به گزارش ” خانه خشتی” : باید پذیرفت که میزان انتظارات و اختلافات به حدی است که مذاکرات را ادامهدار کند به خصوص که غرب در رفتارهای پیشدستانه به دنبال ابهام زدایی هستهای ایران به خصوص در زمینه پارچین است.
چرا حساسیت مذاکرات هستهای بین ایران و غرب به اوج خود رسیده است؟ چرا غرب فکر میکند مذاکرات پیش رو آخرین شانسها و دریچههای باز دیپلماتیک است؟ اگر مذاکرات بغداد به نتیجه نرسد چه پیش خواهد آمد؟ آیا غرب دست به اسلحه میبرد و تبعات این کار را نیز میپذیرد؟ یا خیر به هر شکل ممکن دنبال پنجرههای نیمه باز دیگری میگردد؟ نشست بین ایران و آژانس انرژی اتمی چرا پیش از مذاکرات بغداد ترتیب داده شده است؟ پرسشهای زیادی از این دست وجود دارد که در زمینه هستهای باید به آنها توجه داشت.
هر چه باشد فعالیتهای هستهای طی چند سال اخیر تبدیل به نقطه پرگار روابط و سیاست خارجی ایران تبدیل شده که تقریباً بقیه امور به گرد آن میچرخد. غرب نیز فعلاً سعی دارد از همین نقطه به روابط با ایران بیندیشد. تردیدی نیست که دولت باراک اوباما و دیگر دولتهای بازمانده از اروپا که هنوز در نتیجه بحران اقتصادی قدرت را از دست ندادهاند، به شدت خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات پیش رو هستند.
امریکا به همین دلیل از دیپلماسی عمومی در ایران استفاده کرده و نتایج مذاکرت هستهای را به بازار و مسائل اقتصادی ایران گره زده است. از این رو دولتمردان جمهوری اسلامی قبل از هر چیز باید اختلافات و سلایق سیاسی را دست کم در زمینه هستهای و چگونگی پیشبرد مذاکرات کنار بگذارند. بازار در ایران به گونهای گوش به زنگ مذاکرات بغداد است.
اوباما نیز بیش از هر سیاستمداری تمایل دارد که با ایران به یک نتیجه معقول برسد. پیروزی اوباما در این زمینه کمک بزرگی برای او در انتخابات ریاست جمهوری خواهد کرد. به همین دلیل چندی پیش یکی از مشاوران ارشد وی از غنی سازی ایران البته تا میزان ۵ درصد صحبت به میان آورده بود.
این یکی از محسوس ترین و مهمترین عقب نشینیهای دولت امریکاست که پیش از این همواره از تعلیق سخن به میان میآورد. البته این عقبنشینی چندان بر وفق مراد جمهوریخواهان نیست به این دلیل که نمیخواهند اوباما از زمین هستهای ایران مجوز ورود خود را برای دور دوم ریاست جمهوری بگیرد.
بنابراین هماوا با اسرائیل بدشان نمیآید که مذاکرات هستهای پیش رو با شکست مواجه شود. این رویکرد در انتخابات، لابی اسرائیلی را با جمهوری خواهان در یک صف قرار میدهد و تبدیل به دعوای انتخاباتی میشود. بنابراین نمیتوان اشتیاق اوباما را برای به نتیجه رسیدن مذاکرات نادیده گرفت، مسئلهای که دیگر رهبران اروپا همانند آنگلا مرکل در آلمان و حتی دیوید کامرون در انگلیس به نتیجه بخش بودن مذاکرات هستهای در بغداد چشم طمع دوختهاند و آن را به گونهای تضمین ساز ادامه زندگی سیاسی خود تلقی میکنند. اما نباید این مسئله را فراموش کرد که چالشی که طی بیش از ۱۰ سال عمق پیدا کرده، نمیتواند به راحتی تنها طی یک جلسه دو روزه به نتیجه نهایی برسد.
اگر چه غرب این انتظار را دارد اما باید پذیرفت که میزان انتظارات و اختلافات به حدی است که مذاکرات را ادامهدار کند به خصوص که غرب در رفتارهای پیشدستانه به دنبال ابهام زدایی هستهای ایران به خصوص در زمینه پارچین است.
دولت امریکا حتی برای اینکه به شکلی اشتیاق نتیجه بخش بودن مذاکرات هستهای را پنهان کند در برخی موارد مواضع ضد ایرانی گرفته است. مثل آنچه هیلاری کلینتون از دولتمردان هند خواست. آیا عدم موافقت دهلی نو برای پذیرش اعمال تحریمها علیه ایران همزمان با مطرح کردن تحریمها، پیشنهاد امریکا بود؟ آیا امریکا پیش از مذاکرات هستهای با ایران به دنبال جنگ زرگری است تا نشان دهد عقب نشینی ایران از مصالحه هستهای تحریمها و فشارهای بیشتری را به همراه خواهد داشت؟ به هر حال دولت امریکا هنوز مطمئن نیست که ایران با چه خواست و تمایلی وارد مذکرات هستهای میشود.
بنابراین به شدت منتظر پایان نشست مذاکرات ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در وین است. بی شک نتیجه این مذاکرات به گوش دولتمردان امریکا خواهد رسید و تأثیر زیادی نیز بر مذاکرات بغداد خواهد گذاشت.
به این دلیل که دو طرف از آخرین انتظارات و خواستهای یکدیگر مطلع خواهند شد و میفهمند که با چه پشتوانهای وارد مذاکرات بغداد شوند. بنابراین فاصله بین ۲۵ اردیبهشت تا سوم خرداد از اهمیت ویژهای برخوردار است به این دلیل که مواضع دو طرف طی این ۹ روز دورنمای نتایج مذاکرات را ترسیم خواهد کرد.
رضا حجت
منبع : جوان آنلاین