ایام اعتکاف
روزهایی که معتکفان باهم ولی تنهایند
ایام ماه رجب است، ماهی پراز برکت و خیر، از ماه های خدا که هرکس این ماه را دریابد و مغتنم شمرد براستی که دلباخته ی حرم کبریایی و دلباخته ی حضرت حق است. این روزها عاشقان کوی دلداده ی حضرت دوست و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دل از همه چیز و همه […]
ایام ماه رجب است، ماهی پراز برکت و خیر، از ماه های خدا که هرکس این ماه را دریابد و مغتنم شمرد براستی که دلباخته ی حرم کبریایی و دلباخته ی حضرت حق است.
این روزها عاشقان کوی دلداده ی حضرت دوست و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دل از همه چیز و همه کس بریده و تنها می خواهند خود را پیدا و رشته ی وصال با معبود خود را ببافند تا از آن بسوی یزدان پاک بالا روند.
با خالق خود به راز و نیاز می پردازند، معتکف می شوند و کنار هم اند ولی تنهایند، هرکس به طریقی نجوای دل با کردگار خود می کند، انگار همه گمشده ی خود را که یک هدف واحداست می جویند.
خدای را سپاس که فرصت خلوت اعتکاف را بهانه ای برای گسستن از علایق دنیوی در مخلوق خود قرار داده است.
دلدادگان حریم عشق در نجواهای شب و روز و در تار و پود وجودی خود در پی چه هستند؟ با سوز و گدازهای دل و اشک چشمان خود چه می خواهند؟
آری، آنها بدنبال وصال پروردگار، از فرش به عرش رسیدن و از نیستی و پوچی به هستی و کمال را می خواهند.
خستگی انها از دنیا، عشق به سالار شهیدان و دل سوزاندن برای مصائب اهل بیت(ع)، رسیدن به لقاء الله است که وقتی سر بر دیوار مسجد می گذارند، ندای قلبی و احساس درونی از ته دل، بصورت قطره های اشک پهنای صورت آنها را خیس می کند و آنگاه است که خداوند عزوجل بنده ی خود را در آغوش می گیرد و ندا می دهد ای بنده ی من برای همین است که تو را اشرف مخلوقات قرار دادم.
احساس و معنای عشقی که در تو وجود دارد در هیچکدام از مخلوقات من در زمین و آسمان یعنی کوه و دشت و بیابان، نباتات و گیاهان و حیوانات حتی فرشتگان وجود ندارد.
تو را که از ازل آفریدمت، به همه دستور دادم تو را سجده کنند، همه تو را قبول دارند به جز شیطان.
با اینکه شیطان قسم خورده است که تو را گمراه کند و هر لحظه برایت دام پهن می کند، اما تو سخت بر اعتقادات و بر خدایی و یکتایی من اصرار داری و از لغزش شیطان به دور می شوی.
پس مبارکت باد عنوان اشرف مخلوقات.
ای خدایی که مالک همه هستی، درگاه لطف و کرم تو به روی مشتاقان باز است و خیر و احسانت را بر همه ارزانی می داری، رزقت برای اهل معصیت نیز گسترده است.
ای خدا، طاعت و بندگی را برای همیشه نصیب من گردان، از گناهانم درگذر و در زمره غافلانم قرار مده.
خدایا از تو می خواهم که مرا صبر و شکیبایی دهی و عمل خداترسان و اهل عبادت را نصیبم گردانی.
خدایا، من عبد ذلیل توام، من از آتش جهنم تو نترسم، من از آن ترسم که روز آخرت، روز حساب و کتاب، از بس که گناه و تقصیر دارم و قلبم چرکین از گناهان و سیاه است، تو مرا نخواهی که ببینی، از آن ترسم که از روح توام ولی نتوانم به تو بپیوندم.
اینها نجواهایی است که یک عاشق دلداده ی کوی صفا و معرفت با خدا می کند و از او می خواهد در زمره ی بندگان صالح و از نیکانی قرار دهی که به کمال تو می رسند.
اینجا گرچه عاشقان در خانه ی خدایند ولی میهمان خانه خدا نیستند بلکه میهمان خود خدایند و خالصانه از آنچه را که خدا از کردار، اعمال و خطاهای آنها با خبر است، خود لب به اعتراف می گشایند و طلب مغفرت دارند.
خدای من، تو مرا صدا زدی و من تو را صدا زدم، جز تو کسی خبر از گریه ی بی صدای من ندارد، پس مرا دریاب.