پایگاه اطلاع رسانی خانه خشتی رفسنجان

مجسمه مادر محکم ایستاده و حریمش را حفظ کرده است/ منتظریم که یادمان شهدای مدافع حرم بر دیوارهای زیرگذر خلیج فارس نقش ببندد

به گزارش خانه خشتی؛ مجسمه مادر رفسنجان، مادر استراتژی جمهوری اسلامی ایران را خوب به تصویر کشیده است، شهرداری به پشتوانه هنرمند بومی یک گام بزرگ فرهنگی برداشته است،نصب مجسمه مادر در پارک مادر رفسنجان.

مجسمه مادر اولین مجسمه در رفسنجان که می توان آن را اثر هنری نامید و مهم تر اینکه این مجسمه در رفسنجان  ساخته شده است و سازنده این اثر هنری مهدی سپهری همشهری ما و رفسنجانی است.

این هنر اسلامی است که توسط هنرمندان متعهد به رخ کشیده می شود. سیاست را روی تخته در کلاس  نمی نویسند.سیاست را روی کاغذ در کتاب نمی نویسند. سیاست را در همه ی  دنیا با اثر هنری است که نشان می دهند. اگر سیاست غرب مجسمه زن برهنه را می سازد . ما مجسمه مادر را ساخته ایم. یک زن قاطع ، قدرتمند که محافظ حریم خانواده است.

در ادامه با افتخار خواستیم آقای مهدی سپهری  با ما به گفتگو بنشیند.

 وقتی با هنرمندان صحبت می کنیم حرف دارند، گلایه دارند ، مطالبه دارند ولی دوست ندارند بگویند.در این بین از نقشی که  اداره ارشاد می تواند داشته باشد بگویید؟

نه گفتن که می گویند. اصل قضیه این هست که دیگر خسته شده اند. این یک واقعیت است. نتیجه ای نمی دهد. من از  وظایف ارشاد کوچکترین اطلاعی ندارم. من با ارشاد فقط در رابطه با مجوز آموزشگاهم در ارتباط بودم. و آقای ترکابادی با من بسیارهمکاری کردند. من دوست ندارم درباره ارشاد حرف بزنم و بنده ارشاد را نهادی کاملاً منفعل می بینم.  بدون جانبداری می گویم همه طیف آدمی می رود وارد ارشاد می شود و مدعی هست که من هنرمند هستم. اما هنرمند کیست؟اینکه ارشاد موظف است هنرمند را معرفی کند، کدام هنرمند؟ تا زمانی که فکر می کنیم،  من دارم درست می گویم. ما ره به جایی نمی بریم. امروز نه تنها ارشاد تمام نهاد ها باید در بحث هنر وارد بشوند برای سازندگی.

ما می خواهیم  شما به عنوان هنرمند متعهد این جامعه صحبت و درد دل کنید و خانه خشتی درش را باز کرده است، بفرمایید .

ما وقتی راجع به فرهنگمان کم کاری می کنیم.غرب می آید چیزی را در ویترین می گذارد. و خودش را نشان می دهد. که مردم ما را جذب کند. و ما این طرف بر اساس فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان کاری نکردیم. بیاییم شروع به فعالیت کنیم. جوان امروز که در ماهواره یکسره بت من و اسپایدرمن قهرمان های غربی را به خوردش می دهند. در لوازم التحریر فروشی روی نوشت ابزار روی کیف مدرسه تماماً شخصیت ها و قهرمان های غربی هست. و بچه ی ما در مقام قیاس بر می آید. نسل امروز زمان جنگ نبوده است.و شاید این فاصله زمانی، خدایی نکرده منجر به فراموشی قهرمانان واقعی شود که بی هیچ ترس و پروایی جان خود را نثار ارزشها و اعتقادات  این مرز و بوم کردند. امروز همه ما وظیفه داریم که کمک کنیم فرزندان ما با اسطوره های بزرگ و حقیقی خودمان آشنا شوند و بفهمند که آن شخصیت های غربی تنها ساخته و پرداخته ذهن تعدادی نویسنده است . و هیچگونه وجود خارجی ندارند.

چه تیپ شخصیتی دارید و به عنوان یک هنرمند چطور با خدا ارتباط برقرار می کنید؟

بنده به عنوان یک هنرجو و فعال در حوزه هنر مجسمه سازی همیشه نیرویی عظیم را پیرامونم احساس می کنم. نیرویی که مرا هدایت می کند و به من انرژی و توان انجام کار را می دهد. زمانی که مشغول ساخت مجسمه ای هستم، ناخودآگاه به کوچکی و حقارت خودم پی می برم که چگونه از ساخت یک فرم ساده  عاجزم، ولی خداوند متعال این همه مخلوقات متنوع را خلق کرده و مهم تر از همه به آن ها روحی داده که می توانند به کمک آن به کمال برسند. نمی توانم چیزی را ببینم که خدا در آن جریان نداشته باشد. خدا همیشه و همه جا حضور دارد. ولی گاهی ما بندگان ناسپاس چشم هایمان را به روی حقایق می بندیم.

اینکه چه تیپ شخصیتی دارم شاید بهتر باشد دیگران بگویند ولی خودم نظم و انضباط و وقت شناسی را دوست دارم.

 همشهری رفسنجانی، آقای سپهری شما خوب فکر می کنید، خوب طرح می زنید و خوب می سازید. برای ما بگویید این ها را از دانشگاه دارید یا استعداد ذاتی است ؟

محیط دانشگاه  موثر و مفید است چرا که وارد عرصه ای شده اید که حرفه ای فعالیت کنید. دانشگاه از شما کار را به صورت جدی می خواهد. من به استعداد اعتقاد ندارم.  به نظر من چیزی به نام استعداد به معنایی که ما فکر می کنیم، وجود ندارد.استعداد چیست؟  زمانی ما در رابطه با آدم ها قضاوت استعدادی داریم که متر و میزانی مشخص شده باشد. مثلا هنر کلاسیک قانون و قوائد مدونی دارد. کسی که قوانین را رعایت کند می شود بااستعداد و کسی که قوانین را رعایت نکند می شود بی استعداد. کسانی که از کار هنرمندان دیگر کپی می کنند، چون یک الگویی دارد می گویند استعداد دارد. اگر بر اساس آنچه در کتاب ها آمده شما کار کردید به شما می گویند با استعداد و اگر بر اساس تعاریف تو کتاب کار نکردید، سنت شکنی کردید، جامعه به شما می گوید بی استعداد.  به همین دلیل استعداد چیز بی معنی است.  در داستان مسابقه خرگوش و لاک پشت ، خرگوش به خط پایان نرسید ولی لاک پشت رسید. گاهی اوقات استعداد گول زننده است و باعث دور شدن از مسیر می شود. استعداد تصویر کاذبی برای شما می سازد. خرگوش مطمئن بود که از خط پایان رد می شود. و لاک پشت آهسته و پیوسته از خط پایان گذشت ولی خرگوش خواب ماند. من بخش عمده اش را اکتسابی می دانم.

برادران بزرگم از زمانی که من به یاد دارم موسیقی و خوشنویسی کار می کردند. به واسطه ی برادرم با آقای خاندانی ( نقاش) آشنا و کار هنری را شروع کردم. محیط و بستر شما را هل می دهد. با اینکه اول نقاشی و طراحی را شروع کردم. ساختن حجم سه بعدی را بیشتر دوست داشتم. و بیشتر کار می کردم و به همین دلیل  به من می گفتند در این زمینه بیشتر استعداد دارد. من می خواهم بگویم بستر موثر بوده است. وقتی برادر بزرگ من کار هنری انجام می دهد. وقتی من یک نقاشی می کشم و خانواده مرا تشویق می کنند، این امر مرا مصمم تر می کند.

علاقه چه نقشی دارد؟

چیزی که آدم را هدایت می کند علاقه است.

درباره طرح زیر گذر مدافعان حرم که قرار هست روی دیوار های این زیرگذر پیاده بشود.( واقع در بولوار خلیج فارس ) بگویید به کجا رسیده است؟

سال ها پیش از تعدادی هنرمندان شهر و البته از بنده حقیر خواسته شد که برای زیر گذر بلوار خلیج فارس با موضوعیت شهدای مدافع حرم طراحی کنیم. بعد از مدتی که طرح ها آماده شد، طرح بنده مورد تأیید قرار گرفت و قرار بر اجرای آن شد. بنده هم بسیار خوشحال شدم. چرا که به نوبه ی خود این کمترین کاری بود که می توانستم برای پاسداشت مقام این شهدای گرانقدر انجام دهم. به هر حال بعد از مدت ها و البته با پیگیری های جناب آقای مهندس میرزمانی مسئول وقت زیبا سازی شهرداری، قرار بر اجرای کار شد و ایشان به بنده گفتند که در حال انجام مراحل اداری کار هستیم و قرار دادی هم تنظیم شد. بعد از مدتی و البته با تغییراتی که در زیباسازی شهرداری اتفاق افتاد، بنده به شهرداری مراجعه و پیگیر پروژه شهدای مدافع حرم شدم که سرکار خانم حکمت که به جای آقای مهندس میر زمانی مشغول به کار شده اند. به بنده گفتند این پروژه به دستور جناب آقای شهردار متوقف شده و برنامه ای برای اجرای آن در در حال حاضر وجود ندارد.

ساخت مجسمه مادر چقدر زمان برد؟

طرح مجسمه را که زدم از زمانی که  طرح تصویب شد . و من کار را شروع کردم ، حدود پنج ماه درگیر ساخت مجسمه مادر بودم. خوب یک زمانی بود که نمی شد کار کنی یا حسش نبود و احساس می کردی که اگر بروی کار کنی خرابش می کنی.

چی به شما قدرت می داد که این قدر زمان بگذاری و ادامه بدهید؟

 من مادر خودم را خیلی دوست دارم. مادر مقدس است. همین برای من جذاب بود.

چی شد که به این طرح از مادر رسیدید؟

یک تعریف عامیانه از مادر وجود دارد. و ما همه مادر داریم. من مجسمه مادر زیاد دیدم. به واسطه ی حرفه ام به هر حال کارم مجسمه سازی است. معمولاً مجسمه هایی که از مادر می سازند، مادری هست که بچه اش را در بغل گرفته ،  می خندد، بچه اش را ناز می کند، کتاب برایش می خواند. چیزی که از مادر بیشتر برایم جذاب بود. من  به عنوان یک مرد، یک نیروی بدنی قوی تر از یک زن ،  همیشه اقتدار را در مادر می دیدم. شاید به خاطر تربیت شخصی من باشد. چون تنها کسی که در خانه قاطعانه به من نه می گفت مادرم بود.و پدر بیشتر با ما مدارا می کرد. این اقتدار مادر برای من مهم بود. ضمن اینکه بنده معتقدم بزرگی به جنسیت نیست. عظمت و بزرگی ربطی به جنسیت ندارد. این روحیه بزرگ می تواند در هر جسمی حلول کرده باشد. من همیشه گفتم که اگر ظلمی به زن ها می شود مقصر خودشان هستند نه مردها. اگر استفاده ابزاری از زن می شود، اگر به زن به عنوان یک کالا نگاه می شود، چون شما خودتان را به عنوان یک کالا ارائه دادید.اگر این کار را خودتان نکرده بودید این اتفاق نمی افتاد. ولی وقتی بحث مادر وسط می آید.چه چیزی می آید یک زن را تبدیل می کند به اسطوره ی مادر . یعنی مادر در ابتدا نیست بلکه اسطوره ی مادر بوجود می آید. و نقش مادر بودن متمایز می شود از زن بودن. زن بودن جنسیت مادر است. نقش مادری جداست. ما زن هایی داریم که بچه را به دنیا می آورند و رهایش می کنند. خوب این یک زن هست که بچه را به دنیا آورده و نقش مادری را انجام نمی دهد.فقط تا مرحله زایمان رفته است. هنوز مادر نیست. چیزی که زن را به یک مادر تبدیل می کند. ایفای نقش مادری است.

منظور شما را از مادر متوجه شدم، این ها بود که تاثیر گذاشت بر شما که مجسمه مادر را بسازید؟

منظور من از مادر، مادری هست که به خاطر فرزندش حاضر هست کاری را انجام دهد. نه صرفاً بخندد و بغلش کند. این کار را همه  می کنند. شهادت هم همین طور است . آن لحظه ای که بدن شخص تکه تکه شد، جاودانه است. از نظر همه زشت است ولی کسی که آن لحظه را به چشم خودش  دید. معنی شهادت برای آن آدم نسبت به من که در خانه ام نشستم فرق دارد.

 این مادری که ما می بینیم، ایستاده و فرزندش را در آغوش گرفته است. و  بدن  این زن دیده نمی شود می خواهم بدانم آیا این مد نظر شما بوده است؟

بله صد در صد من آمدم همه ی این ها را حذف کردم که فقط آن مادر بودن دیده بشود. نه زن بودن. من باز هم می گویم مادر بودن ربطی به زن بودن ندارد.  نقشی که مادر در رابطه با فرزندش  ایفا می کند نقش جنسی نیست.

این مادر با صورتش حرف می زند و درونش را از ظاهرش می توانیم بخوانیم. درباره صورت این مادر برای ما بگویید ؟

من مادر را موجودی ظریف نمی دانم. وقتی ماشین می خواهد بزند به بچه ای، این مادر هست که خودش را پرت می کند جلوی ماشین و بچه اش را نجات می دهد. کجای این کار ظرافت است. آن ظرافتی که از آن صحبت می کنند را به من نشان دهند. اینها منظورشان ظرافت زنانه است، نه ظرافت مادرانه. یکی از نقد هایی که به مجسمه وارد بود می گفتند ظریف نیست.چون من دارم درمورد مادر حرف می زنم شما دارید در مورد زن حرف می زنید.ظرافت یعنی ساختار بدن زن، نه روح مادر. کجای روح مادر ظریف است؟ شما وقتی یک کار ناشایستی می خواهید انجام بدهید مادر شما محکم جلوی شما می ایستد و می گوید این اجازه را به شما نمی دهم. می خواهم این را بگویم مادر دارد آن مراقبتی را انجام می دهد. که من نوعی یکی از مفاخر شهرم باشم، من ثمره تلاش های مادرم هستم. هنرمند باید به درون خودش مراجعه کند. من امروز مادری را ساخته ام که درک کرده ام. مادری که محکم می ایستد، مادری که مراقبت می کند. مادری که رسالتش این است. مادر می تواند یک فرزندی را بوجود بیاورد که برود برای کشورش شهید بشود. دانشمند بشود، هنرمند بشود که میراث فرهنگی کشورش را حفظ کند.

صورت این مجسمه خشن نیست، جدیت و قاطعیت را نشان دادم. صورت مجسمه مادر را باید از نزدیک نگاه کنید. در ذهن من صورت یک زن که حتی من دوست داشتم دیگران بگویند زشت. چون زیبایی مادر ربطی به فیزیکش ندارد. آن زنی که در یک روستا زحمت می کشد و صورت آفتاب سوخته ای دارد. و با مشقت بچه اش را بزرگ می کند. او هم مادر است. مادر ربطی به بینی ندارد.اگر نوک بینی بالا یا پایین رفت، در مادریت تأثیر ندارد. اتفاقاً صورتی را ساختم که جلب توجه نکند. این تصاویری که ماهواره و شبکه های اجتماعی از خوشکلی می سازند. و دختران ما را ترغیب می کنند که شبیه آن ها بشوند. من نخواستم. بعضی ها می گویند ترسناک است یکی می گوید غمگین است.

نه من غم در چهره ی این مادر ندیدم. این غم نیست بلکه قدرت است.

هر کسی تعبیر خودش را از مجسمه دارد.

 آنچه که من در این مجسمه می بینم و از مادر سراغ دارم این مادر یک زن قدرتمند و قاطع هست. نه یک زن ذلیل تو سری خور.

بله محکم ایستاده و حریم خودش را حفظ می کند. شما اگر از نزدیک این مجسمه را ببینید. به نظر می آید شانه های عریضی دارد. که این کار را عمدی کردم.این عریض بودن شانه یعنی دارای قدرت حتی زمینی هست نه صرفاً معنوی.یعنی فکر نکنید  روح بزرگی دارد ولی جسم  ضعیفی دارد. نه. اینقدری که در بعد فیزیکی به این مادر پرداختم به متافیزیک نپرداختم. مادر تا زمانی که محکم نایستد و از فرزندش دفاع نکندو حریم خودش را مستحکم نگه ندارد، مادر نیست. می شود مثل یک زنی که می آید و می رود. و برایش مهم نیست که چه اتفاقی می خواهد بیافتد.

من به عنوان یک خانم به شما می گویم این مادر را می فهمم و قبول دارم.این  مجسمه، من را هم به یاد مادر خودم می اندازد.اما شما بعد از شنیدن این صحبت های انتقادی نسبت به اثرتون بر آن صد در صد رضایتی که برای طرح و ساخت داشتید هنوز هم هستید؟

بله اتفاقاً من خوشحال می شوم که چقدر موفق عمل کرده ام. من ناراحت بودم که همه بگویند چقدر خوشکله. کسانی که نقد می کنند به دنبال این باشند که چرا این جوری هست. به دنبال چرایی باشند. بله مجسمه مادر شاید صورت زیبایی نداشته باشد. من دوست دارم این سوال را از خودشان بپرسند.اگر زشت هست چرا زشت است ؟ اگر خشونت است چرا خشونت است؟ من بر حسب اتفاق این مجسمه را نساختم.

شما زمانی که طرح را می زنید تحت تأثیر سفارش دهنده ی  کار هستید؟

زیاد پیش می آید که سفارش دهنده در طراحی اعمال نفوذ کند و بخواهد کار مطابق سلیقه خودش پیش رود. ولی در مورد مجسمه مادر اینگونه نبود.  من به عنوان یک هنرمند با توجه به شناختی که از جامعه ام دارم ، شرایطی که می بینم،کاستی ها، کمبود ها و  نیاز ها بر اساس باورها و اعتقادات مذهبی، جهان بینی من در این بستر اجتماعی می شود مجسمه ای که ساختم.

جنس مجسمه از چیست؟

از لحاظ جنس که کامپوزیت ( فایبر گلاس ) است. ماده ی مقاوم و خوبی می باشد. البته ماده شیمیایی هست و طبیعی نیست. خیلی از شهر های معتبر دنیا امروز مجسمه هایی را نصب می کنند که از ماده ی طبیعی ساخته شده باشد. مثلاً سنگ، برنز، فلز. ماده ای  که به محیط زیست آسیب نزند. ولی این ماده از لحاظ هزینه مقرون به صرفه است. مثلاً فرض کنید یک سردیس  هفتاد سانتی با این ماده ده میلیون قیمت دارد. و اگر با برنز ساخته شود پنجاه میلیون قیمت دارد. خود این بحث هزینه باعث می شود، که مجسمه با مواد طبیعی نباشد چون گران در می آید. شهرداری رفسنجان قاعدتاً بودجه ی محدودی برای بحث زیبا سازی دارد.

به ماندگاری اثر هنری هم  توجه می شود، به هر حال باید در محیط باقی بماند؟

این مواد باقی می ماند. ولی مواد طبیعی یک چیز دیگری هستند.

دلیل انتخاب این رنگ برای مجسمه مادر چی بوده است؟

رنگ مجسمه را خاکستری  بتنی مانندانتخاب کردم. از این جهت که دوست داشتم بگویم مادر مثل بتون محکم هست . وخواستم به  صلابت و محکم بودنش تاکید کنم. البته خوب بود که مجسمه با بتون ساخته می شد ولیکن شرایط مهیا نشد.البته باز بر اساس شرایط محیطی  می شود رنگش را تغییر داد برای بهتر دیده شدن.

رنگ طبیعی ؟

خیر رنگ طبیعی که می شود عروسک .منظور رنگی که برای ساختار مجسمه مناسب است.

جایی که برای نصب مجسمه مادر در نظر گرفته شده جای مناسبی است؟

جای بدی نیست ولی این وضعیتی که الآن دارد نه. و لیکن وجود بانک شهر در آن محدوده که گفتند این باید برداشته بشود. یکسری درختانی که مانع دید هست که گفتند این درختان باید حرس بشوند. ما این مجسمه را اینجا گذاشتیم با احتساب اینکه قرار هست بانک شهر برداشته شود. درختان درست بشوند.الان دید مناسبی ندارد.

انتظار می رود که این ایرادات برطرف شود که مجسمه دیده بشود. الآن آن جور که شایسته ی این مجسمه هست دیده نمی شود.

زمانی که ما مجسمه را اینجا قرار می دادیم، برنامه بر این بود که این ایرادات بر طرف بشود. و این جای دائمی مجسمه باشد. و گفتند این موانع موقتی است و قول دادند که برداشته می شوند.

ولیکن اینکه هنوز این موانع دیدن مجسمه برداشته نشده این در خواست ما از شهرداریست که این موانع را بردارد! می خواهیم این را بدانیم که جانمایی  مجسمه را درست می دانید؟

بله بر اساس بررسی هایی که کردیم، جانمایی خوبی بود. در صورتی که این عیوب برطرف بشود.

ان شاءالله که این مجسمه که حالا جزء آثار ارزشمند شهر ما محسوب می شود آنگونه که شایسته هست دیده شود.

یک صحبتی شنیدم که می گفت این مجسمه مادر نیست این پدر هست.  در هر حال انتقاداتی  به این مجسمه مادر شده پاسخ شما چیست؟

بله بعضی ها گفته اند، این مادر فولاد و زره است.  این رستم است که چادر پوشیده ، اتفاقاً این حرف ها  از نظر من خوب است. من اتفاقاً می خواهم بگویم مادر برای خودش رستمی است .

 بله این مجسمه، مادر قدرتمندی است.

آفرین مادری که محکم است. در این مملکت مادری بچه اش را فرستاده جبهه، شهید می شود و خودش بچه اش را  غسل می دهد. چه کسی چنین کاری می تواند بکند. ما اصلاً نمی توانیم به یک مرده نگاه کنیم. متاسفانه یکسری تعریف های متداول جا می اندازند. که مادر ظریف هست. و سلیقه ی مردم را می سازند. شبکه های اجتماعی یک کاری کرده اند، دختران و پسران ما  همه دارند، شبیه هم می شوند. لباس ها مثل هم، صورت ها مثل هم، نمی شود تشخیص داد این تقی است یا نقی. این شبکه ها دارند ما را  هدایت می کنند. یکی از دوستان می گفت دختر امروز ما زن امروز ما به صورت خودش به بینی خودش اعتراض دارد. که آن را زیر تیغ جراحی می گذارد. آن وقت تو می خواهی به مجسمه تو بگوید خوب است. ما باید کاری کنیم که این اشخاص خودشان را پیدا کنند.

از وضعیت مجسمه سازی در رفسنجان  برای ما بگویید؟

در رفسنجان مجسمه سازی هنوز به معنای واقعی شناخته نشده است. البته در  اکثر شهر های ایران این هست.  در کل ایران سه دانشگاه،  رشته مجسمه سازی را آموزش می دهند.ما نمی توانیم انتظار خاصی داشته باشیم . همین که نهادی مثل شهرداری از کارهای مجسمه سازی حمایت می کند. نه از شخص بنده بلکه از هنر مجسمه سازی حمایت می شود. برای من مهم نیست چه کسی کار می کند ولی اثر مجسمه سازی باشد.

این کارهای حجمی که در سطح شهر می بینیم هنر  مجسمه سازی نیستند؟

خیر این ها هنر مجسمه سازی نیستند. و گر نه این صندلی و میز  هم حجم است. زمانی که آثار هنری در رفسنجان انجام بشود. مطمئناً خیلی از بچه ها ی ما علاقه مند می شوند، که این کار را دنبال کنند. وقتی می خواهند دنبال کنند بنده به عنوان یک فرزند خدمتگزار اگر بتوانم خدمتی را انجام دهم، خوشحال می شوم. کاری را ارائه بدهم، آموزشی را ارائه بدهم.

این که آثار هنری را در یک جایی مثل حراجی ها به فروش می گذارند، کار درستی است؟

بحث سر این هست که آیا هر تابلویی را اثر هنری می گویند.آیا هر مجسمه ای را اثر هنری می گویند. کیفیت مهم است. سلیقه ها متعدد است. آثاری هم که ارائه می شود، متعدد است. چیزی که بد است و خدا کند که رفع بشود. دلال بازی است که متاسفانه در این حراجی ها نقش کلیدی دارد. پول به درد بخوری به هنرمند صاحب اثر نمی رسد. پول های گنده را دلال های هنری می خورند. کسانی که آثار هنری هنرمندان را به قیمت های پایین می خرند. و در حراجی هایی که بعضاً خودشان به آن شکل می دهند. می فروشند.

چرا نمایشگاه از آثارتان ارائه نمی دهید؟

هنوز برای خودم شرایط را مساعد ندیدم. یکی اینکه کارهام هنوز به مرحله نمایشگاهی نرسیده اند. مسئله بعدی این است که حتی من بخواهم نمایشگاه بگذارم.در رفسنجان کجا نمایشگاه بگذارم؟ کجا؟ فضای نمایشگاه مهم است. یک نمایشگاه هنری باید به این منظور طراحی و ساخته بشود. محیط نامناسب باعث می شودآن پیامی را که یک اثر هنری می خواهد بدهد نتواند با موفقیت نشان بدهد. اتفاقاً تاثیر منفی می گذارد. من می گویم گالری مناسبی برای نمایش آثار هنری وجود ندارد. کار حجمی محیطی را می خواهد که کار نقاشی نمی خواهد. هر شخصی یک نگاهی دارد و نگاهش باید محترم شمرده شود.

بالاخره به ما بگویید،الآن شما نمایشگاه مجسمه نمی گذارید؟

ان شاالله از نظر خودم که کارها نمایشگاهی بشوند حتماً نمایشگاه خواهم گذاشت.اگر چه که من به نمایشگاه زدن زیاد توصیه نمی کنم.

پس مسئولین باید به فکر احداث یک فرهنگسرای مناسب باشند.

 احساس خودتان را راجع به رفسنجان بگویید؟

سالها بیرون از رفسنجان در حوزه هنر کار کردم. زحمت کشیدم ، اساتید مختلفی را دیدم. بعد از آن  به رفسنجان آمدم. من خیلی آدم ملی گرایی هستم . کشورم را دوست دارم و در کشورم شهرم را دوست دارم. واقعاً خاکم را دوست دارم. دوست دارم رفسنجان تبدیل به شهری شود که در دنیا زبانزد باشد. معتقدم رفسنجان می تواند از لحاظ فرهنگی به مرحله ای برسد که باعث افتخار بشود. می توانیم دانشگاه هنری تاسیس کنیم که از سراسر دنیا آرزوشان باشد بیایند در این دانشگاه تحصیل کنند. ما می توانیم. من شهرم را دوست دارم.

معدن مس سرچشمه متعلق به ماست واولویت کار در معدن هم با مردم ماست،اول دیده شدن یک نیرویی که مشغول به کار است. دوم اینکه معدن سرچشمه جزء رفسنجان ماست. حالا با هنر چطور می توان این را نشان داد؟

اگر ما بخواهیم نشان دهیم که اینجا رفسنجان است. یک شهری هست که معدن دارد،و این معدن گرانبهاست.باید سازه ای طراحی بشود.که ماهیت معدنی بودن شهر را نشان دهد. یعنی این شهر  یک کارخانه عظیم و غنی مس را درون خودش دارد. کارگر معمولاً وقتی ساخته می شود و خیلی هم خوبه که ساخته بشود. و تاکید می کنم که حتماً این اتفاق بیافتد. این به پاسداشت افرادی هست که زحمت می کشند و حداقل دستمزد را می گیرند، بیشترین آسیب را متحمل می شوند و اصلاً دیده نمی شوند. بیاییم عزت بگذاریم به مقام افرادی که دارند تلاش می کنند. ولی معرفی کردن شهر به عنوان یک شهر معدنی و مثال زدید که اگر این معدن در سیرجان بود ما این کار را نمی کردیم. ما باید به جنبه های دیگری از بحث مس فکر کنیم و بپردازیم. مثلا ما امروز وظیفه داریم، یک مجسمه عظیم از پاکبان  بسازیم. آدم هایی که همه نگاه بد به آنها دارند. حتی توهین و تحقیر می کنند. آدم هایی که زحمت می کشند و باید دیده بشوند.

راجع به این سردیس برای ما بگویید؟

این سردیس میرزا هاشم قزوینی ، یکی از علمای مشهد هست، چندین سال پیش شهرداری مشهد فرهنگسرای بهشت را دایر کرد.و تعدادی سردیس از مفاخر،علما و بزرگان مشهد برای فرهنگسرا در نظر گرفتند. و این سردیس را به من سفارش دادند. شهرداری مشهد خیلی فعال و با دانشگاه هنر در ارتباط بود. هنرمندان را پیدا می کردند. هنرمندانی بودند که تمایل به کار کردن با شهرداری نداشتند،ولی شهرداری از آن ها درخواست می کرد. به خاطر همین هست که مشهد  به یک موزه تبدیل شده است و از سراسر کشور مجسمه ساز برجسته آوردند که درمشهد مجسمه بسازند. و در آینده جزء افتخارات این شهر محسوب می شود.

این مطلب را به شما برادر هنرمند می گویم. راست حسینی که من به عنوان یک رفسنجانی به شما افتخار می کنم بعضی بعد از دیدن کارهای شما در دلشان افتخار می کنند ولی بیان نمی کنند.شاید حسادت هم باشد، شاید تخریب هم باشد. ولی من حق را می گویم، چون کار را از همان اول که شروع کردید. درست رفتید که به اینجا رسیدید. و این خیلی خوبه که دست به هر کاری هم نمی زنید،یااز کار دیگران کپی برداری نمی کنید.درسته؟

من اگر می خواستم هر کاری را انجام بدهم، مطمئناً الآن وضع مالی ام خیلی خوب بود. از آن روزی که در سال ۱۳۹۶ شهرداری بحث مشاوره هنری را با ما شروع کرد. حدود دو سالی گذشته است. کل کاری که من برای شهرداری رفسنجان انجام دادم، فقط همین مجسمه مادر بوده است. من هیچ وقت تلاش نکردم کاری را انجام بدهم به هر قیمت. مجسمه مادر را ساختم و دوستش دارم و به نظرم یکی از کارهای موفق هم هست. و برای کسانی که نقد می کنند احترام قائلم.

این قابل احترام هست و همین هم دارد شما را می سازد.

مجسمه جدا از اینکه اثر فرهنگی دارد و به نوعی شهر را معرفی می کند، چرا وجودش  در شهر لازم هست؟

ما مجسمه را باید در یک بستر در نظر بگیریم. ما وقتی وارد خانه ای می شویم بر اساس دیده هایمان حتی صاحب خانه را قضاوت می کنیم. شما وقتی می روید در شهری که آثار فاخر هنری هست شما منتظر نیستی که کسی به شما با چاقو حمله کند. و می گویید من با مردمی روبرو هستم که پیشینه فرهنگی هنری دارند.و خودشان را با فرهنگ معرفی می کنند. ما ایرانی ها هیچ وقت متجاوز نبودیم و سلاح ما فرهنگی بوده است. آثار هنری هویت ما را شکل می دهد.شهری که اثر هنری داشته باشد را می گویند شهر متمدن و آن را بررسی می کنند.

تا به حال سرچشمه رفته اید؟ آنجا را دیده اید؟

بله  گه گاهی  می روم. یک شهر کاملاً کلیشه ای ساز که برای اسکان افراد شاغل آنجا شکل گرفته  است و آن ساختارشهری که ما انتظار داشته باشیم آن شهر داشته باشد، ندارد.

می دانید فاصله ی سرچشمه تا رفسنجان چقدر است؟

حدود چهل پنجاه کیلومتراست

با توجه به اینکه سرچشمه جزء خاک رفسنجان است و رفسنجان یک شهر معدنی محسوب میشود با استفاده از هنر چطور میتوان رفسنجان را یک شهر معدنی معرفی کرد؟

مس سرچشمه آنچه که می تواند با آن ادای دین به رفسنجان کند. حمایت مالی در حوزه فرهنگی داشته باشد. می تواند به ارتقای سطح کمی و کیفی هنر و فرهنگ بومی کمک کند. و بارها دیدم که تابلو زدند و نوشته اند مس حامی فرهنگ و هنر. اگر واقعاً به این شکل هست واقعاً حمایت کنند. ما در رفسنجان می دانیم مجتمع مس سرچشمه هست و زیر مجموعه رفسنجان قرار دارد. اما افرادی خارج از رفسنجان به عنوان توریست به عنوان مسافر وارد شهر می شوند به این موضوع واقف نیستند.

 همکاری مس و شهرداری رفسنجان در فرهنگسازی و هدایت نوجوانان و جوانان به سمت کارهای فرهنگی، هنری و ورزشی چقدر میتواند مؤثر باشد؟

مهم ترین نهادی که می تواند در بحث فرهنگی کار کند، شهرداری است .حتی بیش تر از ارشاد. به خاطر اینکه ارشاد فقط با جامعه هنری سر و کار دارد. شهرداری با عوام مردم سر و کار دارد. شهرداری بستری را مهیا می کند که مردم به دنبال هنر می روند. خود من با دیدن مجسمه های شهری در مشهد، مجسمه فردوسی در مقبره فردوسی، مجسمه نادر شاه، علاقه مند به هنر مجسمه سازی شدم. تا قبل از آن در هیچ گالری هنری برای دیدن مجسمه نرفته بودم. هنری که در ساختار شهری قرار می گیرد و مخاطب عام دارد. مردم شناختی با گالری ها ندارند. ولی مجسمه در محیط شهری و نقاشی دیواری را می بینند. مبلمان  شهری و معماری را می بینند. شهرداری می تواند ذائقه مردم را به سمت یک فرهنگ غرب زده ببرد.و می تواند فرهنگ مردم را به سمت فرهنگ غنی و اصیل خودی ببرد. شهرداری به دلیل اینکه فضای شهری را در اختیار دارد، در فرهنگ سازی نقش کلیدی دارد. و می تواند آثار هنری مثل مجسمه و نقاشی را در محیط شهر قرار بدهد.  و مردم می بینند.

سال ۹۸ شهردار رفسنجان آقای عظیمی وعده داد و در خبر ها آمد که شهردار رفسنجان گفت: یادمان شهدای مدافع حرم نیز طراحی شده و به زودی در محل زیرگذر شهدای مدافع حرم واقع در بلوار خلیج فارس اجرا می شود.

اما هنرمند طراح این یادمان به ما می گوید: سرکار خانم حکمت که به جای آقای مهندس میر زمانی مشغول به کار شده اند. به بنده گفتند این پروژه به دستور جناب آقای شهردار متوقف شده و برنامه ای برای اجرای آن در در حال حاضر وجود ندارد.

ما در رفسنجان هستیم و چشم هایمان باز است. منتظریم که این طرح به یاد شهدای مدافع حرم روی دیوار های زیرگذر بیاید.

انتهای پیام/

 

خروج از نسخه موبایل