به گزارش “خانه خشتی“، وبلاگ خبرنما نوشت: بالاخره مرکب و پرنده سفید آهنین ما بر سینه تفدیده و سیاه فرودگاه جده بر زمین نشست، تجربه عجیبی است انگار جذبه ای لطیف ازل تا ابد زندگی هوشنگ را لحظه به لحظه و پرده به پرده با معانی فراتر از زندگی در قرارگاه خاک بلکه تداعی و معانی هبوط از بهشت موعود که دیگر برایم گنگ نیست فراهم کرده است.
لیلا جان با اتوبوس به سوی اعظم مزارع عاشقی و دل دادگی حرکت کرده ایم، مدینه النبی در پیش است. صدای سکوت بلند شده انگار اظهار وجود می کند، بی صدا که باشیم با گوش جان می شنویم.
به نظرم از هستی خودم دور شده ام! همه آنها را روی سنگ گذاشته و بدون هیچ دل بستگی نشسته و بدون کفن در گورستان بی خبری دفنشان می کنم.
به گفته ابوالقاسم زجاجی نخستین کسی که پس از طوفان(نوح) در مدینه سکونت گزید یثربن ثنیه بن مهلائیل بن ارم بن عبیل بن عوض بن ارم بن سام بن نوح علیه اسلام بود و نام یثرب(مدینه) بر گرفته از نام اوست.
نقل می کنند رسول الله آن مظهر و افشره فضیلت های بشری و الگوی مهربانی ها کراهت داشته اند که از مدینه با نام سابق یاد کنند، از این رو آن را “طیبه” و “طابه” نامید. هر چند که مدینه دارای نام های گوناگون دیگری از قبیل ” المسکینه ” الجابره ” المجبوره ” المرحومه ” العذراء ” المحبه ” و القاحمه بود.
کلمات را یارای بیان شیون و زاری محیط اطراف نیست، به نظرم چیزی پس از هبوط و تبعید فرزندان آدم و حوا از بهشت موعود به قرارگاه خاک بر روی زمین نمی توان یافت که وجود آدم را متراکم و منهدم نماید جز عذابی که رسول خوبی ها و مهربانی ها برای هدایت ابنا بشر کشیده است. رسول الله در مرحله وصل در هزار توهای عرب جاهلی چه مرارت هایی را تحمل کرد تا پل بین اراده مطلق و انسان واداده در جاهلیت خراب نشود.
از پنجره اتوبوس رد پاهای کوچک و زخمی نازنین رسول مهربانی را با مادرش آمنه در حالی که دستان کوچکش در دست اوست با چشم دل می توان دید که با کنیز با وفایشان ام ایمن به سوی مدینه و قبر عبدالله شوهر آمنه پدر محمد”ص”می روند تا بر مزارش نوحه گری نموده و از غم تنهایی که بر آنها پس از او رفته شیون نمایند.
خدایا قرارگاه خاک تالار کوچک و فریبنده ای است که وقتی پنجره اش را به روی توحید باز می کنیم عطر نبوت را از مدینه که حالا کوچه های آن همان کوچه های بنی هاشم در دستان وهابیت و قرائت های سلفی تکفیری آنها پر از هوای بی هوایست استشمام می کنیم.
انگار پرنده مرگ، غربت و تنهایی بدست وهابیت بر مدینه چمبره زده است. مردها همان ها که بدست عزرائیل و بخواست اراده مطلق عازم دیار نیستی شده اند تا در یوم الحشر از زندگی آنها در قرارگاه خاک حسابرسی شود و در دست مرده شورها توان مقاومت ندارند جواز ورود به گورستان بقیع را دارند اما زنده های ذی شعور شیعیان و زنان از ورود به عشق آباد خاموش بقیع و زیارت ائمه معصوم، فرزندان رسول الله محرومند، ظلم است ظلم!!!.