به گزارش خانه خشتی؛ مراسم استقبال از شهید گمنام عصر امروز با حضور مردم شهید پرور کشکوئیه و روستاهای حومه غربی و شرقی برگزار شد.
ای گل لاله که وارد شهرم شدی، چنان مدهوش عطر نابت شدم که گویی برایم شب های عملیات و درهای باز بهشت و ستاره چینی، پرگشودن و رسیدنت به آغوش ذات اقدس الهی پس از ۴۰ سال تداعی شد.
از چند روز قبل که خبر آمدنت را می دادند، آمدنی پر فروغ و پر نور که دل های خسته را آرامش می بخشد؛ قلب هایمان برای دیدنت تاب ندارد، در فرودگاه کرمان آرام نشستی و بر دستان پر مهر و ولایی مردم دیار کریمان مشایعت شدی تا رسیدی به خطه کبوترخان.
آنجا که تکه ای از شهرستان رفسنجان و قرار است مردم با تو وداع کنند و ازت طلب شفاعت در قیامت. تویی که خداوند زنده و روزی خور خوانده ات نزد خودش.
ای که بعد از ۴۰ سال باز آمدی، آیا فکر کرده ای مادرت بعد از این همه چشم انتظاری شاید سوی چشمی نداشته باشد تا تو را ببیند و قلبش آرام گیرد، آیا فکر کرده ای که غصه های پدر بابت تو او را پیر و فرتوت کرده و بوی پیراهن یوسف را می طلبد تا روح جوانی در او دمیده شود؟! و چه خوش آمدنی برای اهالی شهرم که خسته و رنجور از بلایای آسمانی و زمینی اند، غم ها رهایشان نمی کند، سیر گریه کردن و سیر بوئیدن تو و سیر درد دل کردن با تو، نفس هایشان را به زندگی امیدوار می کند و انگار الان متولد شده و می توانند راه سعادت را به پشتوانه گرمی تو پیدا و طی کنند چه پیر و چه جوان؛ چه تحصیلکرده و چه بی سواد؛ همه را از خود بی خود کرده ای ای گل بهشتی.
شلوغ است خطه کبوترخان، صفائیه، بهرمان، سیدجلال الدین اشرف نوق، همه آمدند تا با تو تجدید میثاق کنند که برای چه رفتی و اگر ما آرمانهایت را فراموش کردیم بعد از ۴۰ سال دوباره آمدی که بازگو کنی برای چه رفتی که دشمن باورها، تفکرات انقلابی و دینی و موطن ایران اسلامی را چپاول نکند و آمدی که یاداوری کنی باورهایمان و ارزش های دینی را به آسانی به دست نیاوردیم و نباید به آسانی از دستشان دهیم.
خوش آمدی ای نوگل پر طراوت
سعادت یارشان شد مردم رفسنجان که میهمانی از سوی خدا دارند، با اینکه خود شهید پرورند باز میهمان بهشتی دل آن ها را شاد کرد، یوسفی گم گشته به دامانشان بازگشته است.
به یقین که در دامان والدینی حسین دوست و اهل مکتب و خداپیغمبری روئیدی و پرورش یافتی و عملیات جبهه را لبیک کنان به ندای امام، انتخاب کردی و عشقانه و خالصانه راهی شدی، و چه عملیاتی را انتخاب کردی؟!
در آن شب های عملیات نبض سنگرها به تندی می زد، هر آنچه که بود نه تنها سنگرها که دنیا برایتان کوچک می شد، آن شب ها درهای بهشت باز بود و راه تا بهشت آنقدر کوتاه بود که یک جان ناقابل کافی بود تا خداوند پذیرا باشد، دل شستن از زرق و برق دنیا برای خیلی ها سخت و دشوار است امّا برای شما که دل بریدی و بهتر از زرق و برق دنیا را در پس اعماق وجودت آن هم با مناجات با یار همیشگی و جاودانگی ات پدا کرده بودی بسیار آسان بود.
جان که هیچ همه هستی و زندگی، حتی پدر و مادرت را گذاشتی تا به یارت برسی و خدا هم خریدارت شد و حالا عطری هستی که دنیا را مدهوش خود کرده است.
با وجود بوی باروت ها دل به عارفانه های کمیل می دادی، و توسل به ائمه اطهار را زمزمه می کردی، نجواهای شبانه شما دل هایتان را تا عرش می برد؛ در سر سودای معامله با خدا را داشتی و خدا هم خوب خریداری کرد.
امّا امروز دیگر کم تر کسی، راهِ صد ساله را یک شبه می رود.
اکنون که از بوستان شهادت، دستمان کوتاه است، ژرفای کلام مراد را خوب می فهمیم، شاید توفیق یارمان شد و شهد وصال را نوشیدیم قطعا دعای شما را خواهانیم در حقمان که خدا هم خریدار ما باشد.
یادمان باشد این پای شهید است که زندگی همه ما مدیون قدم های اوست؛ قدم هایی که بر لشکر دشمن تاخت تا راه قله های کهکشان باز شود.
شهید جاویدالاثر ۲۳ ساله در تاریخ ۱۹ اسفند سال ۶۳ در منطقه شرق دجله، عملیات بدر به فیض شهادت نائل آمده و از روز پنجشنبه میزبان مردم رفسنجان است.
انتهای پیام/