یادداشت/گفتار2
به حاشیه رانده شدن نخبگان متعهد و کوچ سرمایه ها از شهر ثمره جناح بازی در رفسنجان
در طی همین سالها بود که بسیاری از نخبگان متعهد و متخصص شهر به حاشیه رانده شدند و بسیاری چون عرصهای برای فعالیت خود ندیدند خانهنشین شدند و این گونه بود که سرمایهها از شهر کوچ کردند و سر از هر جایی جز رفسنجان درآورند.
خانه خشتی: نظام جمهوری اسلامی ایران همان طور که از نامش پیداست از دو رکن اساسی ۱- احکام اسلام و ۲- اتکاء به آرای عمومی تشکیل گردیده است؛ این نظام نیز مانند هر سیستم اجتماعی و سیاسی از دو رکن ساختار و کارگزار تشکیل شده که ساختار تشکیلدهنده آن احکام اسلام است و کارگزاران آن نیز از طریق آرای عمومی برگزیده میشوند؛ بهواقع جمهوری اسلامی ایران یک واحد سیاسی منحصربهفرد است از آن جهت که دموکراسی را در چهارچوب احکام دینی به تعریف درآورده در حالی که تا قبل از آن جمهوریها غالبا سکولار بودند و نظامهایی که تکیه بر مشروعیتی غیر آرای مردم داشتند از دین برای توجیه حاکمیت دیکتاتوری خود بهره میبردند.
با نگاه به جوامع لیبرال دموکراسی درمیابیم کارگزاران حکومتی از طریق احزاب و با توجه به تحصیلات، تجربیات و تواناییهای فردی، گزینش میشوند و برای تصدی امور حکومتی در معرض آرای عمومی قرار میگیرند.
در نظام مردمسالار دینی نیز علاوه بر ضوابط فوق نخبگان حاکم باید متعهد و معتقد به ساختار دینیِ نظام باشند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروههای سیاسی بسیاری به صحنه سیاسی کشور وارد شدند که پس از تحولات سالهای اولیه انقلاب، بسیاری از آنها یا میدان سیاست را ترک کردند یا به معاندین نظام پیوستند و آنهایی هم که با امام و انقلاب همراه بودند ترجیح دادند که کار تشکیلاتی سیاسی را رها کنند و در قالب مسئولیتهای خود به حیات سیاسی ادامه دهند.
نتیجه آن شد که در سپهر سیاست ایران، ساختاری بر خلاف نظامهای سیاسی معمول که احزاب، پایه و اساس فعالیت سیاسی هستند شکل گرفت و گروهها حول محور شخصیتهای ممتاز انقلاب گرد آمدند و جریانهایی را شکل دادند و در واقع اشخاص، عهدهدار نقش احزاب شدند.
تحولات فوق منجر به ورود عامل سومی به محیط سیاسی ایران گردید که در برخی موارد توانست از دو رکن تشکیلدهنده جمهوری اسلامی در تاثیر بر تحولات، نقش پررنگتری ایفا کند و آن چیزی جز وابستگیِ گروهی و جناحی نبود.
به تبع آن در رفسنجان ما نیز به مرور زمان، حول دو شخصیت انقلابی شهر دو قطب سیاسی تشکیل شد.
دستهبندی سیاسیی که با گذر زمان به سمت دوقطبی غیرمنعطف، میل کرد و این سرآغاز جناحبازی در شهر بود.
دوقطبی که بعدها یکی بر مقام حاکم و دیگری بر کرسی منتقد تکیه زدند و این روند تا تیر ۸۴ که جای دو جناح بهتدریج عوض شد ادامه داشت و بعد از آن به شکلی دیگری اما با همان سبک و سیاق ادامه یافت.
آرایش سیاسی مزبور منجر به آن شد که پس از مدتی فضای جناحگرایی و قومگرایی در شهر چنان پررنگ شود که طرفین در زمان تکیه بر کرسی قدرت به دنبال آن باشند که حداکثر پستهای موجود را در تصاحب جناح خود حفظ نمایند و از هر گونه دستیابیِ نه تنها رقیب بلکه شخصیتهای مستقل نیز با تمام توان، جلوگیری به عمل آورند و به شکلی بر این موضع، پا فشردند که حتی در برههای در مقابل رای اکثریت مردم ایستادگی کردند.
و این گونه بود که نگرش جناحی و قومی، کار را به جایی رساند که در زمان حاکمیتِ هر کدام از جناحهای نامبرده، میشد در یک مهمانی خانوادگی تمامی مسئولان رده بالای شهر را یکجا در محل مهمانی مشاهده نمود.
در طی همین سالها بود که بسیاری از نخبگان متعهد و متخصص شهر به حاشیه رانده شدند و بسیاری چون عرصهای برای فعالیت خود ندیدند خانهنشین شدند و این گونه بود که سرمایهها از شهر کوچ کردند و سر از هر جایی جز رفسنجان درآورند.
و البته آسیب این پدیده شوم تنها به این جا ختم نشد و خود را در قالب جدیدی نمایان کرد؛
تازهبهدورانرسیدگانی که نه سابقهای در مبارزه و نه در کارنامه خود سابقه سیاسی و اجرایی درخوری داشتند توانستند به واسطه وابستگی جناحی و خانوادگی به برخی از مناصب مدیریتی دست یابند.
اینان چنان به کسب قدرت، چشم طمع داشتند که پس از جابهجایی یا عزل، چنان شهر را به اصطلاح شلوغ کردند که سرانجام در برابر کسانی که به واسطه آنها صاحب مکنتی شده بودند تمامقد ایستادند.
و این در حالی بود که شهر ما در زمینه نیروی انسانی متعهد و متخصص از برخودارترین شهرهای ایران است ولی متأسفانه جوانان مستعد، زمینهای برای حضور و بروز استعدادهای خود در مدیریت شهری نمیابند.
و اینها تنها گوشهای از آثار این پدیده شوم بر چهره شهرمان است.
امروز شهر بلندآوازه ما به هر چیزی شبیه است جز تصوری که مردم ایران از آن در ذهن دارند.
مردم ایران، شهر رفسنجان را شهری توسعهیافته و ثروتمند میدادند و این در حالی است که جوانان این شهر از بیکاری و مردمش از بیآبی در حال فرسودن هستند.
کلام آخر این که جامعهای میتواند به پیشرفت و تعالی دست یابد که نخست از نظام سیاسی پیشرفته و پویا برخوردار باشد، که در آن گردش نخبگان، حقیقی و کسب مناصب، تنها بر اساس شایستگی باشد.
آنچه به نظر میآید آن است که بزرگانِ هر دو جناح شهر باید به بازنگری در دیدگاه سیاسی خود بپردازند و هر یک جناح خود را بر پایه عقلانیت و خرد و بهرهمندی از نخبگان جوان شهر بازسازی کنند.
نخبگانِ جوانِ مستعدی که علاوه بر تخصص، معتقد به ارکان نظام اسلامی هستند و همچنین باید دانست وجود گروههای رقیب در چهارچوب نظام اسلامی نه تنها تهدید نیست بلکه رقابت سالم و عاقلانه آنها فرصتی بینظیر برای توسعه و پیشرفت جامعه فراهم خواهد کرد و در انتها باید دانست که بهترین قاضی عملکرد ما مردم هستند.
سخن نویسنده
پس از یادداشت آفتی به نام جناح بازی در رفسنجان، بسیاری از عزیزان طی گفت و گو با اینجانب، بنده کمترین را مورد تفقد قرار دادند و البته بودند دوستانی که انتقاداتی را مطرح نمودند و خواستار آن بودند که در آینده و در صورت امکان به موضوع مذکور بیشتر پرداخته شود.
در ابتدا از همه عزیزانی که در چند روز اخیر، حقیر کمترین را مورد عنایت و توجه قرار دادند کمال تشکر و امتنان را دارم و عاجزانه از همه عزیزان درخواست میکنم نظریات ارزشمند خود را به یادداشتها و دیدگاه بنده چه از طریق سایت خانه خشتی و چه از طریق ارتباط مستقیم مطرح بفرمایید که بنده نیز انسانی هستم با دیدگاه و حوزه اطلاع محدود و محتاج راهنمایی همه عزیزان و بزگواران.
سیدمرتضی سیدحسینی