به گزارش “خانه خشتی”:گذر زمان بار دیگر یادآور یکی از بزرگترین پیروزی های غرورآفرین ملت ایران در برابر دشمنان اسلام ناب است. زمانیکه دول غربی با حمایت های آمریکایی اسرائیلی در پی مخدوش کردن چهره انقلاب شکست های پیاپی را متحمل می شدند با برنامه ریزی در قالب یک پروسه زمانبندی شده و به دنبال وارد کردن آخرین حربه به انقلاب اسلامی وارد فاز جدیدی شدند.
اینبار فتنه ای آمریکایی اسرائیلی با همراهی بعضی سیاسیون داخلی و خارجی و به اسم اصلاحات طی یک برنامه ۸ساله شروع به کار کرد اما از آنجا که در معاملات خود پیش بینی روحیه ولایتمداری ملت ایران را فراموش کرده بودند نتوانستند نقاب از چهره بیرون کنند. مع الوصف با یک عقب نشینی ۴ساله برآن شدند تا با سوءاستفاده از شور و شوق انتخاباتی سال ۸۸ سوار بر جریان شده و شیرینی حضور حداکثری مردم را هلایل کرده تا به قول خودشان ضربه آخر را به نظام وارد آورند. ضربه ای که منافقینی از داخل خواه ناخواه سکاندار آن شدند و آشکارا به جبهه گیری مقابل اهل بیت پیامبر(ص) پرداختند؛ سیاسیونی که کمتر به سیاست آشنا و بیشتر با فریبکاری و دغل آشنا بودند و هستند با حمایت دشمنان نظام شمشیر خود را از رو بسته و به پیکار با حق کمر بستند تا جاییکه باراک اوباما در اثنای سال ۸۸ مورخ ۰۷/۱۰/۱۳۸۸ میگوید:”جهان شاهد شجاعت و قدرت اصلاح طلبانی است که جزیی از تمدن عظیم ایران هستند.”
چهره واقعی اشخاصی که روزی بعنوان سران کشور شیعی پای مذاکره با دشمنان قسم خورده ی انقلاب می نشستند و از کناره گیری بابت حقوق یک ملت سخن به میان می آوردند با گذشت زمان بر عموم هویدا شد. به نحوی که در عزای سید و سالار شهیدان به پایکوبی و بزم شرابخواری پرداختند. آخر شما را چه فرق با یزیدیان؟!! که حرمت خون خدا را در روز عاشورا شکستید؟
براستی که فتنه۸۸ یادآور جنگ احزاب بود و ضد انقلاب اعم از لندن نشین و سلطنت طلب تا حزب توده ای و مشارکت همگی با علم اصلاح طلبی گرد هم آمدند تا جبهه حق را از پا درآورند غافل از اینکه حزب خدا غالب است و آنان مغلوب…
مدعیان اصلاحات در انتخابات با حمایت از دو عنصر سوخته به نام اصلاح طلبی و به کام اسرائیل تمام همّ و غمّ خود را سرنگونی و براندازی قرار دادند و با شعارهای عوام فریبانه آنطور وانمود کردند، گویی دعوا بر سر قدرت است در حالیکه بحث حفظ اسلام یا محو آن مورد اتفاق نظر آقایان بود.
با رصد اقدامات قبل و بعد انتخابات ساده لوحانه است که اسم اصلاحات واقعی – که در اسلام مورد تاکید است – بر روی این اتفاقات گذاشت بلکه امثال خاتمی و موسوی و کروبی به رهبری فکری حمقایی چون سروش، مهاجرانی و کدیور و… اسلام را نشانه رفتند. در همین رابطه عبدالکریم سروش،دگراندیش و ضدانقلاب مقیم آمریکا در تاریخ ۰۵/۱۱/۱۳۸۸ می گوید:”واقعیت این است که در درون جریان سبز هم دینداران، هم چپ ها و سکولارها فلسفی و حتی افرادی از انجمن حجتیه وجود دارند و این را نمی توان انکار کرد و نمی توان مخفی نگاه داشت.” مدعیان اصلاحات که بهتر از هرکسی افاضات سروش پیرامون پوزیتیویسم و شکاکیت را می دانند پس چرا خود را بازیچه دست جنابشان قرار دادند؟ آیا نمی دیدند یا نمی خواستند ببینند؟ و چشمانشان را به روی حق و به سوی کج روانه داشتند…
در فتنه۸۸ بود که عوام ما بوی سبقت را از خواص بی بصیرتمان ربودند و یادآور “السابقون السابقون اولئک هم المقربون” شدند. خواصی که خود رامرجع دینی می دانند در فضای غبارآلود آن روزها طلحه گونه سست عنصری و ایمان ناخالص خود را به نمایش گذاشتند که نتیجه ای جز شادمانی چند ماهه بی خردان غربی آمریکایی و رسوایی بیش از پیش خودشان نداشت. زبیریّونی که انقلاب را پذیرفته بودند تا به اهداف و امیال شخصی شان بپردازند مادامیکه تجارت خود را بر باد رفته دیدند با خیانت به خود و انقلاب طعم براندازی را در سرشان پرورانده غافل از اینکه بوی رسیده به مشامشان نه تنها بوی کباب نبود بلکه خر داغ می کردند…
جالب اینجاست که پس از گذشت ۳سال نه تنها به خود اجازه شرمساری نمی دهند بلکه با کمال روشن کفری – شما بخوانید روشن فکری – اعاده حق می کنند و به فکر بازگشت به مناصب حکومتی اند. فراموش کردید خیانت های آشکارتان را؟؟؟ یا به خیال فراموشی ملت ایرانید؟! بدانید اگر رحم و بخشش علی نبود ملت ایران هیچگاه اجازه نفس کشیدن را به دشمنانشان نمی داد.
مگر مردم حامی ولایت بمیرند که اجازه حضور در سطح اول مملکت را به شما دهند همانطور که ۹دی جلوه ای از بصیرت بالایشان بود. اُف بر شما باد که حاضر به اظهار پشیمانی صرفا لسانی هم نیستید…..