پایگاه اطلاع رسانی خانه خشتی رفسنجان

روایتی اسفناک از یک شهرک بی و نام نشان در رفسنجان + تصاویر

به گزارش خانه خشتی؛ رفسنجان فقط یک نام نیست، رفسنجان فقط بلوار طالقانی،خیابان ابوذر و امام نیست در برخی قسمت های این شهرستان هنوز شهرک هایی هستند که از کمترین امکانات بی بهره هستند.
برای تهیه گزارش راهی این شهرک مغفول مانده می شویم، نمی دانیم ورودی شهرک کجاست!!! چراکه تابلویی نشان دهد ورودی کجاست دیده نمی شود، با چند نفر از ساکنین این شهرک که خواهان تهیه گزارش و حل مشکلات این شهرک هستند درب ورودی زندان قرار می گذاریم و با آنها همراه می شویم؛
شهرکی ساکت، آرام و بی‌ سر و صدا، بعضی شهرک‌ها هم می‌شوند پناه آدم‌های بی‌پناه؛ اسمی که رویشان می‌ماند تنهایی و سکوت برایشان به ارمغان می‌آورد؛ حتی اگر جایی در دل مرکز شهر داشته باشند، شهری چون طلای سبز ، شهری که آوازه با نام و نشانی دارد.
از بدو ورود به شهرک تا چشم کار می کند نخاله های ساختمانی دیده می شود. در بلوار اصلی شهرک، فضای سبزی دیده نمی شود، خانه های نیمه ساز و رها شده، ساکن شدن چندین خانوار افغانی در یک خانه مسکونی، ایجاد آلونک ها جهت جداسازی قسمت های یک خانه توسط افغانی ها و بوی بد فاضلاب، چهره زشتی به شهرک داده است.
یکی از ساکنین این شهرک که با چشمانش حرف می زد! متین ومهربان، اما به شدت نیازمند می گوید: هیچ نظارتی بر اینجا صورت نمی گیرد سالیان سال است که ورودی شهرک پر از نخاله های ساختمانی است، چندین سال قبل رفتیم شهرداری و حضوری با آقای عظیمی زاده صحبت کردیم، شهرداری اومد بازدید کرد ولی هیچ اقدامی صورت نگرفت.
آقایی دیگری در تکمیل صحبتهای دوستش می گوید: با بوی فاضلاب اصلا اینجا نمیشه زندگی کرد، چند سال است که فاضلاب زندان امان مردم اینجا را بریده ولی کسی رسیدگی نمی کند. شهرک نه تابلوگذاری دارد نه پلاک ، این شهرک هیچی ندارد.
یکی دیگر از ساکنین این شهرک از نبود حقوق شهروندی می نالد و می گوید: در هر آلونک ۲۰ خانواده افغانی زندگی می کند، خیابان اصلی نداریم بلوار آسفالت نداره، حرف ما این است که همه هزینه های شهرداری را پرداخت کردیم چرا نباید از امکانات اولیه برخوردار باشیم ؟ اصلا تابلوی که کسی بخواهد به منزل ما بیاید نداریم ما از حقوق شهروندی بی بهره هستیم.
آقای دیگر که گویا در مجتمع مس سرچشمه کار می کند از ناامنی شهرک می گوید: من خودم کارمند مس هستم برخی شبها را باید شیفت باشم، این شهرک روشنایی ندارد زن و بچه های ما اینجا امنیت ندارند به خاطر تاریکی شبها هراس دارند، چندین بار به اداره برق زنگ زدیم ولی اقدامی نشده است.
فرد دیگری می گوید: ما از امکانات اولیه در این شهرک بی بهره هستیم، شهردار!!! حداقل به اطراف شهر هم نگاهی بیاندازید، همیشه مرکز شهر درراس نیست.
وی ادامه می دهد :چندین بار به فرمانداری و دفتر شورای شهر سر زدیم و در خصوص مشکلمان گفتیم و هر دفعه می گویند که بخش نامه جدید می آید و افغانیها را ساماندهی می کنیم به شهرک شما هم رسیدگی می شود. اما تا کی؟ آخه عمرمون در این شهرک کوتاه شد…
یکی از ساکنین دیگر می گوید: به خاطر اوضاع اینجا کسی خانه های ما را نمی خرد و زمین ها اینجا ارزش نداره، با وجود نزدیک بودن این شهرک به مرکز شهر ولی از هیچ امکاناتی برخوردار نیستیم. هیچ کس به داد ما نمی رسد مگر شما رسانه ها به دادمان برسید.
شهروند دیگری می گوید :من اینجا خانه دارم کسی جرات ندارد کنار ما خانه بسازد اکثر ساکنین افاغنه این منطقه غیرمجاز هستند و کارت ندارند.
فرد دیگری می گوید: در بلوار اصلی هیچ درخت و سبزه ای ندارد شهرداری فقط شده شهرداری مرکز شهر.موقعیت این شهرک عالی است ورودی این شهرک به پارک جنگلی می رسد ولی به آن رسیدگی نمی شود. میدان شهرک وضعیت مناسبی ندارد مگر ما آدم نیستیم مگر ما غیر از آدمها هستیم چرا همه امکانات به مرکز شهر تعلق می گیرد؟
فرد دیگری می گوید: جدول کشی این شهرک سال ۸۰ انجام شده ولی تا الان تغییر نکرده، مهمانی اگر بخواهیم دعوت کنیم نمیدانیم با کدام تابلو آدرس بدهیم تنها آدرس ما زندان است از زندان به بعد باید برویم دنبالشون تا بیاریمشون خونه واقعا تاسف باره !!!
آنچه مسلم است در برخی قسمت های این شهرک بی نام و نشان روشنایی برق وجود ندارد ،به علت وجود افاغنه، بهداشت کافی رعایت نمی شود ناامنی و بوی بد فاضلاب هم رنجی دیگر بر رنج های ساکنین درد دیده این شهرک اضافه کرده است.
امروز ساکنین این شهرک بی نام و نشان، منتظر وعده های مسئولین شهرستان برای التیام زخم های کهنه خود هستند، زخم های که سالهاست بر پیکر نحیف این شهرک بر جا مانده وبه جزء محرومیت و نبود امکانات چیزی را برای آنها به ارمغان نیاروده است.
گزارش از منیژه نوروزی
عکس از روح الله بادپروا












خروج از نسخه موبایل