برای دریافت سیستم موشکی آمریکا و ناتو است. کشورهای غربی و ناتو همواره با ادعای برقراری توازن قدرت در منطقه، فعالیت های نظامی در کشورهای عربی را توجیه می کنند.
حال این سناریو مطرح است که ناتو و آمریکا با تقویت ترکیه و رژیم صهیونیستی بر آنند تا اعراب را نیز به دریافت این سیستم ها سوق دهند. این امر زمانی تقویت می شود که قطر آمادگی خود را برای دریافت سیستم موشکی از غرب اعلام داشته است. نهایت این تحرکات آن خواهد شد که ناتو به صورت مستقیم و یا به نام آمریکا حضور در کشورهای عربی را اجرایی سازد تا چتر امنیتی برای منافع غرب در منطقه ایجاد کند.
در جمع کلی از آنچه ذکر شد می توان گفت که بخشی از تحولات منطقه برگرفته از سیاست های پنهان و آشکار ناتو است که با ابزارهای مختلف به دنبال تحقق سلطه بر غرب آسیا است. البته ناتو برای کاهش حساسیت ها تلاش دارد تا حضور کم رنگ تری در عرصه داشته باشد و کارها را با مهره های منطقه ای و فرامنطقه ای اجرا کند، چنانکه در برابر سوریه از گروه های تروریستی و کشورهای مرتجع عربی و ترکیه استفاده می کند و برای استقرار سیستم موشکی و راداری نیز ادعای درخواست ترکیه را مطرح می نماید.
قاسم غفورى