به گزارش خانه خشتی / قبلا مادرم وقتی از خاطره سیل که می گفت حس آن برایم غیرقابل باور بود، او زمان های خیلی دور زمانی که بچه بود سیل را به چشم خود دیده است، مادرم می گفت به همراه تعدادی از همسایه ها در حال پاک کردن گندم در حیات خانه بودیم و تلی از گندم جلوی چشمم بود؛ به یک آن بی خبر از همه جا آب سرازیر شد و سیلی محکمی به صورتم زد چنان که پخش زمین شدم و گل و لای و گندم های گلی بر سر و رویم بود و نمیتوانستم بلند شوم و مابقی ماجرا.
بیش از ۷۰ سال از آن ماجرا می گذرد؛ و حالا دوباره همان ماجرای سیل به شدت بیشتری از زمان های قدیم به گفته کسانی که آن زمان شاهدش بودند به رفسنجان آمد و به یکباره سیلی های محکم را زد و رفت، نگرانی از دست دادن وسایل، تخریبی منزل، زیرساخت ها، جاده، قطعی آب، برق و گاز، آبگرفتگی معابر و دیگر مسایل و مشکلات را به وجود اورد؛ امّا گرچه ۳ تن از هموطنانمان در این سیل در رفسنجان جان خود را بر اثر سیلاب از دست دادند و روح جامعه رفسنجان را به درد آورد امّا آمار بیشتر از این نشده جای شکر باقی است زیرا سیل ویرانگری هایش در این شهرستان بیش از جاهای دیگر استان کرمان بود.
سیلِ بی گمان
از همان شب چهارشنبه هفته قبل که مردم در خانه هایشان به سر می بردند بی گمان سیل به سراغ شان امد و آنچه قدیمی ها بابت این حادثه می گفتند را به چشم دیدند و احساس کردند و سیل را به واقعیت و به چشم خود دیدند.
برای به تصویر کشیدن گوشه ای از ویرانگری ها و البته گوشه ای از خدمات رسانی های گروه های جهادی و در صحنه بودن بسیجیان به قسمت های از شهر سر زدیم.
خیابان میدان محمد رسول الله ؛ پر از آب های گل آلود بود و ارتفاع این آب تا ۲۰ سانتی متر هم می رسید با خودروی همکارم به آرامی هر چه تمام تر حرکت می کردیم که نکند چاله ها و فرونشست های احتمالی ماشین را به پایین بکشند و خرابی به بار آید البته با آرامی که تردد می کردیم از یکی از عابران هم راهنمایی خواستیم که راه را به ما نشان داد تا از مسیر امن برویم که خودرو خراب نشود و در گِل نمانیم ضمن اینکه عوامل راهداری هم در آن خیابان اقدام به تخلیه خیابان از گل و لای هم داشتند اما چون ما برای گزارش رفته بودیم مجبور شدیم مسیر را با احتیاط طی کنیم.
کوچه شاه نظری یک در رفسنجان
رسیدیم به کوچه شاه نظری ۱ نزدیک میدان محمد رسول الله ؛ در روز ششم سیل، حدود ۲۰ سانتی متر کوچه ۵ متری پر از گل و لای بود که به گفته اهالی کوچه آب تازه فروکش کرده و پایین آمده در شب سیلابی تا حدود ۱ متر هم رسیده بود.
مسیر کوچه را در گل و لای طی کردیم وارد منزل که شدیم کفش هایمان کاملا زیر گل می رفت حیات پر از وسایل گلی بود بخاری، یخچال، وسایل آشپزخانه، فرش و موکت و هر آنچه که در خانه بود با سیلاب شستشو داده شده بود، حتی درختان داخل حیات هم رنگ گلی گرفته بودند، افراد منزل همه مستاصل از این سیل ویرانگر ، امّا همه کمک می کردند تا سیلاب را از خانه با هر طریقی که شده بیرون بیاورند.
بغض در گلوی افراد این خانه سیلزده
مرجان بافقی خانم جوان آنجا با صدایی بغض آلود که نمی دانستیم نگران اسباب و اثاثش است، نگران پدر و مادر سالمندش است که چند روز در پارکینگ شهرداری اسکان داده شدند و یا اینکه نگران منزلش که در مسیر رودخانه صادق آباد بنا شده و هر آن ممکن است ریزش کند.
وی به همراه همسرش انگار ما را به چشم روزنه امید می دیدند پس از احوالپرسی شروع کردند به درد و دل کردن و از مصیبت هایی که سیل سبب شده گفتند.
هر آن امکان ریزش چاه اطراف خانه وجود دارد
خانم بافتی افزود: در شب هنگامی که سیل به در خانه مان زد و بی محابا وارد شد با یک بدبختی پدر و مادرم که سالمند هستند از سیلاب آوردیم بیرون، همینطور مادربزرگمان که مریض احوال بود را از زیر آوار بیرون آوردیم که خدانکرده در زیر سیل خفه نشوند.
وی می گوید: ۴ روز است که پدر و مادر و مادربزرگم در پارکینگ شهرداری هستند و ما هم شبانه روز داریم خانه را از ل و لای تخلیه می کنیم کل وسایل زیر سیل رفته است.
۴ خانه در یک مجموعه بنا شده که حیات مشترک دارند نزدیک ۱۱ نفر در این خانه ها زندگی می کنند، دو درب در این حیات بسته بود که وقتی سوال کردیم چرا این درب ها بسته اند ؟ خانم بافتی پاسخ داد این درهای خانه های دو برادرم هست که ازدواج کرده و در این منازل زندگی می کنند از آنجایی که هر آن احتمال می دهیم چاه اطراف این خانه بکشد پایین؛ دوبرادرم با همسران و فرزندانشان جرأت نزدیک شدن به خانه هایشان را ندارند که حتی وسایلشان را بیرون بکشند.
سیل وسایل و آسایش را از ما گرفت
به خانه دیگر در این منطقه رفتیم؛ مردی حدود ۴۰ ساله که از اینکه سیل موجب شکاف خانه اش شده غصه خوار است؛ می گوید نه وسایل، نه فرش، نه یخچال هیچی ندارم همه چیز زیر آوار و به درد نخور شده است خانه ام هم دچار شکاف شده و ممکن است دیوارهایش بریزد.
وی که شغل مغازه داری دارد ادامه داد: چند روز است که خانه را تمیز می کنیم از گل و لای؛ تمام وسایل برقی سوخته و از بین رفته و شب ها با فرزندانم به مغازه می رویم برای خواب.
این مرد جوان گفت: از سپاهیان و بسیجیان که به این کوچه امدند و کمک حال ما شدند تشکر می کنیم.
یکی دیگر از اهالی این منطقه نیز که زن جوان ۳۳ ساله است و قبل از بروز سیل دچار بیماری مغزی است می گوید پس از بروز سیل بیماری من تشدید شده چون چنین حادثه ای حتی فکرش را هم نمی کردیم؛ که وقتی آب به خانه سرازیر شد و کل وسایلمان از بین رفت علاوه بر تشدید بیماری ام؛ غصه سیل و از بین رفتن کل وسایل و خانه ای که در آن زندگی می کردم هم به ما عارض شد و از مسئلین می خواهیم که کمک حال ما شوند.
چند ساعتی که هم درد این اهالی بودیم می دیدیم که از نیروهای امدادی از شرکت فرومولیبدن و همگامان مس و دیگر بسیجیان برای کمک هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام می دادند. به بسیجیان و نیروهای جهادی و مردمی که همواره تلاش کردند تا سیل پیش روی نکند حالا هم در تخلیه گل و لای منازل از هیچ تلاشی فروگذار نیستند قدردانی می کنیم. امیدورایم هر چه زودتر شهرمان آباد شود.
گزارش بعدی ما از منطقه دیگر سیلزده رفسنجان است که همراه باشید.
گزارش از: مریم رضایی
عکس از: بهرخ امیری
انتهای پیام/