معاهده راهبردی ـ تداوم اشغال
خبرگزاری فارس: معاهده استراتژیک آمریکا و افغانستان و واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا در درجه اول، موقعیت پاکستان را بهشدت تضعیف و آن را آسیبپذیر خواهد کرد.و در مرحله بعدی ایران از این معاهده استراتژیک نگران خواهدشد. پشنویس سند همکاریهای راهبردی آمریکا و افغانستان در کابل امضا شده است و قرار است رؤسای جمهوری دو […]
خبرگزاری فارس: معاهده استراتژیک آمریکا و افغانستان و واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا در درجه اول، موقعیت پاکستان را بهشدت تضعیف و آن را آسیبپذیر خواهد کرد.و در مرحله بعدی ایران از این معاهده استراتژیک نگران خواهدشد.
پشنویس سند همکاریهای راهبردی آمریکا و افغانستان در کابل امضا شده است و قرار است رؤسای جمهوری دو کشور قبل از اجلاس شیکاگو که در اوایل خرداد ماه در ارتباط با افغانستان برگزار میشود آن را امضا نمایند. جدا از استدلالی که موافقان و مخالفان همکاریهای راهبردی آمریکا و افغانستان در داخل این کشور دارند، ارزیابی نهایی و پیامدهای احتمالی سند همکاری را باید به بعد از تصویب نهایی و انتشار عمومی آن موکول کرد، لکن در یک نگاه مقدماتی و کلیتر میتوان اهداف و انتظارات آمریکا و دولت کابل را از امضای سند همکاری در نظر گرفت. قبل از هر قضاوتی لازم است بدانیم آمریکا چه میخواهد و دولت افغانستان از این سند چه انتظاری دارد.
الف) اهداف راهبردی آمریکا
تردیدی نیست که آمریکا در امضای سند همکاریهای راهبردی با افغانستان، اهدافی فراتر از افغانستان دارد. این برداشت که آمریکا در لشگرکشی به افغانستان، هدفش صرفاً مبارزه با تروریسم و سازمان القاعده بوده، تا حدی به دور از واقعبینی است.
طبق این برداشت، آمریکا در افغانستان بحران را مدیریت کرده است و نه آنکه به آن پایان دهد. هدف معاهده راهبردی آمریکا و افغانستان به لحاظ نظامی، کنترل منطقه و به لحاظ اقتصادی، کنترل منابع نفت و گاز و مسیر انتقال آن به بازارهای مصرف جهانی با حذف مسیر روسیه و ایران است و این امر هم، از طریق مصالحه با طالبان عملی خواهد بود.
ب) انتظارات دولت کابل
در حال حاضر در درون افغانستان مخالفان واقعی را میتوان در میان نیروهای مستقلی مشاهده کرد که مباحث جدی و نگرانیهای جدی در خصوص آینده استقلال ملی و ثبات و پیشرفت افغانستان دارند، ولی دستشان به جایی بند نیست. بهنظر میرسد موافقتها و مخالفتها تأثیر چندانی بر روند امضای نهایی این معاهده نخواهد داشت.
این معاهده امضا خواهد شد و بین ۵ تا ۷ پایگاه نظامی دستِکم تا سال ۲۰۲۴ در اختیار آمریکا قرار خواهد گرفت و به احتمال زیاد بعد از آن نیز مجدداً تمدید خواهد شد و با مد نظر قرار دادن همین واقعیت، باید پیامدهای داخلی، منطقهای و بینالمللی آن را در نظر گرفت.
۱. پیامدهای داخلی
حضور نظامی بلندمدت آمریکا در افغانستان، ساختار سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی این کشور سنتی ـ عشیرهای را دگرگون خواهد کرد. لازمه چنین حضوری در درجه اول، مصالحه با طالبان و نیروهای مسلح ضد دولت کابل است که شامل سه نیروی اصلی شورای کویته، شبکه حقانی و حزب اسلامی حکمتیار است. واگذاری قلمرو جغرافیایی به طالبان به معنای تغییر ساختار قدرت نسبتاً متمرکز کنونی و حرکت به طرف نوعی نظام فدرال خواهد بود.
اینکه چگونه میتوان نظام فدرالی را که اساساً تعلق به جوامع پیشرفتهتر دارد با افغانستان عشیرهای تطبیق داد روشن نیست و در نگاهی بدبینانه آن را مقدمهای بر تجزیه قومی افغانستان به دو کشور پشتونستان، خاص قومیت پشتون در شرق و جنوب؛ و خراسان، خاص قومیتهای غیرپشتون در شمال ارزیابی کردهاند.
در ملایمترین حالت میتواند با انتظارات ائتلاف ملی به رهبری عبدالله عبدالله منطبق باشد و افغانستان را بهصورت کشوری با نظام پارلمانی بهجای نظام ایالتی دربیاورد و در طرحی حسابشدهتر، به طرف عدم تمرکز و واگذاری بخشی از قدرت مرکزی به ولایات و والیها هدایت کند. لکن مشکل اینجاست که در افغانستان تحولات بهسرعت رنگوبوی قومی ـ مذهبی به خود میگیرد و به صفآرایی مخرب میانجامد.
۲. پیامدهای منطقهای
معاهده استراتژیک آمریکا و افغانستان و واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا در درجه اول، موقعیت پاکستان را بهشدت تضعیف و آن را آسیبپذیر خواهد کرد. در معادله منطقهای قدرت، تضعیف پاکستان به سود هندوستان، رقیب منطقهای پاکستان است؛ اما مسئله تنها این نیست. در طرح ژنرال پترائوس مرز بین پاکستان و افغانستان یا همان خط «دیوراند» برای قومیت پشتون برداشته میشود و فقط برای دو دولت مرکزی کابل ـ اسلامآباد اعتبار خواهد داشت.
معنای روشنتر این طرح آن است که مناطق قبایلی پشتوننشین پاکستان نیز وضعیتی مشابه مناطق پشتوننشین افغانستان بیابند و در اختیار طالبان پاکستان گذاشته شوند. چنین تحولی پاکستان را آسیبپذیر میکند و آیندهاش را با ابهام روبهرو خواهد کرد. در مرحله بعدی جمهوری اسلامی ایران از معاهده استراتژیک آمریکا و افغانستان نگران خواهد شد. از میان پایگاههای نظامی پیشبینیشده، دو پایگاه «شیندند» در هرات و پایگاه قندهار در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان قرار دارند و احتمالاً هدف آنها کنترل ایران خواهد بود.
۳. پیامدهای بینالمللی
معاهده استراتژیک آمریکا و افغانستان، رقابتهای بینالمللی بین چین، روسیه، و آمریکا را تشدید خواهد کرد، هرچند انتظار نمیرود این موضوع به تنهایی بتواند جنگ سرد جدیدی بین شرق و غرب در سطح دوران دوقطبی قدرت جهانی بهوجود آورد، ولی میتواند مقدمه چنین تحولی باشد؛ همچنانکه در سطح منطقه، پاکستان را به چین و ایران نزدیک کرده و هندوستان را به طرف آمریکا متمایل کرده است.
در هر حال، اگر برای آمریکا در افغانستان دو هدف موازی در نظر بگیریم که یکی مهار چین و قدرتهای دیگر در منطقه است و دیگری تحت کنترل درآوردن رادیکالیسم اهل سنت که طالبان و القاعده آن را نمایندگی میکنند، معاهده راهبردی آمریکا و افغانستان برآوردکننده هر دو هدف، لااقل به لحاظ نظری خواهد بود. اینکه در عمل چه پیش خواهد آمد بحث دیگری است و بستگی به عوامل گوناگونی دارد که تمامی آنها در اختیار آمریکا نیست، لکن آمریکا و دولت افغانستان صرفنظر از اینکه کرزای در قدرت بماند یا نه، در ادامه حضور نظامی آمریکا در افغانستان منافع مشترک دارند.
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان و شبه قاره
معاهده راهبردی ـ تداوم اشغال