به گزارش “حانه خشتی”:
۱- نظام سیاسی، ناظر بر ساختار و شکل حکومت و سیاست است و بدیهی است که ساختار و مدل هر حکومت و ساختار نظام سیاسی، هماهنگ و مبتنی بر فلسفه و مبانی فکری خاصی است.یکی از مهمترین اصول و بایسته های انقلاب اسلامی ایران، نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه است. در نظام اسلامی، حکومت تجلی ولایت الهی، محور هدایت، جهت دهنده حرکت سازنده و سعادت بخش جامعه به شمار می رود .
۲- دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، پدیدهای بود که مزین به حضور ۸۵ درصدی مردم شد و میتوانست فرصتی برای تثبیت پایههای اقتدار نظام اسلامی باشد ولی در سایه فتنهگری بدخواهان به تهدیدی علیه استقلال، امنیت داخلی و استحکام نظام اسلامی در عرصه بینالملل تبدیل شد که اگر نبود مدیریت الهی، انقلابی، مقتدرانه و مدبرانه رهبر معظم انقلاب و حضور مومنانه، با بصیرت و انقلابی مردم در صحنه، میتوانست جمهوری اسلامی ایران را با خطرات جبرانناپذیری مواجه سازد.
۳- فتنه ۸۸ بیتردید بزرگترین فتنهای بود که در طول ۳۲ سال اخیر روی داد و از همه جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و دارای ریشههای ستبری بود و نزدیک به ۲۴ سال در پستهای بسیار حساس کشور حضور و نفوذ قاطع داشت و در عین حال توانسته بود بخش وسیعی از نخبگان هوادار نظام را مسموع گرداند که امروزه از این نخبگان به «ساکتین» تعبیر میشود. با این وصف کاملاً واضح است که مدیریت کنترل چنین صحنهای تا چه اندازه پیچیده و دشوار است.
۴- در کشورهای دیگر معمولاً در مواجهه با فتنهای به مراتب کوچکتر، ستادهای ویژه شکل میگیرد، افرادی عزل میشوند، افراد جدیدی نصب میشوند و کارهایی به صورت تعجیلی و طبعاً پر خطا انجام و شرایط فوقالعاده اعلام شده و کارها از مجرای عادی به مجرای امنیتی منتقل میگردد. در بعضی از کشورهای دنیا این وضعیت فوقالعاده دهها سال به درازا کشیده شده است.
۵- رهبری در بحرانهای بوجود آمده همواره با رویکردی عدالت محورانه و مردمدارانه مبتنی بر تکلیف مداری و قانونگرایی درصدد بوده است تا ضمن تبیین ریشه های بحران، موارد لازم را صادقانه با مردم در میان بگذارند. همین درک از رابطه بین مردم و حاکمان خود در نظام اسلامی است که باعث شده است که مردم نیز فصل الخطاب بودن ایشان را در مسائل انقلاب بپذیرند. و هموار در حوادث فتنه گون در مسیر انقلاب نگاهها و سمت و سوهای اقدامات مردمی در مسیر اراده رهبری برای مدیریت بحران باشد.
۶- رهبر در طول دوره فتنه و به طور کلی در طول ۲۳ سال رهبری کشور، هیچگاه از خود حرف نزدند و نقش برجسته خود در مدیریت کشور را به رخ نکشیدند در حالی که دهها و صدها بار از نقش مردم در ۹ دی تجلیل کردند و آن را باطلالسحر فتنه نامیدند و حال آنکه خود پیش از امت، موسیوار فتنه ساحران فرعونی را باطل کرده بودند.
۷- بررسی مواضع نه ماه رهبری نسبت به فتنه گران و سوداگران هنجارشکن پس از انتخابات به خوبی اوج صبر و برخورد حکیمانه ایشان را در این رابطه تبیین می کند به طوری که «غفلت»را ریشه اقدامات برخی خواص و نخبگان دانسته و دائما از عدم بدبینی خویش نسبت به این افراد سخن میگویند.لغزش برخی نخبگان از عدم شناخت اصول و مشکلات جدی شخصیتی ناشی بود. لغزش نخبگان بسیار خطرناک است، لغزش آنها میتواند مجموعهی عظیمی از مردم دچار شبهه را بلغزاند و به دنبال خود بکشاند.
۸- از سویی در طول این دوران، رهبری به نهادهای نظام اتکا و اعتماد داشتند و از این رو نه هیأتی خاص تعیین کردند، نه دستور ویژهای دادند، نه کسی را عزل کردند و نه نصب جدیدی داشتند. این موضوع به چند دلیل صورت گرفت، تأسیس هیأت جدید برای مهار فتنه در واقع ثابتکننده عدم کفایت نهادهای مسئول بود.عزل ونصبها هم میتوانست از بیثباتی و خارجشدن کنترل کشور از دست نظام حکایت کند و دشمنان خارجی را در اعمال فشار جرأت داده و امیدوار نماید. رهبری حتی عضویت عناصر فتنه در نهادهای حساس نظام نظیر مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و … را لغو نکردند در حالی که اخراج این افراد از این نهادها میتوانست به داعیه نبود آزادی انتقاد در ایران را که پروژه مشترک غرب و فتنهگران بود، کمک کند.
۹- تظاهرات عظیم و کم سابقه ۹ دی و نقشی که مردم در این حضور ایفا کردند، بخوبی نشان داد که کلید حل همه مسائل نظام و انقلاب و ایران در دست « مردم»است و از این رو توطئه هایی که با نادیده گرفتن این عنصر توأم است هرچند از پیچیدگی و پشتوانههای زیاد برخوردار باشد، به جایی نمیرسد.
۱۰- حماسه ۹دی، مصادره به مطلوب حرکتهای خرد و کوچک به نفع یک حرکت کوبنده و با صلابت بود که استحکام پایههای مردمی نظام را بیش از پیش در پی داشت و نشانه بارزی از یک جامعه درحال گذار بود.
۱۱- حضور مردم در حماسه آفرینی ۹ دی ۸۸، مرزبندی عوام از برخی خواص بی توجه به جایگاه نظام ولی فقیه بود. علاوه بر آن هشدار و تعین خطوط قرمزی بود برای همه جریانات سیاسی که چه آن زمان چه در زمانهای بعد، چه آنها که پیروز میدان بودند چه آنها که حد نصاب آراء را به دست نیاوردند.این خطوط قرمز، دین و ولایت بود.
۱۲- مهمترین بازخورد این مدیریت انقلابی رهبری و حرکت انقلابی مردم، در عرصه بین الملل رخ داده است.انقلابهای پیاپی که در کشورهای منطقه غرب آسیا رخ داد ریشه در انقلاب اسلامی ایران داشت که مرکز سقل این تحولات وجود چنین حرکت عظیمی از تودههای مردم بود که هوشیاری و بیداری خود را به جهان به اثبات رساندند. لذا برآیند ۹دی ارائه الگوی مدیریتی انقلابهای منطقه نیز شد.
۱۳- هشت ماه نبرد مقدس در مواجهه با جبهه باطل و سکولار، ثابت کننده این اصل بود که گفتمان انقلاب اسلامی و رهبری یک گفتمان خدشه ناپذیر در عرصه بین الملل میباشد. ناامیدی هر چه بیشتر سران استکبار از براندازی نظام، با وقوع چنین حوادثی و مدیریت آن در یگانه کشور دین سالار رقم خورد. این شکستگی در استخوان نظام و ملت، در نهم دی ماه جوشخوردگی وسیعی را در همه ابعاد آن به وجود آورد که قطعاً قدرت دوام در سایر پیچ های تاریخی نظام را افزونتر نمود.
۱۴- یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، از جایگاه حساسی در نظام برخوردار است چرا که علاوه بر روشدن دستان آلوده به فتنه دشمنان نظام، احتمال استفاده از روشها و فتنههای دیگر نیز میرود. سبقت عوام از خواص در جامعه اسلامی امری بود که بصورت عینی و مبرهن در نهم دی ماه ۸۸ بروز کرد. این مایه تاسف برخی خواص و نخبگان نظام بود. انتخابات آتی از همین الان زنگ خطری را برای حضور نخبگان رنگ باخته فتنه ۸۸ در کارزار سیاسی به صدا درآورده است. ادامه مسیر صرفاً با وجود دو فاکتور دینداری و ولایتمداری در خواص قابل پیمایش است لذا وجود خاموشان و مصداقان فتنه در عرصه سیاسی نظام تکرار خلاء سوء استفاده اپوزیسیون را مهیا میکند که اجتناب از این امر حیاتیترین نکتهای است که نباید مورد غفلت واقع شود.
فرهاد نظریان سامانی