وبلاگ هوشنگ نیوز نوشت :
مترسک روح هوشنگ
لیلا امشب، شب قدر است و من بالای ارتفاعات امیرالمومنین نزدیک امام زاده عبدالله هستم، همان جا که هر وقت دل سرنگون شده ام نازک می شود و گوشت های دلم با گوشه های آن درد می گیرد به آن جا پناه می برم.
وبلاگ هوشنگ نیوز:اگر خاطر مبارکتان باشد زمانی که برای یتیمان دو قلوی استاد محمد (آزیتا و بیتا) می نوشتم اشاره ای به مناقب و عظمت علی”ع”و گریه هایش بر احوال یتیمان کوفه و مدینه کردم، مترسک بی حیای روحم وقتی از عظمت علی”ع”می نوشتم نیشخند زد و من قول دادم به کوری چشم مترسک روحم و دشمنان مولایم امیر مومنان علی علیه السلام از فضیلت های اشرف مخلوقات فرزند آدم، کشته عدالت و مهرورزی و الگوی همیشه جاویدان بشریت، علی”ع”بنویسم.
لیلا سینه خسته ام از مظلومیت علی”ع”آتش گرفته، قلم به فرمان دلم نیست، از شدت گرمای تن بی خاصیتم که فقط نام شیعه علی”ع”را یدک می کشد از نوشتن طفره می رود، اما هوشنگ باید و لابد از نوشتن برای علی”ع”است.
مترسک روحم ساکت و آرام تر از همیشه است؟! شاید ترسیده، او می داند هوشنگ تاب نیشخند دشمنان مولایش علی علیه السلام را ندارد، چشمان مترسک روحم از حدقه بیرون آمده، او می خواهد ببیند هوشنگ در مورد عصاره فضیلت های بشری و اشرف مخلوقات چه می نویسد.
لیلا جان، این جا زیر آبی آسمان نزدیک ستارگان، بار غم شهادت علی”ع”دنیای خیال بافی هایم را سوت و کور کرده است. عشق من به مولایم در این شب تاریک و در تنهایی مطلق، بالای ارتفاعات سر به فلک کشیده امیرالمومنین به اوج خودش رسیده است، انگار اراده مطلق در این قدر حکایتی غریب برایم رقم زده است، اشک گرم و شور همه صورت و محاسنم را خیس کرده است.
مظلومیت علی”ع”بیشتر از شهادتش درون دلم غوغا کرده است، از درد بی وفایی امت در حق علی”ع”چه بگویم که چگونه آغوش علی”ع”را برای دنیای زودگذر و فانی پس زدند، لیلا در قدر امشب از خدا می خواهم که علی”ع”صاحب خانه دل و باغ سرزمین وجودم باشد.
سوگند به خدای ماه و ستارگان دشمنان علی”ع”تعمدا نسبت به شایستگی های علی”ع” اظهار جهالت می کنند. غم سنگینی است که بشریت بدون شناختن علی”ع”می میرد، عسل خانم اعتقاد به هر ولایتی به جز ولایت علی”ع”حاصل دل های لجوج و کینه توزیهای خاموش است.
لیلای خوبم، شاید با خواندن این کلمات مجنون اربابم علی”ع”بخوانی اما بلاشک دروازه های آسمان برای مسافران سفر به ملکوت و عالم کاینات فقط برای دوست داران علی”ع”باز است و حوض کوثر ملک علی”ع”است.
خدایا در این قدر، مقدر فرما درون زمین و ضمیر دلم بذر عشق علی”ع”را بپاشم و با چشمه های اشک چشمانم آن ها را آب دهم. خدایا اگر در قرارگاه خاک مانده ام فقط عشق علی”درمان دردم و حد پریدنم در دیار خاک است.
لیلا، خم شراب عشق به علی”ع”درون دل مجروحم می جوشد و شراب زلال آن به مرز جنونم کشیده، انگار عشق علی”ع”پایان ندارد. سینه خسته ام نمک گیر عشق علی”ع”شده است. خانمی بدون ولایت علی”ع”و اولاد علی”ع”باید به سوگ گل ها نشست.
لیلا جاده عشق به خدا و ابدیت جز از راه علی”ع”به نا کجا آباد خواهد رسید. قافله انسانیت و آدمیت باید در سرزمین دوستی علی”ع”و فرزندانش اطراق نماید تا گرفتار دام وسوسه حوا نشود. مترسک بمیر از این که می خواهم بگویم علی”ع”قطب رسیدن به بندگی حضرت حق است، لیلا کعبه هنوز هم با همان رنگ سیاه پرده اش، دل باخته صدای کودکی علی”ع”است. مترسک باور کن کرامات علی”ع”برای دشمنانش مثل زهر تلخ و کشنده است.
لیلا جان، ریه هایم سنگینی می کند، قلبم درد گرفته، نفسم بالا نمی آید، هنوز تا نماز صبح و پایان بیداری شب قدر خیلی مانده است. لیلا تاوان عشق به علی”ع”بی کسی و در تنهایی مردن و در غربت به خاک رفتن است، همان گونه که خواست خدای روزگار دفن مخفیانه علی”ع”و قمری بی آشیانش فاطمه”س”را رقم زد.
لیلا قلبم درد گرفته، تیر می کشد، اصلا همراهم نیست، غصه و تنهایی هوشنگ در عشق به مولایش علی”ع”پایان ندارد. نزد حضرت حق برایم در لیالی قدر دعا کن.
هوشنگ حمزه نژاد