درسال تولید ملی از یک اصل مهم غافل شده ایم
علی البرزی
در شرایطی که در سال حمایت از کار و تولید ملی مدیران بخش های گوناگون کشور از برنامه های گسترده برای حمایت از کار ، تولید و سرمایه ایرانی خبر می دهند، این روزها بازار ایران توسط لوازم التحریرهای ساخت چشم بادامی ها تسخیرشده و بازار لوازم التحریر ایران به فرصت مناسبی برای بره کشان چینی ها تبدیل شده است. این درحالی است که به باوربسیاری از کارشناسان اولین گام برای تحقق حمایت از تولید ملی در کشور حمایت از تولید کنندگان داخلی در بخش لوازم التحریر است ، چرا که از یک سو در حال حاضر بازار لوازم التحریر ایران از اجناس چینی اشباع شده است و از طرف دیگر فانتزی شدن نوشت افزار و کیف و کفش آن هم با لوازم التحریر چینی به تدریج فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی را تحت تاثیر قرار می دهد.
یادش بخیر، سالها پیش دوران مدرسه زمانی که با دوستان همسن و سال خود برسر دفترچههای ۱۰۰ برگ کاهی، مدادهای سیاه سوسمار نشان و سر مدادیهای کلاه قرمزی و پسرخاله سرو کله میزدیم و برای داشتن آنها کوتاه نمیآمدیم. اما آن دوران گذشت و ما بزرگ و بزرگتر شدیم و فرزندان ما این روزها در مدارس همان شور و اشتیاق گذشته را دارند.
بچههای امروز روی میز مدرسه خود، در دستان همکلاسی و حتی روی تخته سیاه مدرسه وسایلی را میبینند که نه تنها با فرهنگ گذشته وطنی ما سنخیتی ندارد، بلکه برنامهریزی و هوشمندی دنیای پیچیده اقتصاد را نشان میدهد که حتی به بچههای مدرسهای هم رحم نکرده است. بازار لوازمالتحریرهم هدف تجارت پرسود چینیها قرارگرفته و انواع و اقسام لوازم و نوشتافزارهای چینی در بازار یافت میشود. انواع مدادها، پاککنها، دفترهای چینی، آبرنگهای رنگارنگ، کیفهای پر زرق و برق و حتی روپوشهای مدارس چینی در بازار خرید و فروش میشود.
اما ماجرای لوازمالتحریرهای چینی به همینجا ختم نمیشود و انگارچینیها برنامهریزی دقیق و منسجمتری داشته و دارند. این روزها تنها کافی است زمانی که با فرزندان خود برای خرید لوازمالتحریر به بازار مراجعه میکنید، به آرم، نشان و حتی نقشهایی که روی وسایل حک شده اندک توجهی داشته باشید. الهامگیری و کپی برداری از الگوهای چینی و حتی اسطورههای کارتونی کشور چین در لوازمالتحریرها موج میزند!
واقعاً به کجا میرویم، چند سالی است که درباره هجمه گسترده و لجامگسیخته وسایل و ابزارهای چینی به حوزه آموزشی، مقاله مینویسیم و هشدار میدهیم، اما کو گوش شنوا! آنقدرجدی نگرفتیم و نخواهیم گرفت که فرزندانمان هم ساخته دست چشم بادامیها را به دلیل جذابیت، تنوع، کیفیت و قیمتش در مقایسه با لوازم التحریر وطنی بیشتر میپسندند و دوست دارند.
این روزها لینچان از گروه لیان شانپو، جومونگ و سوسانو از امپراتوری بادها و سوباسا از سریال کارتونی فوتبالیستها همراهان فکری و اسطورههای فرزندانمان در کلاسهای درس شدهاند. این اسطورههای چینی جای رستم و سهراب ایرانی را گرفتهاند.
شاید بازهم متولیان فرهنگی این مطلب را بخوانند و گله کنند که چرا محصولات فرهنگی و لوازم التحریرهای ساخت داخل را معرفی نمیکنید تا فرهنگسازی شود و تنها کمان انتقاد را به سمت ما نشانه رفتهاید؟ در پاسخ به این دوستان فرهنگیکار باید گفت که سرعت حرکت قطار چینیها بیشتر از آن است که مجال تبلیغ به ما بدهد. سرعت حرکت و فعالیت چینیها به حدی است که هر روز یک محصول جدید روانه بازار میکنند، نقطه هدف خود را شناختهاند و هدفگیری کردهاند.
باید سرعت حرکت و فعالیت خود را به سرعت قطارچینیها برسانیم، به راستی تا به حال به غیر ازمعرفی عروسکهای دارا و سارا و شخصیتهای ایرانی چند شخصیت، اسطوره یا محصول وطنی را به فرزندانمان معرفی کردهایم؟ فراموش نکنیم، قطارچینیها ترمز ندارد و نکند خدای ناکرده روزی متولیان فرهنگی را هم با خود ببرد!