به گزارش “خانه خشتی”:انتقامهای عاطفی با رنگ و بوی خشونت ونابودی/این روزها اگر به صفحات حوادث نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم که یکی از مهمترین اخبارهای موجود دراین صفحات خبرهای مربوط به انتقام گیریهای عشقی وعاطفی است.انتقام گیریهای که در اکثر مواقع با خشونت و به صورت غیر معقولی صورت می پذیرد.
دراین بین این گزارشها هر روز وهر روز بیشتر می شود به صورتی که در یکی دوسال اخیر در تمام صفحات حوادث روزنامه هرروز یک در میان، می توان خبری با محتوای انتقام گیری عاطفی رامشاهده کرد.
اما نکته ای که دراین میان ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده وباعث شده تا روانشناسان وجامعه شناسان به این موضوع واین حوادث جنایی از این دست به گونه عمیق تری نگاه کنند علت رخ دادن این حوادث پی در پی است.
یعنی به تعبیری مشخص تر کارشناسان به این موضوع فکر می کنند که باید کاری اساسی برای جلوگیری از اپیدمی شدن این موضوع کرد.
دکتر پرویز عسگری،روانشناس واستاد دانشگاه، ضمن تایید لزوم جلوگیری از اپیدمی شدن این مسئله بر این باور است که باید راهکارهای اساسی برای این مسئله درنظر گرفت در غیر این صورت باید منتظر فضایی در جامعه بود که خشونت حرف اول را در آن خواهد زد وهمپای این خشونت محیط گفت وگو وتعامل هم درمیان جوانان رخت برخواهد بست.
این استاد دانشگاه درباره لزوم تربیت ذهن توده جامعه می گوید:باید از طریق ابزارهای فرهنگی، موجهای گفتمانی به راه انداخت که دراین گفتمان، جامعه وبه ویژه قشر جوان چند موضوع را آموزش ببینند وبه نوعی ملکه ذهنی آنها شود:
۱-همه افراد حق انتخاب دارند واینکه لزوما کسی شخصی را برای همسری انتخاب نمی کند دلیل طرد آن فرد از جامعه نیست وفرد می تواند سراغ گزینه های بعدی برود.
۲-هیچ کس حق ندارد به دلیل عدم انتخاب طرف مقابل علیه او خشونت بیافریند وآرامش روانی جامعه را به هم بزند.
۳-باید از طریق رسانه های فراگیر به جوانان آموخت که چنین رفتارهای خشونت آمیزی در نهایت به ضرر کل جامعه است و شرایط روانی اجتماع را به شدت مسموم خواهد کرد.
همچنین عسگری به بحث لزوم ایجاد آرامش روانی برای جوانان هم اشاره دارد وبراین باور است که در جامعه چه دولت وچه خانواده ها باید فضایی به دور از تنش را برای جوانان فراهم کنند،چرا که از لحاظ روانی دوران جوانی به خودی خود دوران تنش وهیجان محسوب می شود واگر جامعه وخانواده نتواند بستر لازم را برای کنترل هیجان جوانی به وجود آورد این هیجان در صورت ترکیب با شکست عاطفی به مسائلی مانند خشونت منجر می گردد.
گفته های عسگری درباره ترکیب شکست وهیجان در دوران جوانی در شرایطی بیان می شود که درگفته های بسیاری از مرتکبین جنایتهای عشقی-عاطفی بعد هیجانی آن بسیار برجسته به نظر می رسد که این مسئله لزوم ورود بیشتر روانشناسان را بیش از گذشته ضروری می سازد.
اما درکنار گفته های این روان شناس نباید از این مسئله هم غافل شد که بحث شکست دوران جوانی وساماندهی آن هم بسیار مهم خواهد بود.آن چنان که برخی از روان شناسان این مسئله را از ضروریات داشتن یک جامعه سالم می دانند.
دراین زمینه هم دکتر عسگری براین باور است که جوانان در طول دوران زندگی خود ناکامی های مختلفی را تجربه می کنند منتها در برخی موارد به دلیل فضای روانی خاص دوران جوانی این شکستها برای جوانان آنقدر سنگین به نظر می رسد که آنان روبه چنین واکنشهایی می آورند.به همین دلیل باید والدین ودرکنار آن نهادهای آموزشی به آنها این موضوع را بیاموزند که هر مشکلی برای آنها به منزله پایان زندگی ویا امید وآرزوها نیست واز این مسائل در زندگی بازهم پیش خواهد آمد ودرکنار آن درآینده هم فرصتهای بیشتری فراهم خواهد شد وبه نوعی دنیا با یک شکست برای هیچ فردی به پایان نمی رسد.
دراین بین به نظر می رسد که جمعی از کارشناسان هر چه زودتر باید در یک اتاق فکر مشترک به بررسی این مسئله بپردازند چرا که بیشترین قشر درگیر با این موضوع قشر فعال جامعه یعنی جوانان هستند،قشری که باید جامعه را بسازد وبه طور معمول نباید درگیر چنین مسائلی باشد.
مهدی پورحسینی