به گزارش خانهخشتی، امروزه کسی نیست که شب و روز در کوچه پس کوچه های روستا و خیابانهای عریض و طویل شهرمان با پدیده زبالهگردی و جمعآوری مواد بازیافتی به آدمهایی که بعضا اعتیاد به مواد مخدر آنان را به آدم های مسخ شده ای شبیه به گوژ پشت، اشباح و ارواح سرگردان تبدیل کرده برخورد نکرده باشد؛ افرادی از قشر جوان، نوجوان گرفته تا سالخورده که روی انبوه زباله ها خم شده، پلاستیک های بزرگ و یا گونیهای کثیف را با تنی نحیف و خسته از زندگی و زنده بودن از یک طرف خیابان به طرف دیگر میبرند.
با همه این احوال سالها از پس سالها میگذرد و نقطه نظرات کارشناسان، دست اندرکاران و مراجع اهل فن در حوزه های مختلف راه به جایی نبرده؟! و حکایت همچنان باقیست؛ گونی به دوشان بدنبال کسب روزی و بعضا خرید موادمخدر و … شغلشان شده زباله گردی و مافیای پیدا و نهان میلیاردها تومان از قبل جان کندن آنان به جیب میزند.
چالشهای تقنینی و نظارتی دردی از دردهای نهان و پنهان آنان حل نکرده؟! قانون مربوط به پدیدهٔ زباله گردی سال ۱۳۸۳ تحت عنوان ” قانون مدیریت پسماند” تصویب و آییننامه نامه های اجرایی آن هم در سال ۱۳۸۴ ابلاغ شده؟! بیست سال گذشته اما کاری به درستی انجام نشده، نتایج این امر درست اطلاع رسانی نشده و یا نمود محسوسی در سطح اجتماع و منظر عمومی نداشته است.
پنجره، دیدگاه و آگاهی مردم از پدیدهٔ زباله گردی تنها تبعات منفی این امر، فعالیت و موقعیت های پیدا و پنهان گاراژ ها، انبارهای ضایعات و غیره است. بلاشک مسئولین امر ھم آمار دقیقی از تعداد زباله گردها و یا آمار تفکیک آنان از ایرانی، اتباع اعم از مجاز یا غیر مجاز ندارند. اما به سهولت و نگاهی میدانی در شهرستان میتوان مشاهده کرد که اغلب زباله گردان؛ اتباع، کودکان آنان، معتادین متجاهر و افراد تهیدست جامعه هستند که از درد فقر و بیکاری تن به زباله گردی داده … وارد میدان زباله گردی شده اند.
شاید باورش سخت باشد و یا با شنیدن رقم سود مافیای زباله و به قولی سود تجارت طلای کثیف هوش از سرتان برود؟! روزگاری نه چندان دور یکی از اعضای سابق شورای شهر تهران گفته بود که این رقم فقط برای زبالههای شهر تهران که روزانه حدود ۹ هزار تن است، برابر است با ۲۰ میلیارد تومان در هر روز که رقم سالانه آن می شود هفت هزار میلیارد تومان! بله یعنی سالی حدود هفت هزار میلیارد تومان سود از زباله! حالا شما همین مورد را در تولید ۵۸ هزار تن زباله کشور محاسبه کنید چیزی حدود ۴۵ هزار میلیارد تومان در سال می شود، رقمی که هوش از سرتان میبرد.
اگر چه در این نوشتار مجال پرداختن به مشکلات این امر از قبیل میدان داری و حضور حداکثری اتباع در امر مافیای زباله به لحاظ عدم تعیین تکلیف قطعی و قانونی سکونت آنان در کشور، تعارض قوانین و … نیست اما نباید گذاشت که مقوله زباله، زباله گردی و … در رفسنجان حکایت یک ضرب المثل فارسی شود که میگوید «کوه زایید، موش زایید!». با مرور مراتب و مطالب صدرالاشاره نباید با این تعداد زباله گرد و مشتری پر و پا قرص زباله، مردم شهرمان قربانی شوند.
هوشنگ حمزه نژاد