به گزارش خانه خشتی؛ زندگی را دوست داشتند، اما میخواستند حرف امام(ره) زمین نماند، آری بچه های رفسنجان را می گویم؛ بچه های با اخلاص و با صفایی که مردانه جنگیدند و مظلومانه جان دادند.
خرمشهر باید آزاد میشد و بهای این آزادی، رهایی از قفس تن بود. یکدل و یکرنگ با همه تفاوتها و اختلافها یکصدا شدند تا سایه شوم جنگ را از سرمان بردارند.
حالا ۳۸ سال از آن زمان گذشته است؛۳۸ سال است که خرمشهر آزاد شده، در فتح خرمشهر همه قشرها نقش داشتند؛ بازاری و بسیجی، دانشجو، دانش آموز و…
حمید کامرانی رزمنده دوران دفاع مقدس متولد ۱۳۴۴ بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اهل روستای دقوق آباد نوق است؛
امروز سالروز آزادسازی خرمشهر است و روزهایی سخت که حمید کامرانی رزمنده دوران دفاع مقدس روایتش میکند؛
در زمان عملیات بیت المقدس ۱۶ ساله بودم، اولین عملیاتی که شرکت کردم عملیات فتح المبین بود، زمانی که تیپ ثارلله تشکیل شد ما اولین نیروهای تیپ ثارااله به فرماندهی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بودیم.
بعد از یک هفته از عملیات فتح المبین که به خانه بازگشتیم اعلام کردند کسانی که می خواهند به جبهه اعزام شوند بیایند، به همراهی چند تن از بچه ها به اهواز رفتیم و در گروهان سردار شهید عابدینی به عنوان فرمانده گروهان و سردار حاج اکبر خوشی به عنوان فرمانده گردان در مدرسه شهید رجایی اهواز ساکن شدیم و از آنجا به پادگان دشت آزادگان طرف حمیدیه اعزام شدیم.
در آنجا آموزش های رزم شبانه و نظامی را تعلیم دیدیم و یک شب بچه ها را برای آشنایی با منطقه خط محور کوهه بردند، عملیات بیت المقدس در تاریخ ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ شروع شد قبل از عملیات سردار شهید سلیمانی بچه ها را توجیه کرد با آنها صحبت کرد و هدف اصلی که همان آزادسازی خرمشهر بود را بیان کرد ایشان می گفت به فرموده امام خمینی (ره) خرمشهر باید آزاد شود شما اگر شادی و خوشحالی امام را می خواهید باید سعی کنید خرمشهر را آزاد کنید.
در اولین مرحله از عملیات شب دهم اردیبهشت سال ۶۱ به منطقه کوهه رفتیم یادمه آن منطقه نیزار و مرداب بود و پشه ها اذیت می کردند. با زدن کانال سلمان که ابتکار شهید چمران بود باعث شد که آب جلوی پیشروی عراقی ها را بگیرد و نتوانند جلوتر بیایند.
از روی خاکریزی کوچک به طرف خط دشمن حرکت کردیم سمت راست محور و سمت چپ محور دشمن لو رفته بود و از محور وسط حرکت کردیم تا به خط دشمن رسیدیم و خط دشمن را شکست دادیم.
عملیات با موفقیت شروع شد چون گروهان ما خط شکن بود خط دشمن را شکست دادیم؛ برای پاکسازی خط دوم حرکت کردیم بین خط اول و دوم محاصره شدیم چند نفر از فرماندهان ارتشی با ما بودند که عراقیها ما را محاصره کردند؛ این فرماندهان ابتکاری به خرج دادند در یک گودال نشستیم تا اینکه هوا روشن شد تا مسیری را پیدا کنیم و عقب نشینی کنیم تا اینکه به خط اول اومدیم ( جا دارد از شهید سردار احمد زینلی، شهید حسین قشقایی، احمد پدیدار، حبیب الله اسماعیلی از احمدیه نوق یادی کنیم این شهدا از شهدایی هستند که در عملیات بیت المقدس به فیض شهادت نایل شدند).
عراقی ها خیلی ترسیده بودند حتی آرپیچی برمی داشتند و دنبال نفرات پیاده ما می کردند؛ یکی از نفراتی که عراقی ها با آرپیچی دنبالش کرده بودند شهید مجید حسین زاده بود که در عملیات الفجر ۴ به شهادت رسید.
مرحله اول به علت ناهماهنگی بین جناحین تیپ نور سمت راست ما بود زیاد موفقیت آمیز نبود؛ عقب نشینی کردیم، مرحله دوم که وارد عمل شدیم بچه ها شناسایی که رفته بودند برای شناسایی، عراق ها را ندیدند نیروها را وارد عملیات کردیم و به نزدیکی خرمشهر رفتیم ؛ وارد عمل شدیم و خرمشهر آزاد شد.
در عملیات بیت المقدس تعداد ۱۷ هزار اسیر عراقی، تعدادی تانک زده شد و تعدادی هواپیمای دشمن ساقط شد نهایت قریب دوسال مقاومت در سوم خرداد ۶۱ خرمشهر آزاد شد.
آزادسازی قدس هدف شهید سلیمانی بود؛ قطعا صورت می گیرد
وی در بخش دیگر از مصاحبه خود از سردار شهید سلیمانی و نقش بازر ایشان در آزاد سازی خرمشهر یاد کرد و اینچنین گفت: آزاد سازی قدس قطعا صورت می گیرد؛ همانطور رهبر معظم انقلاب فرمودند در ۲۰ سال آینده اسرائیل نخواهد بود، اسرائیل در ۲۰ سال آینده از صفحه روزگار محو خواهد شد و همچنین همانطور که امام فرمودند اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود محو خواهد شد.
سردار شهید سلیمانی بعد از جنگ تحمیلی امنیت جنوب شرق را برقرار کردند؛ در مبارزه با اشرار در چند عملیات برای شناسایی با هم بودیم. بعد از برقراری امنیت جنوب شرق، ایشان به دستور مقام معظم رهبری به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه انتخاب شدند وقتی که نیروی قدس را تحویل گرفتند تحول عجیبی در نیروی قدس ایجاد شد مبارزه اصلی با رژیم اشغالگر قدس را شروع کردند و به مبارزان فلسطین، لبنان و جنگ ۳۳ روزه کمک کردند.
چون هدف سردار سلیمانی آزاد سازی بیت المقدس بوده انشالله این مهم محقق خواهد شد.
وی در پایان گفتگو خاطره ای از شهید احمد زینلی برایمان گفت؛ این شهید بزرگوار خیلی شوخ طبع بود؛علاوه بر اینکه اهل عبادت و نماز شب بود بسیار خنده رو بود ؛ یک شب که در خط کوهه برای آشنایی با منطقه رفته بودیم پشه ها خیلی زیاد بود شهید زینلی آرپیچی را برداشت و دم در نشست گفت روبروی پشه ها می گیرم تا پشه ها را بزنم…
خاطره دیگری از شلمچه دارم؛ قبل از اینکه عراق شلمچه را بگیرد در حالت اماده باش بودیم ؛ دو تا گروهان قرارداد تاکتیکی می رفت و دو گروهان هم توی اردوگاه می بود آن شب نوبت ما نبود صبح دیدیم که صدای انفجارات عظیمی می آمد فهیمدیم عراق حمله کرده چون قبلش فاو را گرفته بود احتمال اینکه به شلمچه حمله کند زیاد بود؛ ما به قرارگاه تاکتیکی رفتیم، گروهان شهید حسین اکبری در منطقه خط پدافندی خودمان اعزام شدند به نام کله گاوی؛ به ما گفته شد که همان جا بمانیم بعد ما را خواست گفت گروهان را بردار و محور الغدیر برو؛ وقتی که ما نیروها را می بردیم بچه های یزد در حال عقب نشینی بودند ما رفتیم در خط الغدیر؛ نیروهای عراق اومده بودند از بین خاکریز ما و خاکریز الغدیر عبور کرده و تانک هایشان را عبور داده بودند؛ هر جا می رفتند یک پرچمی می زدند روی خاک؛ اونجا رسیدم به مرحوم علی طاووسی و علی جوادی گفتند که پرچم عراق را بیارند پایین؛ آنها رفتن پرچم را آوردند پایین؛ نیروها سازماندهی شدند، نیروهای پیاده عراق تا نزدیک خاکریز می آمدند و بر می گشتند ولی تانک هایشان هنوز حرکت نکرده بودند که یکدفعه لودر اومد و تانک هایشان حرکت کردند وقتی به تیررس رسیدند دستور آتش صادر شد و قریب سه تا چهار تا از تانک هایشان زدیم و عقب نشینی کردند؛ نیروهای پیاده شان از بغل خاکریز اومدند؛ تا ظهر مقاومت کردیم دیگه مهمات مان تمام شده بود ؛ از چهار طرف محاصره شدیم فقط یک مسیر برای عقب نشینی داشتیم ؛ بچه ها یکی یکی به عقب فرستاده شدند آخرین نفر من بودم با جاشنین و بیسیم چی عقب اومدیم، احمد طاووسی را گذاشتیم که نیروها یکدفعه عقب نشینی نکنند چون اگر یک دفعه اتفاق می افتاد؛ عراق فشار می آورد تا خود اهواز می اومد.
در آن روز بود که شهید طاووسی مجروح شد عقب نشینی شروع شد به خط قبلی بازگشتیم ؛بعد از انجا به ارودگاه اومدیم که بعد از این ماجرا، عملیات بیت المقدس انجام دادیم و منطقه بازپس گرفته شد.
گفت و گو از منیژه نوروزی