«مروارید ایرانی «خلیج فارس»
به گزارش “خانه خشتی”:صرف نظر از گزاره های تاریخی و حقوقی که حاکمیت ایران بر جزیره بوموسی را به روشنی به اثبات می رساند، نام فارسی این جزیره و قراین زبانشناسی نیز مؤید آن است؛ به خصوص که به گواهی اسناد تاریخی،مالکیت ایران بر جزیره بوموسی، ریشه در امپراطوری عیلامی، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد
سفر ابتکارآمیز رییسجمهور کشورمان به جزیره تاریخی «بوموسی» نمادی از اهتمام دولت به صیانت از تمامیت ارضی و هویت ملی ماست. پیام این سفر آن است که طنین هزارساله «همه جای ایران سرای من است» نهتنها اوراق شاهنامه و کتابهای درسی را زیور داده، بلکه میثاقی جاودانه با ایران اسلامی و آموزه «حبالوطن من الایمان» است که پایبندی به آن را در عرصه عمل باید سنجید. با آنکه قواعد حقوق بینالملل و بهویژه کنفرانس مونتهگووی در سال ۱۹۸۴، به روشنی حکایت از حاکمیت ایران بر جزیره بوموسی دارد؛ اما ضعف حاکمان وقت ایران بهویژه شاهان قاجار و رهاشدگی این جزیره در طول صدساله اخیر و سهوی که در کاربرد نام اصلی آن «بوموسی» رفته، منشا توهم عدهای درباره مالکیت غیرایرانی این جزایر شده بود. صرف نظر از گزارههای تاریخی و حقوقی که حاکمیت ایران بر جزیره بوموسی را به روشنی به اثبات میرساند، نام فارسی این جزیره و قراین زبانشناسی نیز موید آن است؛ بهخصوص که به گواهی اسناد تاریخی، مالکیت ایران بر جزیره بوموسی، ریشه در امپراتوری عیلامی، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد و بیشک درباره جزیرهای با چنین قدمت نباید و نمیتوان پنداشت که نام فارسی به خود ندیده باشد. جزیره بوموسی در اسناد تاریخی و نقشههای کهن با نام بوموو (Boumouw) یعنی آب و نیز با نامهای گب سبز (به معنای جای سبز) و بوم سوز یا بومسو (Boumsou) به ثبت رسیده است. بوم به معنی مکان است و سو چندین معنا دارد. یکی از آن معانی در فارسی کهن، سبز است و در مجموع میتوان بوموسو را سرزمین سبز نامید. از این سابقه چنین بر میآید که «نام ابوموسی» نامی جدید با سابقهای در حدود یکصدساله است که یکی از ساکنان جزیره به همین نام، آن را به جای نام اصلی رواج داده است. نگارنده چندی پیش در مطالعاتی در حوزه «هستی و زبان» درباره جایگاه سخن در مراتب وجود، به این نکته رسید که جهان هستی، جهان نامهاست و آنچه نام ندارد، در واقع موجود نیست. گواه این سخن، گفته بوعلی سیناست که معتقد است هر موجودی در این جهان، تنها وقتی موجود شناخته میشود که مسبوق به نوعی آگاهی عقلی یا دستکم خیالی بوده باشد. به بیان دیگر، لفظ و معنی از یکدیگر جداییناپذیرند و به همین دلیل است که دلالت ذهن بر عالم عین، نه براساس وضع و قرارداد که بر حسب ذات و طبیعت صورت میگیرد. از این رو بهرغم آنکه عدهای در صدساله اخیر و به انگیزههای تعدیجویانه با استفاده از فرصت همجواری جزیره مذکور با شیخنشینهای خلیجفارس نام «بوموسی» را به «ابوموسی» جعل کردهاند، اما باید گفت تغییرات و تطورات زبان که تغییر در اندیشه و درک مفاهیم را نیز در پی دارد؛ تنها به وضع و جعل وابسته نیست؛ زیرا اگر چیزی که منشا و ملاک این وضع و قرارداد شناخته میشود، وجود نداشته باشد، هر وضع و قراردادی بیهوده بوده، بلکه اساسا منعقد نخواهد شد. از سوی دیگر اینکه در بسیاری از اسناد، از این جزیره با عنوان «بوموسی» یاد شده، نشان میدهد که تاریخنگاران ایرانی با تصرف در نام عربی «ابوموسی» سعی در بازگرداندن این نام به اصل اولیه آن داشتهاند، چه یکی از تصرفات دیرباز فارسیان در کلمات عربی این بوده است که همزه عباراتی چون «ابو» یا «امیر» را از ابتدای کنیههای عربی حذف کنند و ابوالحسن و ابوسعید را برای مثال بوالحسن و بوسعید و میر بگویند و بنویسند. از پیشینه و دیرینه این نامگذاری چنین برمیآید که زبان به عنوان منشا تفکر و خانه هستی که در پیدایش جریانهای فکری و اعتقادی، نقشی بیبدیل دارد، میتواند در حفظ هویت ملی تمامیت ارضی کشور موثر باشد. اهالی رسانه، مقارن با سفر رییسجمهور به بوموسی، فارغ از گرایشها و سلایق سیاسی خود، رفتاری اصیل، همگرا و خردمندانه در قبال این سفر از خود نشان دادند. غالب مطبوعات و رسانههای داخلی با وقار و وزانتی در خور از تنشها و جنجالهای بیگانگان پیرامون این سفر که دامنه آن به حوزه ورزش نیز تسری یافته بود، انتقاد کردند. ضمن پاسداشت اهتمام و غیرت ملی اصحاب رسانه، یادآوری این نکته را نیز مغتنم میشماریم که زبان آنان در دیگر ساحتها خواه در مقام نقد و ملامت و خواه در جایگاه تایید و محبت تا چه حد نافذ و اثر بخش است و تا چه اندازه میتواند با سیاستهای کلان ملی و هویت ایران اسلامی پیوند جوید.