به گزارش “خانه خشتی”، عصر امروز فرماندار رفسنجان به دهستان رضوان از توابع بخش مرکزی عزیمت نمود.
ماشین حامل خبرنگاران در میان راه متوقف شد و روسای ادارات همراه، برای هواخوری بیرون آمدند. همه منتظر رسیدن ماشین فرماندار بودند!
رییس اداره آب و فاضلاب روستایی رفسنجان متوجه نبود درب فلزی مخزن آبی شد که در همان حوالی و در نزدیکی قنات قدیمی به سرقت رفته بود و همین امر موجب آلودگی آبی می شد که از این مسیر به دست مصرف کننده می رسید.
در روستای جعفریه یک رأس بز آماده شده بود، جهت قربانی، که قربانی هم نشد؛ و اما با ورود به روستاهای دیگر متوجه شدیم دست اندرکاران حتی زحمت آوردن حیوانات زبان بسته را هم به خود نداده بودند!
از کیک و ابمیوه و نوشیدنی مجاز هم خبری نبود، الگوی مصرف بودند رضوانی ها!
زبان مردم هم پر بود از گله و شکایت، آب حرفی بود که بر روی لبان خشکیده شان نقش بسته بود.
درخت صد ساله فوق العاده بود …
راستی در دهستان رضوان، هیچ چیز سر جای خودش نبود! مدرسه شهید بهامین به دفتر دهیاری تبدیل شده بود، در دبیرستان دخترانه الزهرا، دانش آموزان مقطع ابتدایی تحصیل می کردند، و مدرسه راهنمایی دخترانه امام خمینی ویژه پسران بود!!!
ماشین های همراه مان نیز از تعداد هیئت همراه بیشتر بودند! (انگار کارت سوختشان پر و پیمان بود که تا پایان و در مسیرهای طولانی ما را رها نکردند)
تنها فرد ناشناس در این سفر فرماندار بود، کسی نمی دانست فرماندار آمده، مردم را می گویم!
رضوانی ها با فرماندار صحبت کردند، خیلی هم صحبت کردند، آدم های خوش صحبتی بودند و در جلسه شورای دهیاری ها سنگ تمام گذاشتند؛ خوش صحبتی است و هزار دردسر دیگر!!یکی از دهیارها برای سامان دادن به مشکلاتشان خیلی پیگیری کرده بود، به ادازه موهای سرش!!
راستی رضوانی ها خیلی صبورند، یک هفته از ترکیدن لوله آب می گذشت و هنوز چشم به راه مأمور آب از رفسنجان بودند!!
رونمایی از برخی اسناد مهم و غیر محرمانه هم بخش دیگری از سفر یکروزه ما به دهستان رضوان بود، پیگیری اش بماند برای فرماندار!
گلزار شهدا هم از دیگر برنامه ها بود که برگزار شد!
امامزاده سید جلال الدین اشرف پایان بخش برنامه های دور سوم سفر فرماندار بود که به زیارت این مرقد شریف انجامید.