یادداشت؛
ما سوای این جماعتیم! لطفا ما را ببخش آقای عادل فردوسی پور
بدون تردید عادل فردوسی پور یکی از مطرح ترین چهره های تاریخ کشورمان می باشد، شخصیتی محبوب که چند سال قبل مجله نیوزویک آمریکا او را در جمع بیست شخصیت بانفوذ ایران قرار داد
به گزارش خانه خشتی، رفسنجان در طول تاریخ انسان های بزرگی در قلب خود پرورش داده و زادگاه مردمانی شده است که نه تنها در ایران بلکه در فراسوی مرزها نیز به احترام آنها کلاه از سر برداشته و از آنها به نیکی یاد می کنند. اما فارغ از همه این شخصیت های بزرگ، عادل فردوسی پور جور دیگری است، او را نمی شود دوست نداشت! مگر می شود و می توان در همه این سال ها به دل و قلوه دادن او به رفسنجون و رفسنجونی بی تفاوت بود.
فردوسی پور در همه این سال ها همواره از رفسنجان به نیکی یاد کرده و با افتخار خود را رفسنجانی دانسته است و این علاقه وافر وی به زادگاهش در هر مکان و زمانی، همیشه لبخند غرور و رضایت را بر لبان رفسنجان و رفسنجانی می انداخت و ما چه خوشحال می شدیم از این همه فخر فروشی در قبال عادل فردوسی پور.
تراژدی بزرگ تلویزیون اما رقم خورد و چهره محبوب پیر و جوان، زن و مرد، ورزشی و غیر ورزشی از قاب همیشگی جعبه جادویی با عنوان نود با ناملایمتی های مدیر جوان شبکه سه فاصله گرفت و این برنامه محبوب به قلب تاریخ سیما پیوست، عادل اما ایستاد، روی پای خود! با تمام توان و تاکید به جمله همیشگی خود، جنگیدن! در مقابل تمام بی مهری ها، او فشار سنگینی را تحمل کرد، او نباید خرد و شکننده شود، او خواسته یا ناخواسته سال های سال است در قلب همه ایرانیان جای گرفته، ما رفسنجانی ها که دیگر جای خود داریم! پسر موفرفری قد بلند خوش خنده رفسنجانی آنقدر در چند سال اخیر رو در روی بی مهری ها و کینه توزی ها و دشمنی ها قرار گرفته است و در مقابله با این همه بی رحمی او همچنان استوار و محکم ایستاده است و تحت هیچ شرایطی علیرغم پیشنهادهای وحشتناک مالی و کاری، حاضر به ترک مردم و خاک خود نشد! عادل هر چند به جرم همین عادل بودنش، به گوشه رینگ رانده شده است، اما یادمان نمی رود پرچمداری همیشگی برای مبارزه با فساد گسترده در فوتبال، تاوانش موهای سفید و کنار گذاشته شدن است، جای تعجب نیست شاهد اینگونه موارد باشیم، وقتی که به جای امثال علی دایی ها، مربیانی بی نام و نشان بدون حتی یک دقیقه بازی در مستطیل سبز و تنها به واسطه مدیران نالایق و دوستان دلال در فوتبال ایران یکه تازی می کنند، باید هم مشابه این قضیه برای امثال عادل هم صدق کند، وقتی صندلی عادل در قاب تلویزیون جای خود را به مجریان و تهیه کنندگان بله قربان گو می دهد!
وصف خصوصیات عادل در این مقوله نمی گنجد و بهتر است از اصل ماجرا دور نشویم، داستان اما چیز دیگریست، بله! از کرج تا رفسنجان، عجب تئاتر مضحکی بود روز شنبه! به چه بهانه های جذابی! در یک سکوت خبری محض، محمدحسین میثاقی مجری فوتبال برتر که تمام ایران از او به دلیل نوع رفتارش با محبوبترین مجری تلویزیون ایران یعنی عادل فردوسی پور خشمگین هستند با کلی تشریفات برای انجام یک مسابقه فوتبال بین تیم های پیشکسوتان مس و رسانه در قالب تیم رسانه به زادگاه عادل دعوت می شود و پس از استقبال گرم با کلی سوغات از همه مدل از قاووت و کلمپه و پسته و شاید که نه صدرصد با برخی هدایای دیگر بدرقه می شود و در طرف دیگر نیز کلی چهره عجیب و غریب که در عمر خود سابقه حتی یک روز پوشیدن پیراهن مس را ندارند تحت عنوان پیشکسوت مس وارد زمین می شوند! البته پیش از این نیز با دروغ پراکنی آقایان، مدیر رسانه غیر بومی تیم فوتبال مس با عنوان جعلی همکار و دوست صمیمی عادل فردوسی پور، خود را قالب مجموعه باشگاه کرد!
اما چرایی برگزاری این مسابقه، آن هم یک روز پس از شکست مقابل نساجی مازندران در شهر سرچشمه و زمین چمن آن، دلیل خوش خدمتی باشگاه مس رفسنجان یا بهتر بگوییم سرمربی تیم فوتبال و آقای معاون باشگاه به این افراد چیست؟ به دست اندر کاران برنامه فوتبال برتر شبکه سه و برخی از برنامه سازان و مجریان شبکه ورزش! جوابش بسیار واضح و روشن است، عرض ارادت به دلیل حضور همیشگی و حمایت های همه جوره و همه جانبه از سرمربی تیم فوتبال و بعضا معاون فنی باشگاه مس رفسنجان در این برنامه ها با دعوت از آنها و غیره، تلخ است که پول مس و سرمایه مردم و جوانان این شهر خرج چهره شدن و تعریف و تمجید از یک شخصیت غیر بومی شود و برای بولد و چهره شدن وی دست به هر کاری زد، رویه ای که در این مدت به خوبی نمایان شده است! فارغ از بی مهری به عادل فردوسی پور از سمت مدیران باشگاه مس رفسنجان که همین چند هفته قبل نیز با وی جلسه ای جهت حمایت و تعامل برگزار کردند، روی دیگر داستان اما بسیار جالب تر است، تیم پیشکسوتان مس! رضا ربیعی! علی طوفانیان! محمد ربیعی! رضا مرتضی زاده! ابراهیم صادقی! بهنام مددی! علی سلیمی! کوروش مرادی! محمد ربیعی و کلی چهره غیر بومی دیگر در کنار نفراتی چون حسن پرران نژاد(؟) در قالب تیم پیشکسوتان مس وارد زمین مسابقه شده و در قاب تصویر شبکه استانی کرمان معرف حضور در سرتاسر این مرز و بوم می شوند! نفراتی که حتی سابقه یک ثانیه حضور هم در تیم مس را نداشته اند که هیچ! بلکه بسیاری از آنها حتی سابقه یک دقیقه فوتبال حرفه ای هم در کارنامه ندارند، فعلا در این بزم زیبای غیر بومی ها می تازند و فامیل و غیر فامیل و برادر و غیر برادر و دوست و دشمن هم نمی شناسند و نفراتی چون کاویانی ها و الهی مقدم ها و عسکری ها و حاج باقری ها و کریمی ها و امیرپناهی ها و حیدری ها و یوسفی ها و امیری ها و سامره ها و محمودی نیا ها و محمودی ها و … کجای این مسابقه حضور داشتند خدا می داند و بس! وقتی با سابقه ترین بازیکن باشگاه سایپا با نزدیک به بیست سال بازی در این تیم جای نادر فتح الهی را در قالب تیم پیشکسوتان مس می گیرد به مضحک بودن این بازی بیشتر پی می بریم! وقتی بازیکن تیم های شیرازی و تبریزی اسطوره باشگاه مس می شود به این تئاتر بیشتر می خندیم، وقتی آقای مدیر فنی که در همه این سال ها نشان داده است تا چه اندازه حامی بازیکنان و مربیان بومی شهر است و با افتخار در کنار زمین مسئولیت هدایت تیم پیشکسوتان مس را بر عهده می گیرد به این تئاتر بیشتر می خندیم، وقتی بازیکنان جوان و بومی این شهر در گوشه گوشه این کشور برای گذران زندگی به سختی امورات می گذرانند به این تئاتر بیشتر می خندیم! وقتی دوست آقایان که ید طولایی در حوزه املاک دارد و هنوز نقشش در باشگاه برای نویسنده مبهم است به عنوان بازیکن پیشکسوت مس در زمین حضور پیدا می کند، حال به دلیل چه خوش خدمتی، به این تئاتر بیشتر می خندیم! وقتی کارمند آموزش و پرورش و رییس انتقال خون شهرستان با لابی گری و به واسطه مدیران گذشته به اسم مرخصی که خود جای بحث فراوان دارد سر از کنار این مجموعه در می آورند و قراردادهای چند صد میلیونی با عناوین مختلف می بندد به این تئاتر بیشتر می خندیم! خندهایی تلخ برای روزهایی تلخ! بهتر نبود اسم این تیم را کادر تیم فوتبال بزرگسالان و دوستان مدیران باشگاه می گذاشتند؟ بس است دیگر، اینکه تا این اندازه برخی مدیران مس و مسئولین شهرستان چشم خود را بر روی این همه دهن کجی به ورزش و رفسنجان بسته اند خود جای سوال دارد! آقایان مردم شهر را دیگر بیش از این به سخره نگیرید! به زودی نقاب از چهره ها برداشته خواهد شد و آنان که دم از منم منم کردن های تکراری در قبال افتخار برای رفسنجان زده اند و به اسم حضور در لیگ برتر، نشان خواهند داد که پشت پرده این تقلا و دست و پا زدن برای دریافت مبالغ و عقد قراردادهای نجومی و بی حساب و کتاب بوده است و هر چند همین افراد با افتخار خود را سیاه باز معرفی نموده و نمک خوردند و نمکدان شکستند و چه حرفها که در قبال کسانی که آنها را به این جایگاه رسانده اند که نزدند! به والله قسم پرویی هم دیگر حدی دارد! همشهریان عزیز اگر روزی را دیدید که مس سرچشمه رفسنجان به مس کرج البرز تغییر هویت داد اصلا و ابدا تعجب نکنید! تشکر ویژه از همه مدیران و مسئولین شهر! و به خصوص خواص استوری به دست و لشکریان مواجب بگیر در فضای مجازی! منتظر حملات گرمتان هستیم! مطمئن باشید ما هم نام و تیم شهرمان را دوست داریم، خیلی بیشتر از شماها و برای آن جان هم می دهیم! نه برای شما مهمان های دو روزه شهر یا بهتر بگوییم مهمان های سفره رنگین شهر ما! فعلا به دلیل بسته بودن چشم بالادستی ها بخورید و بیاشامید و اسراف کنید! و در پایان اما شما آقای عادل فردوسی پور لطفا ما را ببخش! ما جماعتی غریب پرست بوده ایم… هر چند که پایان شب سیه سپید است
یادداشت: مجید علیزاده
انتهای پیام/