یادداشت؛
چند نکته به زبانِ ساده دربارهٔ انتخابات
رهبر انقلاب: «انتخاباتِ پرشور، اقتدار ملی و امنیت ملی را بوجود میآورد.»
رهبری از چندماه قبل دعوت به شرکت در انتخابات میکنند؛ و از خواص میخواهند تا با مردم دربارهٔ آثار ایفایِ نقش خودشون حرف بزنن. [نه اینکه باهم دعوا کنن] خواص هم شاملِ شمایِ مجازیکاره و هم شمایِ مسئولی که امروز در این جنگِ احزاب داری صندوقِ رایِ اونیکی رو خالی میکنی. لذا ذاتِ شرکت در انتخابات مهمه؛ چرا؟
۱) ربطِ انتخابات به امنیتِ ملی چیه؟!
میشه گفت هیچ کشوری اندازهٔ ایران در جنگِ رسانهای قرار نداره. چندصد شبکهٔ خارجی و فارسیزبان شبانهروز در حالِ شبههافکنی و تضعیفِ نگاه بدنهٔ جامعه نسبت به این کشور هستن؛ پس نگاهِ مردم مهمه. من بعنوانِ یکی از اعضای معمولی این جامعه حق و تکالیفی دارم؛ آیا میتونم به نوبهٔ خودم در ایجادِ امنیت نقشآفرینی کنم؟! بله. با مُخابرهٔ اینکه از حقِ مشارکت خودم در انتخابات استفاده میکنم و در آمارِ مشارکت سهیم میشم؛ به تویی [احزابِ ضدایرانی؛ غربی و غربگرا] که هم منِ مردم رو تحریم میکنی و هم من رو به تحریمِ انتخابات سوق میدی.
*غرب درموردِ کشورهایی که از نظرش پشتوانهٔ مردمی ندارن [که این از طریقِ تحریم انتخابات هم میتونه مخابره بشه] به خودش حقِ مداخلهٔ نظامی هم میده؟ بله.
۲) رای دادنِ چه فایدهای داره؟!
هرکسی تو هر جایگاهی تاثیرگذاره، نمایندههایِ مجلس مادامی که تو مجلس هستن؛ قانونگذاری میکنن اما این قوانین در نسلهای بعدی هم تاثیرگذاره. چرا رایِ ما فایده داره؟ چون ماییم که بعنوانِ رایدهنده و تشخیصدهندهٔ صلاحیت افراد [ولو یکنفر] در میزان تاثیرِ این قوانین بر آینده نقش ایفا میکنیم. از شعار فراتر باید رفت؛ یکی از نقدهایی که به مجلس بود این بود که چرا گاهی حاشیه رو بر اصل ترجیح دادین؟ و همین پرداختن به حواشی رسانههارو از معطوف شدن به اقداماتِ شما غافل کرد. چه اقداماتی؟ قانون «اقدام راهبردی» که به تعبیرِ رهبری کشور رو از سرگردانی در قضیهٔ هستهای نجات داد؛ مثل قانون «حمایت از خانواده» که این از جمله قوانینی است که قطعا اصلاح و کم و زیاد کردن نیاز داره؛ ولی قانونِ خیلی مهمیه. همونطور وضعیتِ حاضر در زمینهٔ جوانی جمعیت متاثر از اقداماتِ انجام شده و نشدهٔ دولتها و مجلس دهه ۶۰ و ۷۰ عه. مثلِ تصویب «رتبهبندی معلمان» بعد از ۱۱ سال پاسکاری و سرگردانی [در ابتدای اجرا با کم و کاستهایی مواجه شد و نقدهایی به نحوهٔ اجرای اون وجود داره] «افزایشِ ۱۲ برابری حقوق سربازان» و … اینا نمونههایی از تاثیرِ رای من و شماست.
۳) کی میگه رای بده؛ کی میگه رای نده؟!
وقتی فضا برایِ من غبارآلود میشه؛ نمیدونم کدوم کار درسته و کدوم غلط؛ به همون حرفِ معروف شهید همت رجوع میکنم که ببین دشمن داره کدوم طرف رو میزنه؛ خب حالا رجوع کردم. چیشد؟! مَنوتو چندشب قبلِ تعطیلیش برنامه تهیه میکنه و مجری جلوی دوربین میشینه و با التماس و خواهش به مردم میگه «خواهش میکنم پای صندوقهایِ جمهوریاسلامی نرید تا در سطح جهانی زبونش دراز نباشه!» سوال من اینه؛ اگر رای دادنِ من فایدهای نداره پس چرا تو اینهمه بودجهٔ دلاریای که بهت تعلق میگیره رو هزینه میکنی تا من رو از حقِ رای دادنِ خودم محروم کنی!؟ مگر رای دادنِ من بیفایده نیست؟ پس این عَجز و لابه و ساعتها برنامه تهیه کردن برایِ این موضوع به چه دلیله؟! اونها رویِ کمرنگ کردنِ جنبهٔ «جمهوری» در این مملکت حساب باز کردن و میدونن که شرکت در انتخابات؛ ولو انتخابِ یکنفر برایِ اونهایی که هزینههایی که صرفِ بودجهٔ اونها میشه رو در راهِ تحریم؛ التماس حملهٔ نظامی به ایران؛ دوقطبیسازی؛ دعوت به خشونت و انزوایِ ایران میکنن؛ خطرناک خواهد بود.
۴) چرا رایِ سفید گزینهٔ آخره؟!
منطقیش اینه که وقتی شما کسی رو نمیشناسی؛ و از طرفی نمیخوای در زمینِ تحریمکنندگان و ناامنکنندگانِ کشور بازی کنی؛ رای سفید بدی. شرکت در انتخابات یک حق و از طرفی میتونه در دایرهٔ تکالیف شهروندی قرار بگیره؛ تکلیفی که البته مثلِ کشورهای دیگه [مثلاً ترکیه] اجباری نیست و جریمهای نداره؛ اما اگر از جنبهٔ شخصی نگاه کنیم؛ انسان برای تصمیماتش میبایست یا خودش تحقیق کنه و یا اگر توانش رو نداره؛ از دیگرانی که در این زمینه مطلعترند؛ راهنمایی بگیره. پس من اگر توانِ تحقیق دربارهٔ کارنامه و برنامهٔ کاندیداها رو دارم؛ رایِ سفید من میتونه تا حدِ زیادی مسیرِ انتخاب یک فردِ مناسب رو تغییر بده و زمینه رو برایِ حضورِ افرادی که لایق نیستن باز کنه. لذا تحقیق و راهنمایی گرفتن از افرادِ مطلعتر؛ بر رای سفید اولویت داره.
شرکت در انتخابات از طرفی هم تکلیف؛ و هم حقِ شهروندی محسوب میشه؛ اجازه ندید کسی/ نهادی/ شبکهای/ تریبونداری/ این حق رو از شما بگیره.
یادداشت از: محمد کرمینیا
انتهای پیام/