وقتی با نمایش یک تصویر میتوان فهمید کسی که ۴ سال معاون اول رئیسجمهور بوده فرق بین معدن و دره توریستی را نمیداند دیگر چه خردهای به نحوه سوالات مناظره عصر روز جمعه میتوان گرفت؟! لااقل این همه داد و قال معنا ندارد، چرا که روشهایی هست که در آن میشود خروارها مفهوم و اطلاعات درباره شخصیت فرد کاندیدا به مخاطب منتقل شود.
بنده این حرف را از اساس غلط میدانم که آن عزیز خطاب به آقای حیدری گفت «این ۸ نفر را رئیسجمهور بدانید»! اینها کاندیدای ریاستجمهوریاند. کسی که هنوز رئیسجمهور نشده شأن خدایگانی برای خود قائل است و گفتن یک بله و خیر در پیشگاه ملت را کسر شأن میداند، وای به روزی که رئیسجمهور شود.
به نظر میرسد اشکال بخش دوم مناظره اقتصادی در عدم همخوانی فرهنگ حاکم بر سوالات با فرهنگ تکبر حاکم بر روح رقابتهای سیاسی کشور بود. در هر حال کاندیدایی هم که به این نحوه سوالات اعتراض داشت، میتوانست در یک کلام اعتراض خود را بیان کند و اتفاقا در نحوه اعتراض، حرکات هیستیریک دون شأن یک کاندیدای محترم از خود بروز ندهد.
جالب اینجاست یکی از کاندیداها گفت: من به احترام مردم به این سوالات پاسخ نمیدهم اما ۱۰دقیقه بعد گفت: من به احترام مردم پاسخ میدهم! یعنی تغییر عقیده ظرف ۱۰ دقیقه!
درباره بخش اول مناظره هم یکی ـ دو کاندیدا گفتند وقت کم بود و شیوه را نپسندیدند. برای اظهارنظر ۸ کاندیدا واقعا انتظار داشتند چه میزان وقت توزیع شود؟ به نظر من بخش اول مناظره بسیار دقیق و متین طراحی شده بود و این امکان بود که کاندیداها با هم چالش کنند اما شاید خاطره بد سال ۸۸ باعث شد کاندیداها خود تمایل به چالش با یکدیگر نداشته باشند و بیشتر به فکر بیان دیدگاههای خود باشند یعنی رویکردی اثباتی داشته باشند که این اتفاقا امر مبارکی است. چرا همیشه ما باید به دنبال دعوا باشیم؟ اما از همین بخش اول مناظره میشد بسیاری مسائل را دریافت کرد.
اینکه: ۱- کدام کاندیدا توانایی و هوشمندی این را دارد که در پاسخ به سوال اقتصادی طرح شده در ۳ دقیقه دیدگاه خود را مختصر و مفید و همهفهم بیان کند. در اینجا باید گفت زمان رکن مهم مناظره روز جمعه بود؛ رئیسجمهور حتما باید حضور ذهنی، سرعت عمل و قدرت انتقال مفاهیم در کوتاهترین زمان ممکن را داشته باشد و الا ما که سخنران همایش قرار نیست انتخاب کنیم که طالب زمان بیشتر باشیم.
رئیسجمهوری که نتواند در ۳ دقیقه درباره یک موضوع دیدگاه خود را برای مردم شرح دهد، قطعا تبدیل به «رئیسجمهور حرف» خواهد شد و حوصله همه ملت را سر خواهد برد؛ مردم از حرف خسته شدهاند.
۲- کدام کاندیدا در طول مناظره سرزندهتر و انرژیکتر بود؛ قطعا بیان یک ایده با روحیهای سرزنده و با انتقال انرژی به مخاطب از یک بیان خموده و کشدار موثرتر و بهتر است. مردم رئیسجمهور خموده نمیپسندند. و اینکه کدام کاندیدا تا آخر ۴ ساعت برنامه آثار خستگی در چهرهاش هویدا نشد. در اظهارنظرها دیدم که بعضی کاندیداها هم گفته بودند ۴ ساعت طولانی بود. قطعا رئیسجمهور آینده باید توانایی یک جلسه فشرده ۴ ساعته را دشته باشد، اینکه دیگر بدیهی است! به هر حال از نظر نگارنده مناظره عصر جمعه با همه اشکالاتی که میتوان به آن گرفت، عیار مدیریتی کاندیداها را مشخص کرد. توده مردم که همان بینندگان تلویزیون باشند استاد دانشگاه یا عضو هیات علمی یا سخنران علمی همایش اقتصادی نمیخواهند انتخاب کنند؛ رئیسجمهور میخواهند انتخاب کنند. مدیریت زمان، سرعت عمل، قدرت انتقال مفاهیم، نگاه رو به جلو و منش رفتاری از جمله پارامترهایی است که از مناظره روز جمعه برای مردم قابل استخراج بود. در پایان لازم به ذکر میدانم، این یادداشت به معنای آن نیست که روشهای دیگری را نمیشد برای مناظره در نظر گرفت.