آنچه طرف غربی در مذاکرات آلماتی ۲ با آن مواجه شد، همان مواضع اصولی بود. طرف ایرانی ضمن ارائه پیشنهادی جامع برای توافق در مذاکرات آلماتی ۲، نشان داد از مواضع اصولی خود کوتاه نمیآید.
در عین حال، پیشنهاد ۱+۵ به ایران آنگونه که روزنامه کریستین ساینس مانیتور آن را منتشر کرده و در رسانههای ایرانی هم بازتابی گسترده یافته است، دستکم دو پیشفرض اساسی داشت:
اولا، حقوق هستهای ایران در این پیشنهاد مفروض مسلم انگاشته نشده بود، به عبارت دیگر شش کشور همچنان از بهرسمیت شناختن حقوق هستهای ایران در این پیشنهاد خودداری کرده بودند؛
ثانیا، فرض بر این قرار گرفته بود که فشار تحریمهای بینالمللی بر ایران به حدی جدی است که ایران حاضر است برای رهایی از آنها امتیازات جدی بدهد و یا به عبارت بهتر، از مواضع اصولی خود کوتاه آید.
این دو پیش فرض بین مذاکرات آلماتی ۱ و آلماتی ۲ هم تقریبا تداوم داشت. اظهارنظرهایی که میشد و تحلیلهایی که در رسانههای خارجی مشاهده میگردید، عموما واجد هر دوی این پیشفرضها بود تا آنجا که تنها چند روز مانده به مذاکرات آلماتی ۲، یک عضو شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشتی در روزنامه واشنگتن پست، از طرفهای غربی خواست که حق غنیسازی ایران را به رسمیت نشناسند و در عوض، بر اجرای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار توقف تمام انواع غنیسازی در ایران هستند، تاکید کنند.
البته طرف غربی خود هم پیشبینی این را داشت که ایران هرگز تن به چنین امری نمیدهد. پیش از مذاکرات، برخی کارشناسان و مقامات سابق غربی شروع به زمینهسازی برای شکست آن کرده بودند که خاویر سولانا و گری سیمور از آن جملهاند. حتی سعی شد تا چنین وانمود شود که ایران به دلیل انتخابات ریاستجمهوری آتی خود آماده توافق نیست.
به هر حال، آنچه طرف غربی در مذاکرات آلماتی ۲ با آن مواجه شد، همان مواضع اصولی بود. طرف ایرانی ضمن ارائه پیشنهادی جامع برای توافق در مذاکرات آلماتی ۲، نشان داد که از مواضع اصولی خود کوتاه نمیآید. به عبارت دیگر، طرف ایرانی در مذاکرات آلماتی ۲ نشان داد که دو پیشفرض طرف غربی اشتباه محاسباتی است.
همین اشتباه محاسباتی باعث شد تا رسانههای غربی از جمعه شب شروع به انتشار تحلیلهایی در خصوص شکست مذاکرات با این مستمسک کنند که ایران با پاسخی جدی پای به مذاکرات ننهاده است. منظور این تحلیلگران از پاسخ جدی، ظاهرا تسلیم در برابر خواستههای طرف غربی بوده است که روشن بود چنین امری ممکن نیست.
ایران را از یک منظر میتوان برنده آلماتی ۲ دانست: «ایران توانست علیرغم فشارهای طرف غربی همچنان مواضع اصولی خود را حفظ کرده و نشان دهد که تن به محاسبات اشتباه طرف غربی نمیدهد و در خصوص حقوق بینالمللی خود، محاسبات ملی خود را دارد.»
و از یک منظر، ۱+۵ را باید شکستخورده مذاکرات تلقی کرد: «محاسبات و پیشفرضهای آنان در خصوص تاثیر تحریمها تا آستانه چشمپوشی ایران از حقوق هستهای، با شکست مواجه شد.»
واکنش طرف غربی به این شکست در آینده به دو طریق متصور است. طریق اول، پذیرش حقوق هستهای ایران و ورود به مذاکره در چارچوب طرح جامعی است که طرفین بر سر آن توافق کنند. با توجه به رویکرد گذشته غرب در مذاکره با ایران، نمیتوان انتظار داشت طرف غربی این مسیر را در پیش بگیرد چرا که منطقا، روند گذشته در آینده هم ادامه خواهد یافت.
طریق دوم، افزایش فشارها بر ایران با هدف تسلیم ایران در برابر خواستههای طرف غربی است. افزایش دامنه تحریمها، تهدیدهای لفظی بیشتر به گزینه نظامی، تبلیغات گسترده در سطح بینالمللی علیه ایران و … روشهای شناخته شدهای است که ماههاست ادامه دارند.
طبعا در برابر این گزینه، راهبرد ایران مقاومت است. مقاومت در برابر فشارها که از ابتدای انقلاب اسلامی علیه ایران ادامه داشتهاند، طبعا به جزئی از فرهنگ سیاسی ملت ایران بدل شده است. با توجه به استعدادهای فوقالعاده انسانی و منابع گسترده خدادادی که در اختیار ملت ایران است، یقینا ایران توان مقاومت را دارد، هرچند که به هر حال اینگونه فشارها بدون سختی و آسیب نیستند.
آنچه در کنار استعداد سرشار ایرانی و منابع طبیعی گسترده برای موفقیت راهبرد مقاومت مورد نیاز است، «مدیریت مقاومتی» است که امید است حماسه سیاسی ملت ایران در سال ۹۲، به تقویت بنیادین این مدیریت در کشور کمک کند.
تنها مقاومت است که طرف غربی را سرانجام به این نتیجه میرساند که قادر نیست از طریق فشار، ایران را به تسلیم در برابر خواستههای خود قانع کند و در نتیجه، حقوق هستهای ایران را به رسمیت خواهد شناخت.
منبع:فارس