نیاز به بحث مشارکت در انتخابات از زاویه اخلاق به عنوان یک بحث نو و بدیع در کنار مباحث سیاسی و اجتماعی احساس میشود.
پژوهشگران انگلیسی در این موضوع پیشقدم هستند و تحقیقات مفیدی داشتهاند. دائرهالمعارف استنفورد از مجموعههای علمی – پژوهشی آنلاین، مقالهای به قلم جیسون برنان (فیلسوف آمریکایی) با عنوان «الزام اخلاقی به رأی» منتشر کرده است. در پاسخ به این سوال که آیا مشارکت در انتخابات توسط یک شهروند تا چه حدی عملی اخلاقی محسوب میشود، مکاتب مختلف پاسخهایی دادهاند. بسته به نوع نگرش مکاتب درباره اخلاق هنجاری و ارزشی گذاری یک عمل اختیاری به خوب و بد جوابها متفاوت است. مکتبهای پیامدگرایی با توجه به نتیجه و پیامد رأیگیری، تنها در صورت اثرگذاری یک رأی بر نتیجه انتخابات، آن را مشروط بر اینکه بهرهبالایی برای اکثریت در پی داشته باشد، اخلاقی میدانند.
اخلاق فضیلت رأیدادن را فضیلت ذاتی میداند که انجام دادن آن قدم برداشتن در مسیر سعادت است. خودگرایان رأیدهی را راهی برای بیان خود و منفعت بردن ترسیم میکنند. وظیفهگرایی کانتی، رأی گیری را برخاسته از احساس تعهد و وظیفه اخلاقی میداند. در باور لذتگرایان اخلاقی نیز این عمل تنها برای کسب لذت انجام میشود.
در این بین، پژوهشگران اخلاق کاربردی معتقدند که رأی دهنده در قبال شناسایی و انتخاب نامزد مناسب مسئولیت داشته و باید درست انتخاب کند. آنها در اینباره منشورهایی را برای شناسایی دقیق فنون انتخاباتی و ارزیابی و تشخیص وعدههای صحیح نامزدها، در اختیار مردم قرار دادهاند تا مسحور تبلیغات کاذب آنها نشوند.
به باور محققانی همچون جیسون برنان، رأی دادن راه اصلی تأثیرگذاری شهروندان بر کیفیت دولتها و مراکز قدرت است. چگونگی انتخاب افراد میتواند در سرنوشت عمومی و سود و زیان دیگران مؤثر باشد؛ برای مثال اگر نتایج انتخابات به یک دولت ناکارآمد و بد بینجامد به ضرر آموزش عمومی هم خواهد بود. شهروندان وظیفه اخلاقی دارند که «رأی خوب» بدهند و به چیزی رأی بدهند که خیر عمومی را فراهم و از رنج مردم بکاهد.
اکثر فیلسوفان اخلاق و سیاست بر این باورند که شهروندان وظیفه دارند رأی بدهند؛ حتی زمانی که به درستی معتقدند شانس پیروزی برای حزب یا نامزد آنان وجود ندارد؛ این نگرش، بسیاری از مردم را به این باور رسانده است که حتی به میزان انداختن یک رأی سفید در صندوق نیز به وظیفه عمومی خود عمل کنند. استدلال آن ها اینگونه است که حتی رأی سفید و هرگونه مشارکت در انتخابات نیز برای حفظ نهاد دموکراسی و مردم سالاری و انجام وظیفه ملی در قبال خود و دیگران اهمیت داشته و مؤثر است.
بیربوهم، یک فیلسوف سیاسی که معتقد است که شهروندان وظیفه دارند برای آنکه به بیعدالتی متهم نشوند رأی دهند. به نظر او منتخبان مردم همواره به جای آنها عمل میکنند و فعالیت شهروندان نیز جزئی از فعالیت قانونگذاران محسوب میشود، و حتی اگر در فرایند انتخاب دخیل نبوده و در تشکیل دولت، سهمی ندارند در عمل نمایندگان و تصمیمات ناعادلانه آنها شریکاند. چنین نظریهای به معنی آن است که شهروندان علاوه بر رأی دادن موظف اند رأی ممتنع هم ندهند. به نامزدها و سیاست هایی رأی دهند که بیعدالتی را کاهش میدهد؛ از این رو اگر قرار باشد همه در خانه بمانند و رأی ندهند؛ نتایج فاجعه باری رقم خواهد خورد و وجدان اجتماعی و ارزشهای اخلاقی، آنها را بازخواست خواهد کرد.
یادداشت از: محمد کرمینیا