یادداشت؛
عملکرد رهبری پس از رحلت جانسوز معمار انقلاب
اتاقعملیات دشمن گیج و منگ بود که آیتالله سید علی خامنهای مقتدرانه و با صلابت بر مسند رهبری نشست …
به گزارش خانهخشتی، حضرت روحالله بعد از به هم ریختن نظم سیاسی قرنبیستم جهان و به زانو درآوردن لانه استکبار حالا روی تخت بیمارستان افتاده بود و چند روز بیشتر از عمر پربرکتـش باقی نمانده بود.
چندین سال بود که بلادهای شرق و غرب منتظر این فرصت بودند. رحلت امامخمینی، بزرگترین بحران سیاسی خاورمیانه را ایجاد خواهد کرد. آشوب، تفرق، سهمخواهی و آتش سراسر ایرانِ اسلامی را فرا میگیرد. انتخاب، استقرار و قدرتگرفتن رهبر جدید و تسلط او بر اوضاعِ آشفتهی ایران، چندین ماه بهطول خواهد انجامید.
نقشههای مختلف آشوب از سوی دشمن آماده و همه منتظر اعلام فوت خمینیکبیر هستند تا عملیات را کلید بزنند. ساعت ۱۰ شب ۱۴ خرداد، روحخدا به خدا پیوست. تنها چند ساعت بعد و صبحِ روزِ بعداز آن اتفاق بزرگ، اتاقعملیات دشمن گیج و منگ بود و هنوز به خود نیامده بود که آیتالله سید علی خامنهای مقتدرانه و با صلابت همچون کوهی استوار درحالی که آیه «یا یحیی خذالکتاب بقوه» را قرائت میکرد، بر مسند رهبری نشسته بود. بیت امام، رهبری او را تبریک گفته بود و تودهها و سیاستمداران و ژنرالها دستهدسته با او بیعت میکردند. او در عرض یک روز کنترل اوضاع را کاملاً در دست گرفته بود و اولین بحران دوران رهبری خود که میتوانست منجر به چندین ماه آشوب و شعله و قتل هزاران نفر در خیابانها شود را با هوشمندی عجیبی مدیریت، و کشور را در آرامش کامل آمادهی تشییع امام کرده بود. پیام این اقتدار به سرویسهای امنیتی سراسر جهان مخابره شد: با رهبری خامنهای، فصل تازه و پیچیدهای از اقتدار در ایران آغاز شده … !
دهه ۱۹۹۰ میلادی یکی از پر التهابترین دهههای منطقه و جهان بود. دهه سلاخی و قطعهقطعه کردن خاک ممالک شرقی. ابرقدرت قرن بیستم جهان و غول عظیم شرق متلاشی شد و تکههای آن تا مرزهای شمالی ایران پرتاب شد. قلمرو شوروی پس از پیشبینی باور نکردنی خمینی کبیر و اخطار به گرباچوف از هم پاشید و تعادل ترازوی سیاسی جهان به نفع آمریکا سنگینی کرد. حالا در روزگاری که سیاستمداران شرقی تنها راه بقا را پیوستن به آمریکا و بلوکغرب میدانستند و یکییکی برای پیوستن به امپراطوری آمریکا اعلام آمادگی میکردند ، آیتالله خامنهای تنها سیاستمدار شرقی جهان بود که حرف تازهای داشت:
از امروز ما قدرت جدید شرق خواهیم بود.
بعد از تجزیه شوروی و نابودی بلوکشرق، حالا ایران تنها مدعی مقابله با امپریالیسم آمریکا بود که با نابودیاش راه استعمار و غارت ملل برای آمریکا هموار میشد.
شبهکودتای سال ۷۸ طراحی شد تا ایران هم به سرنوشت شوروی دچار شود و با اضمحلال و تجزیه خاکش، خیال استکبار راحت شود. اما ایران شوروی نبود. درحالی که پیش از این استراتژی مهار اغتشاشات فقط بر دوش نیروی انتظامی بود، آقا یکمرتبه مهره بسیج و سپاه را وارد بازی کرد و همه معادلهها را به هم زد. همه یکّه خوردند. باز هم تدبیر و برنامهریزی آیتالله خامنهای و نیروهای تحت امرش بر اتاقهای فکر غرب چیره شد و طومار فتنه ظرف چند روز در هم پیچیده شد. چند روز بعد شخصاً اسلحه به دست، پشت تریبون نماز جمعه ایستاد و خطبه خواند؛ که گفته بودیم به قدرت جدید سلام کنید.
در همین دهه بود که آمریکا و ۳۵ کشور متحدش به همسایه غربی ایران یعنی حکومت بعثعراق حمله کرد. حالا عراق رو در رو با آمریکاست. صدام در اثنای جنگ، چندباری هم به خاک اسرائیل موشکپرانی کرده. زمزمههایی از سیاستمداران و مسئولین و سرداران ایرانی به گوش میرسد که ما باید از عراق حمایت کنیم و به مقابله با آمریکا و اسرائیل در منطقه بپردازیم. تصمیمها برای ورود به جنگ جدی است. همه کشورهای منطقه تقریبا اطمینان دارند که ایران به حمایت از عراق برخواهد خاست، ائتلافآمریکایی خود را برای ضربه کاری به ایران آماده میکند. اما دوباره تدبیر آیتالله، ایران را از شعلهها بیرون میکشد. او معتقد است که ورود ما به جنگ باعث فرسایش توانها خواهد شد، امنیت مردم را از بین میبرد و هزاران نفر از مردم بیگناه ما کشته میشوند و اقتصاد کشور نابود میشود.
تدبیر او همچون سپری بر آسمان ایران از فرود موشکها بر سر مردم جلوگیری کرد. آقا صراحتا اعلام کرد:
جنگ آمریکا و عراق، جنگ باطل با باطل است.
متخصصترین استراتژیستها، مهمترین ژنرالها و کارکشتهترین سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی بعد از چندین سال کار تخصصی،«طرح خاورمیانه جدید» را آماده بهرهبرداری کرده بودند. در این طرح بازوان منطقهای ایران قطع، عراق و سوریه و ایران تجزیه و لبنان که نزدیکترین کشور به اسرائیل بود باید به کلی ویران میشد تا نظم جدید آمریکایی در خاورمیانه اجرا شود و نفت و سرمایههای کلان خاورمیانه به نفع آمریکا مصادره شود و مرزهای اسرائیل از نیل تا فرات گسترده شود و نیروهای آمریکایی در خیابانهای تهران و بغداد و بیروت قدم بزنند.
عملیات آغاز شد. اسرائیل که ششمین ارتش قدرتمند جهان و برترین نیروی هوایی منطقه بود با ۴٠ هزار نیروی مسلح و قویترین تانکهای جهان به قصد خلعسلاح حزبالله به لبنان حمله کرد. حمایت بینظیر تسلیحاتی آمریکا و کمکهای هنگفت مالی غرب باعث شده بود که همه کارشناسان ظرف چند روز کار لبنان را تمام شده بدانند.
۱۵ هزار خانه بطور کامل با خاک یکسان شد و زیرساختهای مهم لبنانی بهکلی از بین رفت. شهید والامقام قاسم سلیمانی برای ارائه گزارش جنگ از لبنان به تهران آمد. آیتالله خامنهای بعد از اطلاع از جزئیات جنگ یک ماشین به مقصد جمکران خواست. چندساعت پشت در های بسته در محراب مسجد مشغول عبادت شد. از سجده که برخاست، به قاسمسلیمانی گفت به سیدحسن بگو نگران نباشید پیروزی با شماست. این جنگ مثل جنگ احزاب خواهد شد. به رزمندهها بگو جوشنصغیر بخوانند! در کاغذ کوچکی هم خطاب به سید مقاومت نوشت «برای شما مخصوصا به جمکران آمدم و متوسل شدم و نصرت و پیروزی شما را از خدا خواستم». (راوی این مطلب: سیدحسننصرالله، شهید سلیمانی، حجهتالاسلام رحیمیان (تولیت مسجد جمکران) میباشند)
از فردا بطور باورنکردنی ورق جنگ برگشت. حزبالله در اکثر عملیاتها غالب شد و اسرائیلی که ظرف شش روز سه ارتش مصر و اردن و سوریه را در هم شکسته بود، ۳۳ روز در باتلاق لبنان دست و پا زد و درنهایت شکست خورد و حزبالله پیروز شد.
نظم جدید خاورمیانه؟
نظم اینجا را خامنهای تعیین میکند.
او فقیهی است که علم را در خدمت اقتدار مسلمین بهکار گرفته. از زمان شروع رهبری او، جهش علمی ایران بطور فزایندهای شتاب گرفت. او به دنبال احیای دورانطلایی ایرانی – اسلامی است. دورانی که دانشطلبان از یونان و انطاکیه و هند و چین برای کسب جدیدترین علوم مدرن ناگزیر از آموختن زبانفارسی و مراجعه به مکاتب و دانشگاه های ایرانی بودند. او میخواهد دوباره ایران را مرجع علمی جهان کند. خامنهای رهبری است که وقتی پس از فروپاشی شوروی چوب حراج به تسلیحات و موشکهایش زدند و همه کشورها با ولع و طمع موشکهایش را غارت کردند،گفت ما نیازی به آنها نداریم. خودمان آنقدر باید تولید علم کنیم که موشکهای ایرانی بسازیم.حالا ایران را جزو قدرتهای موشکی جهان کرده!
سیدعلی تنها حامی بزرگ نخبگان ایرانی و تولیدکنندگان دانشبنیان است. در جهانی که همه برای واکسنهای آمریکایی لهله میزنند او میگوید خودمان باید بسازیم و آنقدر پای کار میماند تا تولید شود و کشور از بحران بگذرد. او یگانه فقیه جهان اسلام است که در عین تسلط کامل بر زبان عرب و حتی سرودن شعرهای عربی، مجذوب ادبیات عرب نشده و دغدغه حفظ میراث پارسی را دارد. او مردی است که از تخریب مقبره فردوسی توسط افراطیون جلوگیری کرد. اوست که دستور احیای نسخ دستنویس آثار کهن پارسی را میدهد. اوست که بر تاریخ ادبیات فارسی تسلط کامل دارد. او تنها فقیه اسلام است که چهل سال است با شعرا دیدار منظم سالانه دارد. حال آنکه بسیاری از فقها شعر را لهــو میدانند و موجب گمراهی! آیتالله خامنهای فقیه جامعالشرایطی است که وقتی بسیاری از فقهای جهان اسلام مشغول فتوا دادن درباره طهارت و نجاست بودند، مسئله نوین «تحقیقات سلولهای بنیادین و شبیهسازی انسان» را مورد تدقیق تخصصی و علمی قرار داد و پژوهشگاههای بزرگ را به راه انداخت که میلیونها نفر چه در ایران و چه در سایر کشورهای منطقه مورد درمان ناباروری قرار گیرند. اوست که توانایی علمی ایران را آنقدر رشد داده که حالا به اذعان کارشناسان جهانی، ایران اگر اراده کند، میتواند ظرف دوازده روز عظیمترین بمبهای هستهای را بسازد او ولی میگوید حرف مرد یکی است: ساخت سلاح اتمی حرام است.
جنگ بلد ولی صلحطلب
مخلص کلام اینکه امروز اگر رتبه اول علم و دانش منطقه هستیم، اگر رتبه اول سرعت جهش علمی در جهانیم، اگر در دل بلبشو ترین منطقه کهکشان راهشیری امنیت و داریم، اگر هنوز فارسی حرف میزنیم، اگر میلیونها زوج بعد از مدتها ناباروری درمان میشوند و بچهدار میشوند، اگر کتب و آثار فارسی کهن هنوز حفظ شده، اگر موضوعات مرتبط با ایران امروز دغدغه اصلی بزرگترین نشستهای سیاستمداران جهان است، اگر مردم عراق و سوریه و یمن و بحرین و لبنان حاکمیت مستقل دارند و مستعمره آمریکا و انگلیس نشدهاند، تا حدودی از صدقهسر تدبیرات این استاد و مرد اندیشمند و روشنفکر و مطلع، این عارف و سیاستمدار و فقیه روشندل است. انصاف نیست او را به ناکارآمدی محکوم کنیم درحالی که در آخرین ردهبندی فوربست، او جزو ۲٠ مرد قدرتمند جهان است. در حالی که تمام منطقه غربآسیا قلمرو حکمرانی او است و میشائیل لودرز نظریه پرداز مشهور آلمانی میگوید:
«سید علی خامنهای حرف اول و اخر رو در خاورمیانه میزند ، او کسی است که اسراییل را بسیار بهتر از نتانیاهو، عربستان را بهتر از محمد بن سلمان و ایالت بایرن را بهتر از نخست وزیر ایالت میشناسد بدون کوچکترین اما و اگری. او شطرنج باز بسیار قهار دنیای سیاست است»
و بهقول آن شهید عزیز مطار بغداد:
«والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد».
آری عزیزان، آری دانشآموزان، آری دانشجویان، آری نخبگان، آری جوانان …
امروز ما فرزندان خمینی هستیم. ما همانیم که خمینی بخاطرمان سر بالا گرفت و گفت سربازانم در گهوارههایند. ما همان جوانان پابرهنه و کوخنشینایم که با وجود شاهزادگان جوان پرطمطراق دربار، در شمار آدمیزاد حسابمان نمیکردند، خمینی ما را به حساب آورد. ما وارثان بر حق انبیا و رهروان سبیل اولیائیم. ما حواریون اطراف روحاللهایم. ما همان جوانان لاغراندام زیر ۳۰ سالیم که بزرگترین تیمسارهای داخلی و کارکشتهترین استراتژیستهای بینالمللی نتوانستند جلوی خیزشمان را بگیرند. ما همانیم که در نیمهشبهای تاریک طهران اعلامیههای روحالله را کوچه به کوچه توزیع کردیم و جملاتش را بر بامها فریاد زدیم و نترسیدیم. یا مرگ یا خمینی. ما همانیم که گفتیم به خمینی بگویید از پاریس برگردد؛ خودمان مراقبش هستیم و او به ما اعتماد کرد و آمد. ما همان بسیجیهای اسلحهندیدهای هستیم که خمینی مدیریت جنگ را بر دوشمان گذاشت و گفت مراقب نوامیس شیعه باشید و ما بخاطرش، تبدیل شدیم به چریکهای مبارز فاتح عملیاتها. ما همان چهرههای نورانی و مومن نشسته در حسینیه جمارانیم که خمینی رو به ما گفت «شما به ملکوت نزدیکتر هستید». همانها که اگر با خمینی آشنا نمیشدیم، غرق در فساد و تباهی میشدیم، اما حالا با دهانهای خونآلود شهید میشویم. ما همانیم که خمینی تنها حامیمان بود. همان که پشتمان ایستاد و فریاد زد که «قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید؛ اینان بودند که ایران را نجات دادند و از این پس همین ها هستند که انقلاب را پاسداری می کنند». ما فرزندان خمینی هستیم. ما مکتب او را تا عراق و لبنان و نیجریه و کشمیر سینه در سینه منتقل کردیم. ما مستکبران را ذله کردیم. و حالا مکتب او در دستان خمینی ثانی دیگر – آیتالله خامنهای – که بر فراز قلهای است که دست کفتاران داخلی و خارجی بر دامنهاش هم نمیرسد و ما جوانهای گمنامی هستیم که بر سنگ مزارمان «فرزند روحالله» حک میشود و ما عاقبت بخیرهای تاریخیم. آری عاقبتبخیرهای تاریخ …
یادداشت به قلم محمد کرمی نیا
انتهای پیام/