جشنواره فجر این اتفاق فرهنگی شهرمان را با فقر فرهنگی خرابش نکنیم+ زنگ خطری برای والدین
به لطف خدا و با همت خانواده ای خیر پس از سالها شهرمان صاحب سینما گردیده است و خوب تا به حال نیز استقبال مردم از این مکان خوب بوده است. وجود این مجموعه فی نفسه به ظرفیت های فرهنگی شهرستان کمک می کند و بایستی به بهترین نحو ممکن از این مجموعه بهره برداری […]
به لطف خدا و با همت خانواده ای خیر پس از سالها شهرمان صاحب سینما گردیده است و خوب تا به حال نیز استقبال مردم از این مکان خوب بوده است. وجود این مجموعه فی نفسه به ظرفیت های فرهنگی شهرستان کمک می کند و بایستی به بهترین نحو ممکن از این مجموعه بهره برداری «فرهنگی» داشته باشیم. برای روشن تر شدن این موضوع به نقل قولی از رهبر عزیزمان اشاره می کنیم:ملتی که سینما ندارد مثل انسانی است که یکی از زبان های مورد تفاهم و تکلم را بلد نیست. که خود این نقل قول از طرفی به موضوع اهمیت سینما اشاره می کند و از طرف دیگر به این موضوع اشاره دارد که سینما موضوعیت ندارد بلکه طریقیت دارد.
به گزارش “خانه خشتی” برگزاری جشنواره فجر در رفسنجان این رخداد فرهنگی در حوزه سینما آغاز گر خوبی برای اینگونه رخداد های فرهنگی (ازجمله جشنواره مردمی فیلم عمار) در سطح شهرستانی و حتی کشوری می باشد.
اما در کنار این رخداد فرهنگی در شهرمان ما شاهد یک رخداد دیگر هستیم که نشان از فقر فرهنگی دارد.
فیلم ها یک به یک به نمایش گذاشته می شوند و مردم به تماشا می نشینند و خود نقد و تحلیل می کنند.
بعضی از این فیلم ها معظلاتی را بیان می کنند که خود ریشه در این نوع سبک زندگی و یا بهتر بگوییم فقر فرهنگی دارد.
موضوعی را که می خواهیم به آن بپردازیم مسئله پوشش و حجاب است. البته قصد بر آن نداریم که اتهامی را به کسانی بزنیم و یا کسانی را بی دین و یا دین گریز معرفی نماییم. اما این بی توجهی به این موضوع را ریشه در یک فقر فرهنگی و عدم شناخت می دانیم.
متأسفانه بعضی از همشهریان ما (هرچند تعداد کم!!!!!) سالن های سینما را با سالن مد و یا عروسی به اشتباه گرفته اند و خود این موضوع نشان از یک فقر فرهنگی دارد. البته که حجاب برتر چادر می باشد اما نمی گوییم که هرکس چادری نبود جزو این دسته از افراد است ولی هرچیزی یک حدی دارد (به قول رفسنجانی ها طرف خودش را هفت قلم آرایش کرده) !
ما به این اعتقاد داریم که مسئله حجاب و پوشش به هیچ وجه ممکن نمی توان آن را مطلقاً امری شخصی دانست بلکه امریست اجتماعی و تبعات اجتماعی گوناگونی را دار می باشد.
برای ما اصلاً قابل درک نبود که چگونه یک مادر رفسنجانی به فرزند دختر خود (حدوداً ۷ و یا ۸ ساله البته ظاهر بیشتر نشان می داد!) اجازه می دهد با شرایطی که انسان حتی شرم می کند به زبان آورد اجاز می دهد که به تماشای فیلم بنشید و یا بهتر بگوییم چگونه آن را تربیت می کند که آن فرزند این پوشش شرم آور را برای خود بر می گزیند و سوال ما از این مادر عزیز و دلسوز این است که چگونه زمانی که در ۹ سالگی فرزندت به این افتخار رسید که احکام الهی و دستورات صاحب مطلق آسمان و زمین بر او واجب شد به فرزند خود بگوید که دلبندم… اصلا چگونه آن فرزند در بعد تربیتی آمادگی پذیرش را در خود دارا می باشد. جای بسیار شرمندگی را دارا می باشد.
باید این موضوع را پذیرفت که حجاب و عفاف و پوشش اسلامی بایستی به عنوان یک اصل در متن زندگی همه ما باشد. جشنواره فجر به بهانه دهه فجر برگزار می شود و ما به برکت انقلاب شاهد اینگونه رخداد های فرهنگی در کشورمان هستیم و مردم این کشور انقلاب کردند که شاهد اینگونه از ظواهر فقر فرهنگی نباشیم.
البته بایستی بگوییم بسیاری از افرادی که مقید به رعایت پوشش اسلامی و عقلی نمی باشند انسان های خوب و آبرومندی هستند و اما متأسفانه متوجه تبعات اجتماعی این بیماری و فقر فرهنگی نمی باشند. متوجه این موضوع نمی باشند که این موضوع آنقدر مهم است که در کشورهای که حکومت شیطانی را دارا می باشند قوانین منع حجاب وجود دارد و خوب شیطان از این موضوع بسیار احساس خطر می کند.
همشهری گرامی بیایید جشنواره فجر این اتفاق فرهنگی شهرمان را با فقر فرهنگی خرابش نکنیم. یادمان باشد که در چه شهری و با چه فرهنگ غنی و چه مردمانی پاکی زندگی می کنیم.
سوال ما از مادران این است که به چه قیمتی دختران خردسال خود را درست به مانند عروسک های غربی در آورده و آنها را به پای فیلم هایی می نشانید که اصلاً اطلاع ندارید که مناسب سن آنها می باشد و یا نه. بگذارید مثال بزنم، در یکی از صحنه های یکی از همین فیلم هایی که در حال اکران است دختر بچه ای را دیدم که بسیار مظطرب شده بود و با روانی و عصبی سنگینی که به دختر هم سن خود در آن فیلم شده بود بر او وارد می شد و حتی زانوان خود را به بغل گرفته بود (البته او خدارا شکر متوجه اصل موضوع نمی شد!) . مادر گرامی اینگونه فرزند خود را تربیت می کنید؟
فیلمی به نمایش آمد که اشاره به یک معظل اجتماعی می نمود و آن معظلی که در آن فیلم مطرح شده بود اصلاً زایید زندگی ماشینی و کانون سرد خانواده و یک سبک زندگی غربی که شکست آن برای خود غربی ها آشکار شده است بود (اصلاً قصد تایید و یا نقد محتوای آن فیلم را نداریم) . باید پذیرفت بی حجابی، بد حجابی و انحرافات اجتماعی ریشه در این چنین سبک زندگی دارد و یکی از نشانه های سبک زندگی اشتباه می باشد. سبک زندگی که اصلاً برای آن مهم نیست که فرزند آنها چگونه به مدرسه می رود! مادران و پدرانی که به راحتی اعتماد می کنند و دسته های گل خود را به این کلاس و آن کلاس که زمزمه های خوشی از بعضی از این کلاس ها به گوش نمی رسد می فرستند. مخصوصاً در این باب پدران مادرانی که فرزند آن دختر می باشد. ای کاش والدین بیشتر به توصیه های تربیتی گوش دهند و با اعتماد زیاد و یا بی خیالی و عدم توجه به ارزش ها با دستان خود فرزندان خود را به کام شیطان و تباهی نفرستند. وای بر آن روز که دختر (دختران) اول دبیرستانی دلبسته استاد مجرد مرد فلان کلاس غیر درسی شود و جای آن دارد که خون گریست. پدرها و مادر ها شما در قبال این امانت های الهی و خدادادی مسئولید و باید بدانید با غفلت خود فرزندتان را در کام تباهی فرستاده اید. جای دردناک این موضوع اینجاست که بعضی از والدین پوشش بد فرزندانشان و روابط آزاد و بدون قید بند آن را نشان تمدن و پیشرفت می دانند! اساساً برایشان مهم نیست در فلان مهمانی خانوادگی مختلط فرزندشان چگونه پوششی را دارا باشد و با خویشاوندان (پسر و یا دختر نا محرم) خود چگونه رفتاری را داشته باشد و این غفلت و سبک زندگی میوه ای جز میوه تباهی که در همین فیلم ها البته به زبانی دیگر به آن اشاره می کند را دارا می باشد.
اینگونه رخداد های فرهنگی اساساً برای این موضوع است که ما شاهد رشد و تعالی فرهنگی باشیم اما در کنار این رخداد متأسفانه ما در شهر مذهبی رفسنجان شاهد مسائل درد آوری که ریشه در یک فقر فرهنگی دارد می باشیم.
در این کشور انقلابی صورت گرفت که واقعیت هایی را تغییر دهد. آری واقعیت آن دوران بی اعتنایی به احکام و ارزش های الهی بود و ما برای آن انقلاب کردیم که این واقعیت ها را تغییر داده و به آرمان هایمان برسیم و حال این جشنواره که به بهانه دهه فجر برگزار گردیده نباید بهانه ای برای ظهور یک فقر فرهنگی باشد.
بیایید راستش را به دخترانمان بگویید و آنها را از ارزش واقعی خود با خبر سازیم، راستش را بگوییم که عشوه گری و جلوه گری زیبنده آنها نیست. بگوییم که زنان و دختران ما بیش از این ارزش دارند که خود را به این ارزانی عرضه کنند. باید بر روی اعتقاد و عقیده فرزندانمان با اندیشه های ناب الهی و با زبان جذاب و شیوا و مهارت های تربیتی خاص کار کرده و آنها را برای زندگی آماده کنیم.
البته متولیان فرهنگی که این روزها بر آما کمی خود تکیه می کنند بایستی این موضوع را بدانند که بایستی بیش از پیش تلاش کنند و خوب راه هایی که قبلاً رفته اند و به نتیجه نرسیده اند را تکرار نکنند. همانگونه که از اسم آنها مشخص است در مقابل خداوند در قبال این کم کاری ها و یا اشتباهات مسئولند.