شیوخ محترم اکل از قفا فرموده، سفر رئیسجمهور به جزیره ایرانی ابوموسی را فضولتاً و جسارتاً محکوم کرده و شیون به راه انداختهاند که وحدت، حاکمیت و استقلال کشور امارات متحده عربی خدشهدار شده و ایران به حق حاکمیت کشور همسایه احترام نگذاشته است.
جیغ و فریاد و شیون و زاری رادیوها و تلویزیونهای امریکایی، انگلیسی، اماراتی و میراثخواران امپریالیسم مقبور چند شبانهروز ادامه مییابد. آنان روز روشن واقعیات مسلم را انکار کرده و جزایر ایرانی را ملک پدری خود معرفی میکنند.
دکتر احمدینژاد بسیار کار درست و پسندیدهای کرد که به جزیره ابوموسی رفت و از فرهنگ و تمدن درخشان و گسترده و کهن و قویم و قدیم ایرانی سخن گفت. مگر غیر از این است؟ کجا و کی جزیره بابا موسی (نام واقعی آن این است) جزو سرزمینهای عربی بوده است؟ مگر استعمار دریایی انگلستان میتواند حقوق مسلم مالکیت ایران را بر جزایر ایرانی تکذیب و تضییع کند؟
با گردهمایی اتحادیه عربی، همان دولی که در برابر جنایات و تعدیات اسرائیل لالمانی سخت گرفتهاند و صدایشان درنمیآید به ایران هشدار میدهند!
سران عربی و این کشورهایی که علیه ایران بیانیه میدهند اگر کاری از دستشان ساخته بود اسرائیل را سر جای خود مینشاندند، اسرائیل ماهیت آنها را نیک میشناسد که اعتنایی به همایشها و تصمیمگیریهایشان نکرده و محلشان نمیگذارد.
اکنون باید حمایت از مالکیت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به صورت حرکتی میهنی درآید. باید در نمازهای جمعه به جزیره ابوموسی اشاره شود. باید همه سخنرانان از عرش فرود آیند و بر فرش زمین و دریاهای ایران قرار گیرند و از حقوق حاکمیت ایران دفاع کنند. باید امارات متنبه شود که کار دکتر احمدینژاد کار شخصی نیست و خواست عمومی است. باید یادآوری گردد که استقرار نیروهای مسلح ایران در بخشی از خاک ایران نه تنها اشغال نبوده بلکه اعاده حاکمیت است و به هیچکس اجازه داده نمیشود در این مورد فضولی کند.
باید سفیر ایران در امارات نیز برای مشورت به تهران فراخوانده شود. باید یک مارش حرکت میهنی مردمی به سوی ابوموسی آغاز شود. رادیو و تلویزیون باید سرودهای خلیج فارس و ابوموسی را بسازد و اگر موجود است بارها پخش کند. دوست عزیزی پیشنهاد کرد کنسرتی از هنرمندان شایسته مانند استاد
محمداصفهانی و سایر خوانندگان که بعضی از آنان استاد خواندن اشعار حماسی هستند در ابوموسی برگزار شود.
دولت باید ابوموسی را همچون جزیره کیش، آباد و معمور سازد. انگلیسیها به شهادت اسناد وزارت امور خارجه ایران به قشم، سیری، باسعید (نقطهای در قشم)، هنگام، خارک و سایر جزایر ایران نیز نظر طمع داشتند و بارها کوشیدند پیشنهاد خرید و اجاره این جزایر و پاره کردن آنها را از خاک ایران عنوان کنند که نتوانستند. اکنون باید خواست ملی- میهنی، اسلامی بهعنوان آباد کردن جزیره ابوموسی و تنب بزرگ و سایر جزایر خلیج فارس اجرا شود.
ابوموسی ملک مطلق ایران است، حضور اتباع شارجه در آنجا هیچ مانعی ندارد چرا که در گذشته شاهد حضور یک میلیون کرد عراقی در ایران و همچنین اسکان و اشتغال سه تا چهار میلیون افغان در سراسر کشور هستیم که با سعهصدر، مهربانی و تفاهم مردم ایران پذیرفته شدهاند، بدون اینکه حق مالکیتی برای اتباع خارجی ایجاد شود. هماکنون چند میلیون ایرانی ساکن کشورهای مختلف جهاناند، آیا آنان صرف حضور در امریکا یا فرانسه یا انگلیس یا کانادا یا استرالیا، حق مالکیت نواحی مناطقی از آن کشورها را دارا میشوند یا صرفاً یک شهروند مهاجرند؟ ادعاهای امارات از اصل بیاساس و به مثابه «تیر در تاریکی انداختن» و «سنگ مفت گنجشک مفت است.» سکوت، نرمش و مماشات ایران با کشورهای منطقه، جسارت را به اینجا رساند که بر رئیس دولت بزرگ و مقتدر ایراد میگیرند که چرا به یک جزیره ایرانی رفته تا با هممیهنانش سخن گوید؟
تصور میکنم از میان سفرهای استانی دکتر احمدینژاد، سفر به استان هرمزگان و جزیره ابوموسی، شیرینترین، پرشورترین و مطبوعترین سفر استانی او بوده است. مردم سراسر کشور را نیز در لذت سفر به ابوموسی و دیدن این قطعه از خاک
ایرانزمین که به زور و ترفند استعمار انگلیس به مدت ۸۰ سال از کشور جدا شده بود، سهیم سازید.
کجاست تور یک روزه و دو روزه ابوموسی؟
آیا نمیتوان در اسرع وقت مهمانخانهای ۴۰۰ اتاقه در ابوموسی ساخت؟
آیا نمیتوان بابا موسی را به ویترین پیشرفتهای ایران بدل کرد؟
مرحوم نهرو، نخستوزیر هند یکی از صلح دوستترین رجال جهان بود اما او وقتی دید نمیتواند از طریق سازمان بیخاصیت ملل متحد، شبهجزیره حاصلخیز و پهناور گوا (GOA) را از استعمارگران پرتغالی مسترد دارد با نیروی نظامی از راه هوا، دریا و زمین بدانجا حمله کرد و آن را بازپس گرفت.
سلطه ۱۰۰ ساله انگلستان بر هنگکنگ و سلطه ۳۰۰ ساله پرتغال بر بندر چینی ماکائو سبب نشد که آن کشور از حاکمیت بر آن نقاط منصرف شود و بالاخره هر دو نقطه مهم را که قطب گردشگری و تجارت خاور دور محسوب میشود، بازپس گرفت. استقرار نیروهای مسلح ایران در سال۱۳۵۰ در ابوموسی، واژه اشغال (احتلال) را در بر ندارد و فقط اعاده حاکمیت ایران بر قطعه اشغال شده از خاکش بهوسیله انگلستان است. ایران در آن زمان مذاکرات خود را با انگلستان انجام داده و به پایان رساند. باید بیفزایم که در هجدهم آذرماه ۱۳۵۰ پیرو شکایات چند کشور عربی از ایران بر سر مالکیت جزایر سهگانه، شورای امنیت سازمان ملل متحد، نمایندهای از وزارت امور خارجه وقت ایران را به جلسه این شورا فرا خواند و پس از شنیدن توضیحات نماینده ایران که این مسئله را داخلی میدانست، شورای امنیت سکوت اختیار کرده و تصمیمی در این مورد اتخاذ ننمود و موضوع از نظر سازمان ملل و شورای امنیت پایان یافته تلقی شد.