پائیز وفادارترین فصل خداست ،حافظه خیس خیابان های شهر راهمیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد…
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است
آری همیشه شنیده بودیم که پائیز فصل عاشقیست و خزان درختان و ریخت برگهای درختان و قدم زدن در این فرش زمردین بهترین جلوه شده بود برای عشاق ولی گویی دیگر افتادن برگهای درختان جایش به افتادن انسانها و نقش زمین شدن انها جایشان را به هم داده اند ،دیگر کسی از ریزش برگها لدت نمیبرد چرا که هر روز شاهد است که بهترین عزیزانش چون برگ خزان بر زمین می افتند و هرگز نمی توانی حتی با در آغوش گرفتنش دردهای دلت را سبک کنی، همیشه می گفتند هوا بس ناجوانمردانه سرد است و اکنون باید از ناجوانمردی زمانه گفت تا قبل از این اگر بشر به راهی می اندیشید که دیرتر الزایمر بگیرد.
اما این روزها شاید بهترین حالت برای هر انسانی همین الزایمر باشد که اصلا متوجه نشود که در اطرافش چه می گذرد شاید ما اینگونه زمانه ای را لمس نکرده ایم ولی هر چه هست جانکاه است و اینکه هموطنانت را در حال خزان می بینی و کاری از دستت ساخته نیست ،شاید تنها همان یاد خدا باشد که آرامشمان دهد و توکلمان به خدا باشد چرا که معتقدیم هر چه از پیش خدا اید خوش اید (حیدر حیدر )