حسین شریعتمداری امروز یکشنبه (۱۲/۵/۹۳) طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ۱- «ذونواس» پادشاه یهودی یمن در جایگاه مخصوصی که برای او تدارک دیدهاند، نشسته است و خاخامهای یهود، اطراف او به احترام ایستادهاند، مقابل جایگاه گودالهای خندقمانند و عمیقی در زمین حفر شده و آتش سوزان و پرحجمی که در گودال برافروختهاند تا چند متر بالاتر از سطح زمین زبانه میکشد. آن سوی میدان، جمع انبوهی از مردان، زنان و کودکان در حالی که غل و زنجیر بر دست و پا و گردن آنها زدهاند در محاصره سربازان و صاحبمنصبان مسلح سپاه ذونواس به زانو نشستهاند. شیون زنان، ناله دردناک مردان و گریه سوزناک کودکان فضا را آکنده است. خاخام بزرگ یهود با اشاره «ذونواس» فرمان او را برای آخرینبار و با صدای بلند به اسرا ابلاغ میکند… زمان واقعه قبل از ظهور اسلام است، مردم یمن آن روزگار از سالها قبل به دین مسیح گرویدهاند و اکنون «ذونواس» پادشاه یهودی یمن، فرمان هولناک خود را از زبان خاخام بزرگ دربار خویش اعلام میکند؛… اسرا تنها دو راه پیش روی دارند، یا از مسیحیت اعلام انزجار کرده و به دین یهود درآیند و یا در آتش سوزان و پرلهیب بسوزند. اسرا، اما که از پیروان پاکباخته مسیح(ع) هستند، دست از ایمان خویش برنمیدارند و بعد… به فرمان پادشاه یهودی، تمامی آنان را زنده زنده به درون آتش انداخته و میسوزانند… کودکان نیز، به جرم آن که پدران و مادران آنها مسیحی مومن و خداپرست بودهاند، از زنده سوختن در آتش خشم پادشاه و خاخامهای یهود در امان نمیمانند…
ماجرای این واقعه هولناک در سوره مبارکه بروج اینگونه آمده است:
«والسماء ذات البروج… سوگند به آسمان که دارنده برجهاست و سوگند بهروز موعود و سوگند به گواهیدهنده و آنچه به آن گواهی دهند، که «اصحاباخدود» به هلاکت رسیدند. ]آنان که[آتشی از هیزمها افروخته و در حالی که بر کناره آتش نشسته بودند، بر آنچه بر سر مومنان میآوردند، نظاره میکردند، (اصحاباخدود) تنها به این علت از مومنان انتقام گرفتند که آنان به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند…»
«اخدود» به معنی شکاف زمین و گودال است و…
این جنایت شرمآور یهودیان سنگدل، اولین سند مکتوب از زندهسوزی دستجمعی انسانهاست.»(۱)
۲- «هولوکاست- HOLOCAUST» که ریشه یونانی دارد، به معنای قتلعام از طریق سوزاندن دستجمعی انسانها در آتش است و بسیاری از زبانشناسان این واژه را برگرفته از همان جنایت شرمآور یهودیان میدانند. جنایت هولناکی که علاوه بر تأکید وقوع آن در کلامخدا – که حجت و سند بلامنازع است- مورخان باستاننویس نیز در شرح وقایع مهم تاریخی در فاصله ظهور حضرت مسیح(ع) تا بعثت پیامبراعظم(ص) از این جنایت هولناک قومیهود یاد کردهاند.
بعداز پایان جنگ جهانی دوم چند تن از اعضای آژانس بینالمللی صهیونیستها از جمله «پییر ویرال ناکه»، «سرژولز»، «فرانسوا برا ریدا» و… تحت مدیریت «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی داستان موهوم و بیپایه کشتار ۶ میلیون یهودی را جعل کرده و ادعا کردند که آنان در جریان جنگ جهانی دوم از سوی آلمان نازی به قتل رسیدهاند! و نام این واقعه دروغین و ساختگی را «هولوکاست» نهادند! اما از آنجا که میدانستند این ماجرای ساختگی با واقعیات انطباق نداشته و به آسانی قابل نفی و تکذیب است، در ژوئیه سال ۱۹۹۰ میلادی در فرانسه قانونی را به تصویب رساندند که براساس آن؛ «هرگونه تردید درباره «هولوکاست» اعم از تردید درباره رقم ادعایی ۶ میلیون یهودی کشته شده! وجود اتاقهای گاز و… جرم تلقی شده و انکارکننده به یکماه تا یکسال زندان و پرداخت ۲ هزار تا ۳۰۰ هزار فرانک جریمه نقدی محکوم میشود»! و بعدها با فشار آمریکا و آژانس صهیونیستی این قانون در بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید و تاکنون دهها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده بررسی اسناد تاریخی با ارائه اسنادی که هیچکس نمیتواند کمترین تردیدی در صحت آن داشته باشد، ماجرای هولوکاست مورد ادعای آژانس صهیونیستی را دروغ محض و یک داستان جعلی دانستهاند که از این تعداد پرشمار، تمامی آنهایی که اروپایی بودهاند به دادگاه جلب شده و فقط به این جرم که نتیجه تحقیقات علمی آنان با آنچه آژانس بینالمللی صهیونیستها ادعا میکند، متفاوت است، به زندان و جرایم نقدی محکوم شدهاند! و این در حالی است که داستان جعلی هولوکاست مورد ادعای صهیونیستها غیر از ادعای «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی، هیچ سند، شاهد و حتی قرینه دیگری ندارد.
۳- حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم غزه که قتلعام گسترده زنان و مردان و مخصوصا کودکان این باریکه را در پی داشته و کماکان ادامه دارد، هولوکاست واقعی دیگری – بعد از هولوکاست ذونواس در یمن- است که باز هم مانند همیشه تاریخ، از سوی صهیونیستهای درندهخو و کودککش صورت میپذیرد. نقطه آغاز «هولوکاست دوم» را میتوان و باید، سال ۱۹۴۸ میلادی- ۱۳۲۷ هجری شمسی- یعنی زمان اشغال سرزمین مقدس فلسطین دانست که از آن هنگام تاکنون با انواع جنایات وحشیانه از سوی این جرثومههای فساد و تباهی همراه بوده و امروزه در غزه به اوج خود رسیده است و به قول حضرت آقا در خطبههای پرصلابت نماز عید فطر امسال «آنچه امروز سردمداران رژیم صهیونیست انجام میدهند یک نسلکشی است، یک فاجعه عظیم تاریخی است».
هولوکاست اخیر صهیونیستها اما، نشانههایی با خود دارد که از پایان نزدیک – و یا دستکم نه چندان دور- رژیم خونریز صهیونیستی خبر میدهد. بخوانید؛
۴- صهیونیستها در میان بسیاری از مردم جهان با سه خصلت؛ «پولپرستی»، «سنگدلی» و «ترسویی» شناخته میشوند که دو خصلت سنگدلی و ترسویی آنها از پولپرستی آنان ریشه میگیرد. سردمداران رژیم اشغالگر قدس برای غلبه بر ترس نظامیان و سربازان خود به دو راهکار همزمان روی آوردهاند. اول؛ استفاده از انواع تسلیحات و تجهیزاتی که مانع از دسترسی مستقیم طرف مقابل به آنان شده و بتوانند با حفظ فاصله فیزیکی با حریف مقابله کنند. «زئیف شف» ژنرال بازنشسته و یکی از استراتژیستهای رژیم اشغالگر قدس بعد از شکست این رژیم از حزبالله در جنگ ۳۳ روزه گفته بود؛ مشکل ما این است که سربازانمان برای مقابله با مردم عادی و بیسلاح در پیادهروها تخصص! دارند ولی در میدان واقعی جنگ، ناکارآمد، ترسو و اهل فرار هستند.
رژیم صهیونیستی به عنوان دومین راهکار، اصرار دارد که از خود چهرهای هولناک، خونریز و بیرحم ارائه دهد تا از این طریق در تصمیم دشمنانش برای مقابله با جنایات صهیونیستها تردید ایجاد کند. روزنامه فرانسوی «اکسپرسیون» در شماره ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲ / ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۱ خود نوشته بود؛ «ژنرال موشه دایان معتقد بود که سران اسرائیل باید روشی در پیش بگیرند که دیگران از آنها تلقی یک «سگ هار» را داشته باشند، سگ هاری که بیملاحظه به هر که بخواهد حمله میکند و گاز میگیرد و میکشد»!
موشه دایان یک چشم خود را در جنگ جهانی دوم از دست داده بود. وی تا پایان عمر خویش- ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) – یک چشمبند سیاه به چشم داشت و حاضر به استفاده از چشم مصنوعی و یا عینک دودی نبود و اصرار داشت چهره مخوفی داشته باشد.
گفتنی است «نورمن دانیل» نویسنده و مفسر آمریکایی با اشاره به اقتدار ایران اسلامی، دوران رجزخوانی موشه دایان را پایان یافته میداند و مینویسد «اسرائیل سگ هار آمریکاست ولی باید توجه داشت که اگر این سگ را برای گاز گرفتن ایران بفرستیم، ایران علاوه بر سگ، صاحب سگ را هم به سختی تنبیه میکند».
و اما، این دو ترفند رژیم صهیونیستی- ارائه چهره وحشی و خونریز و درگیری فاصلهدار با حریف – امروزه در پی قدرتنمایی مثالزدنی مقاومت و اقتدار ایران در حمایت از آنان، کارایی اولیه خود را به شدت از دست داده است.
رهبر معظم انقلاب در خطبه نماز عیدفطر با اشاره دقیق و حکیمانه به این نکته میفرمایند؛ «ببینیم، مردمی محصور از همه طرف، در یک نقطه کوچک و محدود، دریا به رویشان بسته، مرزها تماما به روی آنها بسته، آب آشامیدنیشان، برقشان، امکاناتشان غیرقابل اطمینان، همه از دشمنی دشمنان و از حمله دشمن و هیچکس هم به آنها کمک نمیکند در مقابل یک دشمن مسلح خبیث بیرحمی مثل رژیم صهیونیست و روسای پلید و خبیث و نجس آن ایستادهاند و مقاومت میکنند. این یک درس است.» و…
۵- بعد از پیدایش موج بیداری اسلامی در منطقه، دشمنان برای انحراف این خیزش بزرگ به سراغ سوریه رفتند و با بهرهگیری از تروریستهای اجارهای و چند ملیتی و برپایی کنفرانسهای زنجیرهای تحت عنوان «دوستانمردمسوریه»! کوشیدند فلش حرکت بیداری اسلامی را که علیه دیکتاتورهای دستنشانده منطقه بود، به سوی کشورهای حامی مقاومت منحرف کنند و به دولتهای عربستان، ترکیه، قطر و مصر السیسی نقش محوریت بدهند. این پروژه در مواردی نیز با موفقیتهایی همراه بود و توانست در میان برخی از نیروهای مقاومت منطقه شکاف و تفرقه ایجاد کند. حمله اسرائیل به غزه که شماری از رسانههای غربی از آن با عنوان «حماقت بزرگ» یاد میکنند، پروژه انحراف در مسیر بیداری اسلامی را نه فقط با بنبست روبرو ساخت بلکه به حرکتی معکوس تبدیل کرد که به عنوان کمترین نتیجه آن میتوان به رسوایی عربستان، مصر، ترکیه، قطر و سایر دولتهای سازشکار منطقه، احساس نیاز نیروهای مقاومت به اتحاد و ائتلاف برای مقابله با وحشیگریهای دشمن مشترک صهیونیستی، خروش یکپارچه ملتهای مسلمان و افکار عمومی جهانیان علیه جنایات اسرائیل، افشای هویت واقعی و صهیونیستی تروریستهای اجارهای و مخصوصاً داعش، و… اشاره کرد و در رأس همه این دستاوردها باید از اثبات عملی دیدگاه و نظر ایران و ولی امرمسلمین جهان یاد کرد که رژیم صهیونیستی را کانون فتنه و آشوب در منطقه معرفی کرده و اصلیترین مسئله جهان اسلام را مقابله جدی و همهسویه با این جرثومه فساد و تباهی دانسته بودند.
این نکته نیز گفتنی است که چند سال قبل نتانیاهو از موج بیداری اسلامی با عنوان زلزله ۹ ریشتری در اطراف اسرائیل یاد کرده بود و امروزه این زلزله ۹ریشتری به درون مرزهای فلسطین اشغالی راه یافته است.
۶- پیش از این رهبر معظم انقلاب با صراحت به حضور و حمایت ایران اسلامی از حزبالله و مقاومت فلسطین در جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه اشاره داشته و تاکید کرده بودند از هر حرکت و اقدامی علیه رژیم اشغالگر قدس حمایت میکنیم. این روزها اما، حضرت ایشان برای محو رژیم جعلی اسرائیل از جغرافیای سیاسی جهان، «نقشه راه» و «فرمول» مشخصی همراه با جزئیات بیشتر نیز ارائه دادهاند که مسلح کردن مردم فلسطین در کرانه باختری روداردن از جمله با اهمیتترین آنهاست. اعلام این نقشه راه از یکسو واکنش توام با وحشت رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی و منطقهای صهیونیستها را به دنبال داشته است و از سوی دیگر در حالی که هنوز اقدام عملی قابل توجهی برای مسلح کردن کرانه باختری صورت نپذیرفته است، فلسطینیهای ساکن این منطقه به خروش سنگینی علیه اشغالگران دستزدهاند تا آنجا که صاحبنظران بسیاری از این حرکت با عنوان انتفاضه سوم یاد میکنند.
در همین حال پیام سردار قاسم سلیمانی فرمانده صاحبنام و پرصلابت سپاه قدس به مقاومت و تاکید ایشان که خلع سلاح مقاومت موهوم است و زمین و آسمان و دریا را برای صهیونیستها به جهنم تبدیل میکنیم، که بعد از تصریح حضرت آقا به مجهز کردن و مسلح کردن کرانه باختری صورت گرفت و در نوع خود بیسابقه بود، عرصه را بر صهیونیستها و حامیان منطقهای و فرامنطقهای آنها تنگتر و سختتر کرده است. آنها به خوبی میدانند که رهبر معظم انقلاب در عملی کردن نقشه راهی که اعلام داشتهاند جدی و سازشناپذیرند و سردارسلیمانی نیز بارها نشان داده است که در پیگیری فرمان ولی امرمسلمین با کسی شوخی ندارد و در تبدیل آسمان و زمین و دریا به جهنم برای صهیونیستها اهل گزافه نیست… و همه این شواهد حکایت از آن دارند که منطقه آبستن حادثه بزرگ و جدیدی به نفع جهان اسلام است. شاید همان پیچ بزرگ تاریخ که رهبر معظم انقلاب از آن خبر داده بود.
۷- و در پایان، توضیح این نکته ضروری است که صهیونیستها برخلاف آنچه ادعا میکنند «یهودی» و پیرو حضرت موسی علیهالسلام نیستند. همانگونه که اوباما مسیحی نیست و برخی سران کشورهای اسلامی از اسلام بویی نبردهاند. خصوصیات و عملکرد صهیونیستها با فرعون و فرعونیان یعنی دشمنان حضرت موسی(ع) انطباق کامل دارد که شرح آن به درازا میکشد و تنها به عنوان مثال میتوان گفت؛ «کودککشی» بخشی از هویت مشترک فرعون و صهیونیستهاست که در هر دو از ترس و سنگدلی آنان ریشه میگیرد. فرعون از ترس تولد حضرت موسی علیهالسلام، کودکان را با قساوت قلب به قتل میرساند و صهیونیستها از ترس گسترش جمعیت فلسطینیها دست به کشتار بیرحمانه کودکان میزنند و دهها ویژگی مشترک دیگر که یهودیان بارها از آن ابراز برائت کرده و میکنند.
(۱) برگرفته از یادداشت نگارنده در کیهان ۲۳ آذرماه ۱۳۸۴