یادداشت از سید علی حقگو
به نام رفسنجان به کام مدیران مس
رفسنجان ما شهر برخورداری است. سالهای سال است که مردم سایر بلاد مردمان رفسنجان را به طبع بلند و جیب پر پول می شناسند. طبع بلندمان را مدیون میراث گرانبهای پدرانمان هستیم و جیب پر و پیمان ما،حاصل فکر و تلاش و استقامت خودمان.
همین دو خصیصه منجر به آن شد که مردمان این خطه کویری با گشاده دستی و از سر مهربانی و شاید تا حدودی غفلت ثروت های خدادادی خود را با سایر هم میهنانشان شریک شوند .
از زمانی که شرکت ملی صنایع مس ایران چیزی نبود جز معدن مس سرچشمه رفسنجان تا به امروز که علی رغم همه سرمایه گذاری های صورت گرفته در حوزه صنعت مس که بسیاری از آنها علامت سوال های بزرگی هستند باز شرکت مس هست و معدن و کارخانه مس سرچشمه رفسنجان.
همه میدانند که قلب صنعت مس ایران در سینه شهر ما می تپد و شرکت مس بدون رفسنجان تنها نامی است بروی یک ساختمان .
در همه این سالها شهر زیبای ما با مناعت طبع میزبان مدیران و کارکنان غیر بومی مجتمع مس سرچشمه رفسنجان بود و تنها دستاورد این میزبانی شایسته تاراج سرمایه های مادی آن .
بزرگترین معدن و کارخانه فرآوری مس خاورمیانه در حالی در حوزه سرزمینی شهر ما قرار دارد که.چاهای عمیقش آب، دود ذوبش هوا،آرسنیک سد باطله اش سلامتی ما را می رباید در مقابل تنها قطره ای از دریای منافع مس در کام این سرزمین و مردمش ریخته می شود.
طبع بلند و روی گشاده ما بروی کارکنان غیر بومی مجتمع مس رفسنجان زمانی بیشتر به چشم می آید که مقایسه ای از رفتار مسولین و مردم همین شهرهای مجاورخودمان در موارد مشابه داشته باشیم . بکارگیری تنها یک فرد غیر بومی در این شهرها میتواندآغازگر عکس العمل های خشنی باشند که تا نرسیدن به منزل مقصود ادامه می یابد.
و اما در این میان هر ازگاهی که بحث احقاق حقوق مردم رفسنجان به جایی میرسد سیاست یکی به میخ و صد تا به نعل زدن مدیران شرکت ملی صنایع مس به راه می افتد. در کنار کوچکترین امتیازی که آنهم از سر اجبار و فشار بسیار به رفسنجان می دهند صد روزنه برای انتفاع خود باز میکنند که در نهایت به نام ما و به کام آنها تمام می شود.
خبر انتصاب معاونت غیر بومی مهندسی مجتمع مس سرچشمه رفسنجان و اما اگرها بر سر آزمون استخدامی پیش روی شرکت پیشگامان افق کرمان و چک و چانه برای دادن سهم به سایر شهرهای استان از همین دست موارد است.
ما طبعمان بلند است اما صبرمان هم اندازه ای دارد.
در دوره ای که وزیری با همه توان به دنبال نفوذ هم نژادان خود است آن هم علی رغم همه مخالفتها و انتقادات چرا ما باید در برابر حق مسلم خود سکوت کنیم؟
امروز نمی بایست سوال ما از مدیران صنعت مس و حاکمان وزارت صمت این می بود که چرا در برابر اشتغال فرزندان ما سنگ اندازی میکنید بلکه باید در جایگاهی قرار داشتیم که می پرسیدیم در برابر تاراج آب و خاک و هوای سرزمینمان و سلامت همشهریانمان چه تعداد از فرزندان شایسته رفسنجان در مراکز تصمیم گیری و پست های کلیدی شرکت مس وزارت صمت و ایمیدرو حضور دارند؟
که اگر بودنند مدیرانی در حوزه تصمیم گیری که تعلق خاطر به این آب و خاک داشتند شاید امروز ما شاهد این حجم عظیم از نابودی محیط زیست و پایمال شدن حقوق حقه مردم رفسنجان نبودیم.
عزیزان به خیال خود مارا در پله اول مطالبات یعنی صرفا بحث اشتغال نگاه داشته اند.
کافی است برای درک بهتر بی عدالتی موجود نه به حوزهای کلان تصمیم گیری وزارتخانه یا شرکت مس بلکه نیم نگاهی به ترکیب اعضا هیت مدیره و مدیران عامل همین شرکت های زیر مجموعه شرکت مس بیندازید تا ببینید چه کسانی و از کجا بر سر سفره مردم رفسنجان نشسته اند.
در ابتدای یادداشت به دو خصوصیت ممتاز مردم شهرمان اشاره کردیم اما در میان بزرگان و خواص رفسنجان را به خصیصه درخشان دیگری می شناسند. خصیصه ای که در سالیان دراز مبارزات انقلابی و دوران هشت سال دفاع مقدس نام شهر ما را پرآوازه تر از قبل نمود،و آن نیست جز ظلم ستیزی و حق طلبی مردم این دیار.
آوازه حق طلبی مردم رفسنجان تا بدان جا رسید که حتی پهلوی دوم در برابر درخواست سفر به این شهر از سر استیصال بیان داشت: مارا با قم ثانی چکار!!!!
نصحیت ما به تصمیم گیران وزارت صمت و سازمان ایمیدرو و به ویژه مدیران حاضر در شرکت مس این است بگونه ای با مردمان شهرما رفتار نمایید که همیشه از سر طبع بلند و با آغوش گشاده با شما معاشرت کنیم و نه با غیر از آن.
و سخن آخر اینکه،این جانب و مجموعه خانه خشتی با دقت تمام تحولات حوزه مجتمع مس سرچشمه رفسنجان و به ویژه آزمون استخدامی پیش رو را رصد کرده و در صورت آنکه حقی از حقوق فرزندان شهرمان پایمال گردد چون همیشه و بدون هیچ مسامحه و ترس آن را به اطلاع همشریان عزیز خواهیم رساند.
من الله توفیق
سید علی حقگو