به گزارش خانه خشتی؛ امروزه نابینایان بسیاری را میشناسیم که اگر نگوییم بهتراز افراد بینا، لااقل در حد آنها، در تمام عرصههای مختلف علمی و اداری می درخشند و وجود این افراد است که ثابت کرده نابینا کسی نیست که از نعمت بینایی برخوردار نیست بلکه توانایی هایی دارد که برای دیدن، چشم بینای حقیقی می خواهد.
مرضیه اسماعیلی کارمند فرمانداری رفسنجان ۳۵ سال سن دارد به گفته خودش مادرزادی نابینا بوده اما دلی دارد که پشت چشمهای بسته می تواند دنیا را به قشنگی چشم های باز ببیند.
وی که چهارمین فرزند خانواده و سومین فرزند معلول خانواده است دو برادر هم دارد که از کودکی از نعمت بینایی بی بهره بودند.
اسماعیلی در رفسنجان به دنیا آمده است و ساکن روستای محی آباد است و در مدرسه استثنایی زهره شمسایی شهرستان درس خوانده است.
اسماعیلی در گفتگو با خانه خشتی که به بهانه روز عصای سفید خدمت این بانو رسیدیم، می گوید: از کلاس اول تا سوم راهنمایی را در مدرسه شمسایی گذرانده ام، اول دبیرستان تا دانشگاه را در مدرسه عادی دولتی درس خواندم سال اول، دانشگاه پیام نور رفسنجان در رشته زبان و ادبیات فارسی کارشناسی قبول شدم و بعد از اخذ مدرک بعد از سه سال به عنوان تلفنچی در فرمانداری مشغول به کار شدم.
وی می افزاید: در دوره دبیرستان که با بچه های عادی درس می خواندم دختر دایی ام آنجا درس می خواند و من را همراهی می کرد کنار هم می نشستیم، خیلی بچه ها کنجکاو می شدند در مورد من سوال می کردند و برایشان عجیب بود که من چگونه کارهای خودم انجام می دهم حتی بعضی ها از اصطلاحات کور برای ما استفاده می کردند اولش ناراحت می شدیم ولی کم کم برای ماعادی شد.
اسماعیلی از چگونگی آمدن و فعالیتش در فرمانداری برایمان گفت و ادامه داد: جویای کار بودم، همه جا دنبال کار می گشتم در زمان آقای ملانوری فرماندار وقت رفسنجان، اینجا مشغول به کار شدم قریب به ۶ سال که در تلفنخانه فرمانداری کار می کنم.
وی می افزاید: در این محیط تلفنی جواب می دهم و وصل می کنم شماره های ادارات زیادی را توانستم حفظ کردم و بعضی شماره ها را حفظ نبودم با خط بریل خواندم و حفظ کردم.
اسماعیلی با بیان اینکه مشکلات همیشه وجود دارد و یک سری مشکلات هست که برای ما نابینایان عادی شده است، گفت: نابینایان با مشکلات کنار آمده اند و برایشان عادی شده است مثلا ما با سختی های زیادی درس خواندیم اکثر کتاب ها بریل بودند ولی برای دانشگاه بریل نداشتیم می بایست از روی کتاب بخوانند و ما ضبط می کردیم.
وی بهترین اتفاق زندگی خود را ازدواج با همکارش در محیط فرمانداری عنوان می کند و می گوید: بیشتر کارهای خانه را خودم انجام می دهم، برای آشپزی از حس لامسه کمک می گیرم، مشکل دارم ولی اینجور که دیگران فکر می کنند ما نمی توانیم از عهده فعالیت های خود برآییم، نیست.
این کارمند روشن دل می گوید: کاش سطح آگاهی مردم بیشتر شود، توانیهای ما را ببینند و ما را دست کم نگیرند من بیشتر اوقات با همسر و خانواده ام به بازار و مراکز خرید می روم برای رفتن به محل کارم به خاطر رفت و آمد زیاد هیچ مشکلی ندارم.
وی از مشکلات و عدم مناسب سازی مسیرها برای نابینایان می گوید: مناسب سازی برای نابینایان وجود ندارد برخی پیاده روها و پارک ها برای ما مناسب نیست.
اسماعیلی بیان می کند: برای اینکه نمی توانم آدمها را ببینم بر اساس علاقه و دوست داشتن آدم ها و برخوردی که با من دارند از آنها تصوری در ذهن خود دارم.
انتهای پیام/