خانه خشتی:این روزها ، قطعی شدن آخرین تصمیمات “بیایم، نیایم” افرادی است که شاید در مخیله خود فکر تصاحب کرسی مجریه را دارند. در این میان اما همه چیز طبیعی پیش می رود الا یک چیز که آن ، انتخاب رنگ مختص به خود و طرفدران،توسط برخی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری است.
حسن روحانی رنگ بنفش را برای خود انتخاب کرده است و آن را نشات گرفته از خواست طرفداران خود می داند و مصطفی کواکبیان هم به پیروی از رهبر فتنه ۸۸ رنگ سبز را بر خود انتخاب نموده تا به خود، رنگ و بوی جنبش سبزی دهد.
مساله ای که در این میان خودنمایی می کند این است که اصلا علت و فلسفه انتخاب رنگ چیست و چرا برخی از کاندیداها در عین اینکه عواقب و عوارض ناخوشایند اینگونه رفتارها را دیده اند باز دست به چنین کاری می زنن؟
انتخاب رنگ در زمان انتخابات سال ۸۸ توسط میرحسین موسوی، در آنچه که بعداً از کند و کاش ها و تحلیل ها به عمل آمد، یک نقشه پیچیده دیکته شده ای بود که قصد رسیدن به اهداف شومی را در سر داشت. نتیجه ای که از تحلیل ها بوجود آمد، فلسفه انتخاب رنگ سبز را چنین می گفت که سناتور مککین در فصل ۲۵ کتاب «سایه عقابها» که در سال ۱۳۸۴ چاپ و منتشر شده، حتی عنوان رنگ جنبش موسوم به «سبز» در سال ۱۳۸۸ را نیز پیشبینی و به نوعی انتخاب کرده است.مککین میگوید: «دانشجویان در آنجا بسیار باهوش و پیچیده هستند و بسیار فعال در اینترنت میباشند. من فکر میکنم ما باید یک پیام بفرستیم. فکر میکنم باید یک رادیو آزاد ایران داشته باشیم، فکر میکنم باید تلویزیون داشته باشیم. باید جنبش آزادی و استقلال را تشویق کنیم اما من فکر نمیکنم که موجه باشد که ما از لحاظ نظامی دولت را سرنگون کنیم. اما ما مطمئناً میتوانیم آنها را تشویق و کمک کنیم. ما این کار را در گرجستان کردیم و آنها انقلاب گل سرخ را داشتند. و این کار را در اوکراین کردیم و آنها انقلاب نارنجی را داشتند. شاید این انقلاب سبز باشد.«مک کین» در همایش «بنیاد ملی حمایت از دموکراسی» که در اثنای سالگرد انتخابات ایران که در اوایل تابستان سال گذشته برگزار شد، گفته بود: ما باید حمایت بیشتری از مخالفان بکنیم. به گفته او ما میتوانیم دوستان و متحدان خود را برای به چالش کشیدن مشروعیت رژیم ایران به تحرک واداریم. او اذعان داشت: سبزها سربازان ما هستند.
دلیل اصلی انتخاب این رنگ از سوی دشمنان ایران احترام مردم ایران به رنگ سبز بوده است.از سویی اگر عواقب و عوارض ناشی از انتخاب رنگ را بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که اولاً ذهنیت بسیاری نسبت به وجود این رنگ به خاطر غصب توسط یک حزب یا کاندیدا، تغییر می کند که یا بصورت انزجار خود را نشان می دهد و سعی می شود که به هیچ عنوان از این رنگ استفاده نشود، علیرغم اینکه ممکن است علاقه زیادی هم نسبت به این رنگ وجود داشته باشد که این علاقه شاید هم ذاتی باشد و هم به خاطر قداست رنگ باشد که اینک دستمایه بازی های سیاسی قرار گرفته است. یا نه قصه طوری دیگه رغم بخورد و ابزاری در دست تولیدکنندگان مدهای غربی لباس شود تا یک چنین انتخابی را مستمسک تولید مدهای زننده در جامعه اسلامی نمایند. مورد آخر را به صورت عینی در مدهای بوجود آمده در رنگ سبز در انتخابات ۸۸ دیدیم که زننده ترین لباس های برخی از افراد حامی جنبش سبز(فتنه) به این رنگ اختصاص یافته بود به طوری که تا به امروز این مقوله، در جامعه وجود دارد و بسیاری را از خود دور یا نزدیک نموده باشد که حتی در دور نمودن سادات جامعه از این رنگ نیز بی تاثیر نبوده است. استفاده از این رنگ در خارج از کشور توسط منافقین و معاندین حامی میرحسین نیز که عمدتا زنان و دختران نیمه عریان را شامل می شد، استفاده گردید و در عرصه جهانی نیز پیچید ولی خم به ابروی کاندیداها نیامد.
مخلص کلام اینکه اشتباه انتخاب رنگ دیگر نباید در جامعه اسلامی آن هم توسط رجلی که خود را سیاسی و نخبه جامع می دانند تکرار شود و این وسیلهای برای تخریب جامعه از سوی دشمنان نظام شود. بر شورای نگهبان است که نسبت به این قضایا کوتاه نیاید و اخطار لازم را بدهد چرا که وجود چنین رفتارهایی هرچند منع قانونی ندارد ولی با نتایجی که در سالهای پیش کشور از آنها گرفت، جامعه از فرهنگ اسلامی دور می شود.
زینب نظریان سامانی