به گزارش “خانه خشتی”،یک- به همان اندازه که میان «هدف مردم» و «هدف انقلاب» انطباق وجود دارد، میان این اهداف با «هدف دشمن» تعارض وجود دارد. حقا که همواره مردم و انقلاب، یک چیز خواستهاند و دشمن و ضد انقلاب، یک چیز دیگر اما هرگز میان آمال مردم و آرزوهای انقلاب، این همه مطابقت وجود نداشته است. اما مردم و انقلاب چه میخواهند این روزها؟! خوب است حکایت لقمان حکیم، برویم و ادب از بیادبان بیبیسی بیاموزیم! آنچه این روزها رسانههای دشمن و بویژه بیبیسی مشغول زدن آنند، همان خواسته ملت/ انقلاب است. بیبیسی این روزها در «دوگانه تنش و کارآمدی»، علیالدوام مشغول تخطئه «همت جهادی» است. هم کار و خدمت و تلاش و مجاهدت اقتصادی را میزند، هم آن نامزد اصولگرایی را که بیش از دیگر رقبا، شهره به توانمندی، مدیریت اجرایی و کار جهادی است. اتفاقا صحنه از این واضحتر نمیشود! اگر بیبیسی این روزها بیش از هر روز دیگری، «همت جهادی» و «مدیر جهادی» را نشانه رفته، میتوان از این «نفی دشمن»، به «اثبات اهداف دوست» رسید و متوجه نیاز مشترک مردم و انقلاب شد. مردم «کار» میخواهند، همچنان که انقلاب «کار جهادی» میخواهد. مردم و انقلاب از دعوا و مرافعه و تنش و جنجال و قیل و قال خستهاند، همچنان که بیبیسی یعنی دشمن، دنبالهرو نامزدهای اهل دعواست؛ بیش از نامزد فتنهگران و کاندیدای منحرفان… و این وسط، بدا به حال جماعتی که از جلسات خصوصی، خوراک برای دشمن قسمخورده فراهم میکنند و اسمشان را هم «مومن و حزباللهی» گذاشتهاند! باید کلام علمدار در کام گرفت اما این بار به حداقلها اکتفا کرد و ملتمسانه گفت: «اگر مومن و حزباللهی هستید، لااقل جاسوسی نکنید برای بیبیسی!»
۲- در شماره چهارشنبه «وطن امروز» نوشتم «دوگانه «مقاومت-سازش» اصلا و اصولا نمیتواند دوگانه انتخابات ریاستجمهوری ما باشد.» در ادامه حرف حسابم را بسط میدهم؛ اساسا ما اگر قائل به «گانه سازش» میبودیم، انقلاب اسلامی نباید تاسیس میشد! انقلاب اسلامی از همان بدو شکلگیری تا آن دم که خود را به نهضت جهانی مهدی موعود(عج) متصل کند، همزمان «مربی-کاپیتان» تیم مقاومت است. لذا اصولا سازش و این حرفها اصلا در ید اختیارات رئیس دستگاه اجرایی نیست! «گانه سازش» گانه مورد پسند بیبیسی است اما بیبیسی در انتخابات ریاستجمهوری نمیتواند و نباید نامزد داشته باشد. بیبیسی اگر میتوانست حاجی انا شریک داخل خانواده جمهوری اسلامی باشد، در وهله اول کار مهمتر دیگری انجام میداد و اساسا نمیگذاشت انقلاب اسلامی پیروز شود!
۳- «دوگانه سازش- مقاومت» مال دعوای دور و دراز ما با سران استکبار و دنبالههای داخلی ایشان است. محل خرج این دوگانه آرمانی و صدالبته واقعی، انتخابات ریاستجمهوری نیست! حال که همه میدانند جمهوری اسلامی از اساس نمیتواند «گانه سازش» داشته باشد، این سوال پیش میآید «چرا بعضیها مدام بر طبل «دوگانه سازش-مقاومت» میکوبند؟!» جواب واضح است؛ «بعضی از روی کجفهمی، بعضی از روی رندی»! کجفهمان از این غافلند که در آستانه انتخابات، تقسیم کردن مردم میان اهل سازش و اهل مقاومت، چه خبط بزرگ و رایکاهندهای است، لیکن مرد رندهای عالم سیاست نیک میدانند که برای لاپوشانی گذشته پرخطایشان، همان به که همه کاسه وکوزهها را سر مفهوم مقاومت بشکنند و پشت مفهوم بیمفهوم سازش، مخفی شوند! اینجاست که نگارنده درباره هزینه کردن از «دوگانه سازش-مقاومت» در مقطع انتخابات، «موضع منفی» دارد. آقای رفسنجانی اصلا بدش نمیآید که تورم صد درصدی در زمان دولت سازندگی، له کردن مردم زیر چرخ زمخت توسعه، برآشفته شدن مردم پاییندست شهرهای بزرگ، ماجرای اسلامشهر همین مردم جنوب شهر تهران، گرانی و تورم بدتر از زمان جنگ، از بین بردن فقرا به بهانه فقرزدایی و… حتی کاریکاتورهای مرحوم گلآقا، همه و همه را بیندازد گردن مقاومت!! و آنگاه برای علاج، نشانی سازش را به ما بدهد!! اما ما هوشیاریم.
اصلا حزبالله است و هوشیاریاش! ما به جناب رفسنجانی میگوییم «علاج آن همه ناکارآمدی، نه بازگشت به گذشته است، نه ارتجاع نه سازش و نه احیانا تقصیر مقاومت! چاره ناکارآمدی، کار جهادی است و همت بیشتر. علاج ناکارآمدی، اتخاذ روحیه جهادی است».
۴- عجبا که هم جریان فتنه و هم حلقه انحراف، اشتباهات متعدد اقتصادی-مدیریتی خود را گردن مقاومت میاندازند! حال بهتر میفهمیم که چرا اوضاع ارز در عرض چند هفته آنچنان پرنوسان شد؟! فتنه و انحراف، این روزها هر دو مدعیاند؛ «ما اگر بیاییم قیمت سکه افت میکند و ارز میکشد پایین»… و البته لام تا کام حرفی از این بابت نمیزنند که اصولا چرا معیشت مردم را به گروگان گرفتهاند؟! اهل سازش، نه فقط مشکلات اقتصادی را حل نمیکنند (که دیدیم نکردند!) بلکه رسما برای دشمن «جاسوسی اقتصادی» میکنند! آنهم در روز روشن میدان فردوسی! این یکی لااقل، بیش از آنکه تقصیر دشمن باشد، نیمی تقصیر مدیریت ناکارآمد است، نیمی تقصیر دشمن دوستی اهالی فتنه و انصار انحراف.
۵- در خلق دوگانههای انتخاباتی باید معطوف به اصل انتخابات عمل کرد و اصل نیازهای مردم/ انقلاب. دوگانه باید هوشمندانه اتخاذ شود. آن کدام جریان داخلی است و آن کدام سلیقه سیاسی داخلی است که اهداف و اغراض بیبیسی را نمایندگی میکند؟! وقتی در پرونده این جریان، نمونههای متعددی از ناکارآمدی و سوءمدیریت و بیعدالتی و تنش و اختلاف دیده میشود، آیا بهتر نیست با ایشان، نه در زمین سازش و مقاومت، بلکه در ذیل «دوگانه تنش- همت جهادی» سخن برانیم؟! حالیا که بهترین مقوم مقوله مقاومت، هیچ نیست الا خدمت. بیبیسی این روزها، خدمت، همتجهادی و نماد آن را میزند که مقاومت را تخطئه کند. لذا ما اگر واقعا دوستدار مقاومت هستیم و اگر نتیجه انتخابات نیز برایمان مهم است، باید مطابق بر نیاز مشترک مردم/ انقلاب، دوگانه اصل کاری را تعریف کنیم. وقتی مردم و انقلاب، از جنگهای زرگری فتنه و انحراف به ستوه آمدهاند، وقتی مردم و انقلاب، دیگر تاب ادامه دعوای لوس و بیمزه منم منم و بگم بگم را ندارند، وقتی مردم و انقلاب، آرامش و امنیت و وحدت را لازمه کار و کارآمدی و خدمت تلقی میکنند، وقتی مردم و انقلاب، بیش از همیشه، خسته از جنگ و جدال، دنبال همان روحیات جهادی جبههها میگردند و وقتی مردم و انقلاب، دنبال رئیسجمهوریاند که متاثر از کارآمدی، به علاقهمندان انقلاب اضافه کند، چرا سخن از «دوگانه تنش- همت جهادی» نرانیم؟! و چرا داعیهدار آن دوگانهای نباشیم که بیشترین انطباق را بر نیازهای مشترک مردم و انقلاب دارد؟!
منتج از بعضی دوگانهها، رای مردم بیشتر بر اساس لج داده میشود… و اگر بار کج به منزل نمیرسد، عاقبت «رای لج» هم معلوم است! رای باید همان اندازه که «نه به این و آن» باشد، «آری به نامزد» هم باشد. رای باید همان اندازه که «سلبی» باشد، «ایجابی» هم باشد. فقط «نه به هاشمی»، ما را درگیر دولت خاتمی میکند و فقط «نه به رفسنجانی»، ما را درگیر همین مسائل امروز. آن دوگانهای که هم واجد «نه به ارتجاع» است و هم شامل «آری به همتجهادی» میشود، همین «دوگانه تنش-کار» است. محصول این دوگانه میتواند رئیسجمهوری باشد که همه ملت، صرفنظر از همه اختلاف سلیقهها و تفاوت عقیدهها، او را رئیسجمهور خود بدانند. اگر روزگار اصلاحات، من و ما با خاتمی غریبه بودیم، قبول کنیم امروز هم بسیاری احساس خویشی با رئیس ستاد تبلیغات منحرفان نمیکنند! با دستفرمان درستی باید به رئیسجمهور منتخب رسید. با دوگانههای بهتری باید دنبال نامزد اصلح گشت. ما خواهان دولت وحدت ملی نیستیم اما ای خوشا رئیسجمهوری که به جای جار و جنجال، از «کانال کمیل کار» درآید و وحدت ملی ما را بیشتر کند. نباید اجازه داد کک دعوا و تنش بیفتد به جان خدمت و همت جهادی. رئیسجمهور باید رئیس همهجمهور باشد. اقشار خاکستری هم عضو همین جمهورند. تقسیمبندی مردم به اهل مقاومت و اهل سازش، شکاف انداختن میان آحاد ملت است اما حتی خاکستریترین آحاد این ملت هم «همت جهادی» را به «دعوا و قیل و قال» برتری میدهند… و کیست که نداند اضافه کردن به علاقهمندان انقلاب، از مسیر کار و پیشرفت، زیباترین و ظریفترین کمک ممکن به اصل مسلم مقاومت است؟!
راستی، صرفنظر از ظاهر افراد، آیا خاکستریتر از کسانی که آمار کار را میبرند و کف دست بیبیسی میگذارند هم پیدا میشود؟! این رنگ و رو رفتههای جبهه ندیده، رسما دارند به سیاهی میزنند این روزها. حاضرند ما انتخابات را ببازیم، به این قیمت که بیبیسی به محاسن خدمت جهادی بخندد!
حسین قدیانی