گفت و گوی خانه خشتی با جانباز انقلابی در رفسنجان؛
صدای خورد شدن استخوان هایم را شنیدم/ انقلاب خمینی ارزشش را داشت که برایش دو پایم را بدهم
برای نوجوان ۱۷ ساله ای که هنگام سخنرانی امام در گهواره بود و امام راحل از او به عنوان سربازش یاد کرده بود، فریاد «درود بر خمینی» در بحبوحه درگیری ها کار چندان دشواری نبود، دستور امام باید اجرا می شد.
به گزارش خبرنگار “خانه خشتی”، داستان سید ابوالحسن مرعشی ۵۱ ساله یک روی بد سکه داشت که در سال ۵۷ خودش را نشان داد، همان زمان که پس از شرکت در تظاهرات در کوچه گیر افتاد و ماشین از روی پاهایش چندین بار عبور کرد تا اکنون از ناحیه دو پا معلول باشد.
برای نوجوان ۱۷ ساله ای که هنگام سخنرانی امام در گهواره بود و امام راحل از او به عنوان سربازش یاد کرده بود، فریاد «درود بر خمینی» در بحبوحه درگیری ها کار چندان دشواری نبود، دستور امام باید اجرا می شد.
اکنون سید ابوالحسن مرعشی به سال تولدش افتخار می کند و با لبخندی بر لب با یادآوری بیانات امام خمینی (ره) در سخنرانی ۱۵ خرداد آن سال ها به شرح آنچه بر او گذشت می پردازد.
وارد راهنمایی که شدم، بدلیل سکونت پدرم در قم، می بایست به آنجا برویم و ادامه تحصیل دهم؛ آن زمان مصادف بود با فوت فرزند امام خمینی (ره)؛ تظاهرات از همان روزها آغاز شد و به اتفاق پدرم همیشه شرکت می کردم، حتی چندین بار که برای تجمع در حرم حضور می یافتیم، کتک خوردم.
به رفسنجان و کشکوئیه که برگشتیم، اوج هیاهوی انقلاب بود؛ مدارس هم تق و لق بود و من دیر وارد کلاس درس شدم، حضورم در مدرسه با چهلم شهدای ۱۷ شهریور همزمان شد؛ آن زمان مسجد جامع کرمان نیز به آتش کشیده شده بود و دولت نیز عده ای را اجیر کرده بود که در خیابان فریاد «جاویدد شاه» سر دهند؛ از شهرهای مجاور کولی هایی به خیابان می ریختند و در حمایت از شاه فریاد می زدند.
مرا نیز مجبور کردند تا فریاد حمایت از شاه سر دهم، با آنکه تنها ۱۷ سال داشتم، بلند گفتم درود بر خمینی و فرار کردم؛ با خودروی نظامی دنبالم آمدند و در کوچه گیر افتادم، چندین بار با خودرو از روی پاهایم عبور کردند به طوری که صدای خورد شدن استخوان هایم را شنیدم و دیگر نمی توانستم از جایم بلند شوم.
پای راستم به طور کامل آسیب دید و قطع شد، با هماهنگی آیت الله صدوقی و شیخ عباس پورمحمدی به بیمارستان گودرز یزد منتقل شدم، آنجا پای راستم را قطع کردند و مرخص شدم، هنگام بازگشت از بیمارستان متوجه شدم در راه رفتن دچار مشکل شده ام، با مراجعه مجدد به بیمارستان متوجه شکستگی استخوان لگن پای چپم شدم و دوباره به بیمارستان برگشتم و تا پیروزی انقلاب اسلامی آنجا بستری بودم.
با حاج آقا کرباسی نشست و برخاست داشتم
قبل از مجروحیت همیشه با روحانی قدیمی کشکوئیه حاج آقا کرباسی در ارتباط بودم و بارها وی را از منزل تا روستا با موتور جا به جا کردم، ایشان از فعالین انقلابی قدیمی هستند و از شاگردان وی می توان به حجت الاسلام رمضانی پور امام جمعه رفسنجان و حجت السلام سلطانمرادی امام جمعه سابق کشکوئیه اشاره کرد.
با پای مصنوعی به جبهه رفتم
وقتی جنگ آغاز شد، مسئولیت تبلیغات پایگاه را به عهده گرفتم و فعالیت کردم، آن زمان ۲۰سال داشتم و امکان شرکت در نبرد به دلیل مشکلی که در پایم وجود داشت، میسر نبود.
پس از جنگ ادامه تحصیل دادم
با پایان جنگ ادامه تحصیل دادم و در سال ۱۳۷۰ با شرکت درکنکور سراسری در رشته حقوق دانشگاه آزاد اسلامی رفسنجان پذیرفته شدم؛ اکنون جانباز حالت اشتغال هستم و به حرفه کشاورزی مشغولم.
برای خدا رفتیم، نه برای حقوق و درصد جانبازی
آن زمان همه ازدولت و رژیم طاغوت ناراضی بودند و می خواستند حکومت اسلامی ایجاد شود، کسی به این فکر نمی کرد که اگر از انقلاب دفاع کند و مجروح شود، جانباز شناخته می شود و به او حقوق و درصد می دهند؛ آن زمان از این چیزها خبری نبود، همه برای رضای خدا می رفتند.
از اختلافات دولتی ها ناراحت می شوم
زمانی که اخباررا دنبال می کنم و تیتر خبرگزاری ها و روزنامه ها را می بینم، از اقدامات برخی افراد در اختلاس ها و ایجاد اختلافات ناراحت می شوم،
اگر انقلاب نکرده بودیم، وضعمان بدتر از افغانستان بود
ما در ایران ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی را گذراندیم در صورتی که اسلام ۱۴۰۰ سال امده بود و حکومت اسلامی نداشتیم و همیشه زیر سلطه طاغوت و قدرت های شرق و غرب بودیم؛ دلمان می خواست تلویزیونمان اذان پخش کند یا در آن قرآن قرائت شود؛ اگر انقلاب نشده بود، وضعمان بدتر از افغانستان بود؛ حکومت اسلامی ارزش دارد برایش جان دهیم تا تداوم یابد.
تا زمانی که از فرامین رهبری اطاعت کنیم، صدمه ای نمی بینیم
همانطور که زمان طاغوت، با اطلاعیه امام هر نوع تفکری متحد می شد و گوش به فرمان امام بودن ما را به پیروزی رساند و بر سلطه ساواک و سازمان امنیت طاغوت مقابله کردیم؛ الان هم باید گوش به فرمان رهبر باشیم و از او تبعیت کنیم تا صدمه ای نبینیم.
تهیه و تنظیم: بهناز شریفی