به گزارش “خانه خشتی“، »مَن کتابَهَ بِسم ا… الرَحمن الرَحیم بِحُسنِ الخط فَدَخَلَ جَنَتِ بِغَیرَ الحِساب «
»کسی که بِسم ا… الرَحمن الرَحیم را به خط زیبا بنویسد، بدون حساب وارد بهشت میشود«.
در بیان اهمیت خط و خطاطی؛ همین بس که گویند هندوها همواره جمله تحسین برانگیزی را در آغاز هر کتاب خود مینویسند: درود بر کسی که خط را اختراع کرد.
خطی به هزار غمزه غمار
در صفحه نهفته چون بُود راز
گفتگوی این هفته با هنرمند پیشکسوتیست که همواره جوان مانده است؛ بله، هنوز هم می توان وی را جوان دانست؛ زیرا بیش از چهل سال است که هنر خوشنویسی را زنده نگه داشته و در دستان خود حفظ کرده است؛ او توانسته عظمت این هنر را اصیل بیان کند.
کار او اعجاب آور است و براستی شگفتی می آفریند، این هنرمند از معدود کسانی ست که ارزش این هنر سنتی را به خوبی می شناسد و بی هیچ چشم داشتی آن را در اختیار شاگردانش قرار می دهد.
سخن او آنقدر به حق است که پرورش یافتگانش به وی ایمان دارند و همواره ایشان را حمایت کردهاند و ارزش هایشان را به خوبی درک می کنند .
او کسی نیست جز »استاد غلامحسین منتصری«که بی شک تمام ویژگیهای ضروری یک هنرمند را دارد و به خوبی آنها را آموزش داده و می دهد، آن هم هنر خوشنویسی که امروزه مانند لاله ای در مسیر باد است.
وی در بهبوهه ای که همه چیز دستخوش تهاجمات فرهنگی شده؛ همواره هنر ناب خود را پرورانده و به باور من به مثال عابدیست که در بدترین دوران کفر در صومعه دین خود را حفظ کرده و سخت گیرانه به عبادت پرداخته است.
در وصف او شاید باید به نوشتن این شعر اکتفا کرد:
» چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید«
*لطفاً خودتان را معرفی کنید و اساتیدی را که در محضرشان هنرآموخته اید نام ببرید؟
غلامحسین منتصری، متولد ۱۳۳۰، زاده زاهدان و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش. زیر نظر اساتیدی چون زنده یاد استاد حسین میر خانی، زنده یاد احمد نجفی زنجانی، زنده یاد استاد عبدا… فرادی، زنده یاد استاد حبیب ا… فضایلی، استاد کیخسرو خروش، استاد کابلی خوانساری؛ در خطوط مختلف کسب فیض کردم و به رفیع درجه ی »استادی« نایل گردیدم.
*شما از معدود اساتیدی هستید که خطوط مختلف را تدریس کرده و می کنید و حتی در خطوط چهار گانه شاگردانی را تا مرحله ی عالی، ممتاز، فوق ممتاز تربیت کرده اید؛ برخی از آنها را نام می برید؟
تعدادشان که زیاد بوده است، اما کسانی که در حال حاضر ذهنم نامشان را یاری می کند عبارتند از: دکتر مهدی حاجی رضایی (درجه ی فوق ممتازی، کتابت کردن قرآن و نهج البلاغه)، احمد سپهری ( درجه ی فوق ممتازی، مدرس و نوازنده ی نی )، مرتضی سلیمی (درجه فوق ممتازی، نوشتن ۱۱۴ نوع بسم ا… الرحمن الرحیم- کتاب باغ بسم ا…)، آقای سید محمد رضا حسینی (درجه فوق ممتازی، رییس انجمن خوشنویسان کوهبنان )، فریبا حاتمی (تنها دارنده کارت مدرس زن در کل استان کرمان، هنرجوی فوق ممتاز)، دکترجمیله سید یزدی (هنرجوی ممتاز، استاد دانشگاه ولیعصر(عج))، لیلا پیرصادقی (رتبه اول کشوری در آزمون مرحله ممتاز در خط نستعلیق، هنرجوی فوق ممتاز)، مجید طالبی، زهرا و معصومه صابری، علی ایزد خواه، دکتر نعمت ا.. سوری، غلامعباس سنایی، مهندس محسن کامیاب، دکتر حسین کامیاب و … .
*چرا خوشنویسی را انتخاب کرده اید آیا هنر دیگری را هم تجربه کرده اید؟
همان طور که واقف هستید اجداد من خوشنویس بودند (وصال شیرازی شاعر و خوشنویس بزرگ ایرانی) بنابراین، این گرایش و علاقه از کودکی در من بود ولی وقتی بر حسب اتفاق با استاد سید حسین میر خانی آشنا شدم؛ مسیر خوشنویسی را جدیتر دنبال کردم.
در دوران نوجوانی و جوانی موسیقی (ردیف های آوازی) را تجربه کرده ام؛ کمی هم در زمینه ی فن بیان و خطابه و نقاشی فعالیت داشته ام. و البته کارهای جانبی دیگری را هم بنا به علاقه انجام داده ام؛ مثل مطالعه ی روانشناسی و طب، ادبیات و شعر(کتابهای مرجعشان)؛ همانطور که میدانید انسان دارای سه بُعدِ جسم، روح، ذهن و عقلایی است؛ که بُعد جسمی با تغذیه و ورزش مناسب با سن و سال تقویت میشود؛ بُعد روحی با هنر(خوب است با همه هنرها آشنا باشیم و در یک رشته تخصص بگیریم)؛ و بُعد ذهنی هم که با فراگیری علوم تقویت میشود (بخشی از آن بر اساس استعداد خداداد و بخشی بر حسب علاقه انتخاب میشود).
*آگاهیم که تاکنون در نمایشگاه های زیادی شرکت داشته اید؛ اما چرا مدتی است که نمایشگاه انفرادی از آثارتان نمیگذارید؟
بخاطر مسئولیتی که به عنوان رئیس کمیسیون آموزش ایران و دبیر شورای عالی دارم، ناچارم برای بازید و نظارت مرتب به شهرستانهای مختلف بروم و سه روز در هفته را هم تهران باشم؛ بنابراین بخاطر مشغله های کاریام وقت کافی برای این کار ندارم؛ تابلوهایی را هم که در نمایشگاهها می بینید معمولاً از کارهای قبلی من هستند.
* آیا شیوه خاصی را برای تدریس دنبال میکنید؟
من برای آموزش شیوه ی خاص خودم را دارم که در واقع یک شیوه ی تلفیقی است ازتجربه خودم و آنچه که از مرحوم استاد سید حسین میر خانی آموخته ام؛ که در واقع یک شیوه یِ ترکیبی است. یعنی فراگیری مُفردات ضمن سطر و ترکیبات (بر خلاف روش قدیم که از مُفردات شروع میشد) ؛تغییری هم که خودم ایجاد کرده ام این است که ترکیب سطر و چلیپا و دو سطری را هم بعد از آموزش های ترکیبی آن ها را در ابتدا در اختیار هنرجو قرار میدهم و از او می خواهم بنویسد و اینگونه دانش خودش را محک بزند، بعد الگوی اصلی و درست را در اختیارش قرار می دهم.
*فرزندانتان هم چون شما به خوشنویسی گرایش پیدا کردهاند؟
دو دختر و یک پسر دارم که یکی از آنها تا مرحله ی عالی ادامه داده اند دیگری دوره فوق ممتاز را میگذراند، پسرم هم کم و بیش.
*آثارتان به دیوار منزل خوتان هم هست؟
آثارم به دیوار منزلم نیست؛ آنها را به صورت آلبوم درآورده ام و اگر کسی به منزلم آمده و علاقه مند بوده، در اختیارش قرار دادم؛ تعدادی از آنها را هم که تابلو شده اند فقط جهت شرکت در نمایشگاه ها استفاده می کنم.
*کتابی هم در زمینه ی این هنر گرانمایه تألیف و انتشار داده اید؟
کتاب رسم المشق یکتا در آموزش خوشنویسی نستعلیق، کتاب رسم المشق یکتا در آموزش خط شکسته، کتاب رسم المشق امیر در آموزش خط ثلث، کتاب رسم المشق امیر در آموزش خط نسخ، کتاب آموزش خوشنویسی کتاب درسی آموزش و پرورش کشور برای دانشجویان مراکز تربیت معلم ایران، کتاب رسم المشق تحریری در آموزش خط ریز تحریری، کتاب صد درس نستعلیق شامل سرمشقهای خط نستعلیق، کتاب چلیپا نویسی(۱) ویژه هنرجویان در دوره عالی خوشنویسی، کتاب کلک زرین شامل قطعات خط شکسته، کتاب بشنو از نی شامل قطعات خطوط مختلف، کتاب چلیپا نویسی(۲) ویژه هنرجویان در دوره ممتاز خوشنویسی، کتاب هندسه خط نستعلیق (توضیح قواعد خوشنویسی با استفاده از هندسه و ریاضیات)، و تعدادی جزوات برای مراکز آموزشی و دانشگاه در سالهای مختلف.
*آیا ارتباطی بین موسیقی و خط وجود دارد؟ چگونه؟
بله قطعاً وجود دارد؛ درابتدای خلقت در وجود بشر، موجودات و طبیعت نظم گذاشته شده است که بخش از این نظم مربوط به زیبایی ظاهری (تجسمی) و بخش دیگرش مربوط به صوت است و بخشی اصلی آن ریتم است؛ در واقع علاوه بر طبیعت و وجود انسان، در همه ی هنرها به خصوص خوشنویسی، موسیقی و شعر هم ریتم وجود دارد و این سه هنر آن را به خوبی نشان دادهاند؛ برای نوشتن یک شعر در خوشنویسی باید دید ریتم لازم را دارد یا خیر( بعضی از انواع خوشنویسی با بعضی از کلام و نوشته ها هارمونی بیشتری دارد) درموسیقی هم همینطور؛ در حقیقت موسیقی نظم دادن به صوت است و خوشنویسی نظم دادن به کلمات؛ ارتباط بین موسیقی، شعر و خوشنویسی اینگونه نمایان میشود.
* کمی هم درباره ارتباط بین خوشنویسی و عرفان توضیح دهید؟
مبنای عرفان خودشانسی است که می توان از طریق آن به خداشناسی رسید؛ خوشنویسی، هنر مقدسی است زیرا کلام خداوند بعد از سینهی پیامبراسلام، جایگاه بعدی اش را در خوشنویسی پیدا کرده و کاتبان وحی کلام خدا را با خط نوشتند و خوشنویسیضمن آنکه هنر زیبایی است قداستش را هم از کلام خدا گرفته و همانطور که میبینید تا به امروز قرآن و کتاب های مهم و بنام را خط می کنند و در واقع ما با تقدس، به خدا میرسیم نه مسیر مخالف آن؛ پس خوشنویسی که، هنر خط را دنبال می کند در واقع دنبال مرجعی از تقدس است که عالی ترین این مرجع خداست. افرادی که به این هنر تنها به عنوان یک هنر زیبا نگاه میکنند به عرفان نمیرسند؛ مثال روشنش اینست که از زیبایی گل همه لذت می برند؛ اما تنها کسانی که به گل نزدیک می شوند میتوانند بوی آن را احساس کنند؛ در واقع هنر خوشنویسی همین است. یعنی در ابتدا زیبایی اش همه را جذب می کند اما تنها کسانی به معرفت میرسند که می توانند به تقدس آن پی ببرند و به عرفان برسند. خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد و خود میگوید هر کس مرا طلب کند مرا می یابد، وقتی مرا یافت، می شناسد و وقتی شناخت عاشقم می شود و در واقع کسی را که عاشقم می شود، من هم عاشقش میشوم و هر کس که عاشقش بشوم را می کشم و خون بهای آن هم خودم هستم (اشاره به حدیث نبوی).
*چرا مدتیست در محافل هنری دیده نمی شوید؟
همانطور که توضیح دادم بنا به مشغله های کاری ام خود به خود نمیتوانم در بسیاری از محافل حضور پیدا کنم؛ جدا از همه ی این ها و وقتم که تماماً در کلاس، برای شاگردانم میگذرد، در بعضی از مجامع هم به علت بعضی از حرمت شکنیها نخواسته ام حضور پیدا کنم. جا دارد اینجا اشاره کنم به سخن حضرت علی (ع) که میفرمایند: »مَن عَلَمَنی حَرفاً فَقَد صَیرَنی عَبداً« کسی که حرفی بهمن بیاموزد مرا بنده خودش ساخته است؛ ای کاش همیشه حرمت ها را نگه داریم.
*علت دو دستگی که در انجمن خوشنویسان ایجاد شده چیست؟
ریشه ی این قضیه اصلاً در رفسنجان نیست؛ و نمیخواهم در اینجا راجع به آن صحبت کنم؛ فقط باید بگویم که انجمن خوشنویسان در سال ۱۳۲۹ توسط استاد سید حسین میرخانی پایه گذاری شده و تا به امروز هم کار خودش را به خوبی ادامه داده است؛ گروهی از اعضای انجمن در سالهای گذشته استعفا دادند و بعدها به طور غیررسمی برای خودشان انجمنی را تحت عنوان انجمن خوشنویسان (نوبنیاد) در محل دیگری راه اندازی کردند و تا به امروز هم با حمایت ارشاد در دوره ی قبلی به فعالیت خود ادامه دادند؛ خوشبختانه در دولت جدید با مذاکراتی که با مسئولین وزارت ارشاد داشته ایم، مشکل در حال حل شدن است.
*به نظر شما چه راهی وجود دارد که دو انجمن مانند سابق یکی شوند؟
هر مؤسسه ای یک اساسنامه ی مصوب و قانونی دارد و تا زمانی که عوض نشود قابل اجراست؛ اگر مسئولین همان را ملاک کار خود قرار دهند و بر مبنای آن عمل کنند تمام مشکلات به خودی خود حل می شود؛ و باید اضافه کنم که اگر چنین نشود هیچ تضمینی وجود ندارد که باز هم این اتفاق نیافتد و عده ی دیگری باز این کار را نکنند و برای خود یک انجمن جدید راه نیندازند.
*چرا از ریاست انجمن خوشنویسان رفسنجان که در آن سابقه ای بیش ازسی سال داشته اید عزل شدید و کس دیگری را جایگزین کرده اند؟
مسئولین انجمنها را شورای عالی و مجمع نمایندگان منصوب میکنند و عزل آنها نیز به عهده ی همین ارکان است و قانوناً چنین چیزی تاکنون صورت نگرفته است.
*وضعیت فرهنگی شهر را چگونه می بینید و به عنوان یک هنرمند پیشکسوت پیشنهادتان برای سر و سامان دادن به این وضعیت چیست؟
در بعضی از ابعاد کارهای مثبتی انجام شده و از زمانی که آقای تقوی به عنوان رئیس ارشاد منصوب شده اند به خوبی میتوان متوجه شد که ایشان دغدغه ی فرهنگی دارند و به راستی کارهایی را که انجام می دهند از روی هوشمندی است؛ ایشان خودشان فرهنگی هستند، در رأس یک سازمان فرهنگی باید یک فرد فرهنگی را بگذارند و خوشبختانه این بار این اتفاق بدرستی افتاده است. برای بالا بردن فرهنگ هم پیشنهاد می کنم که از اصحاب هر صنف استفاده ی بهینه کنند (از پیشکسوتان به عنوان مغز متفکر و از نیروی جوان آن برای کارهای اجرایی)؛ معتقدم اگر جایگاه ها مشخص شود و هر کس در جای خودش قرار بگیرد مطمعناً همه چیز به بهترین شکل ممکن اتفاق می افتد و پیش میرود. وظیفه مسئولین نیز در این بین حمایت کردن است.
* چقدر انتقاد پذیر هستید؛ تا کنون انتقادی شنده اید؟
الان در ذهنم نیست که بخواهم عنوان کنم اما مطمئناً هیچ انسان بی خطایی در دنیا وجود ندارد ولی همین جا اعلام میکنم که انتقاد پذیرم و هر کس انتقاد سازنده ای داشته باشد خوشحال میشوم که بشنوم مطمئناً یا ایشان را قانع می کنم و یا قانع میشوم.
*سخن پایانی
شکوه ای که نیست، جز این که سعی کنیم آدم ها را در حد و شأن خودشان معرفی کنیم؛ اگر عده ای ادعا میکنند هنرمند هستند قبل از هر چیز مدارک و سوابقشان را ارائه دهند و از طرف مراجع زی صلاح تأیید شود؛ زیرا فقط هنر در بیان نمیگنجد. وظیفه فرهنگ سازی به عهده مسئولین است، همین طور به هر کسی نگویند هنرمند و واژهی استاد را نسبت ندهند؛ با بکار بردن سه پسوند آموز، جو و مند به آخر هنر معنی آن عوض میشود؛ پس دقت کنند؛ استاد به کسی گفته میشود که در وادی هنر سیر و سلوک کرده باشد و مدرک گرفته باشد؛ مثل استاد فرشچیان، ممیز، استاد محمدرضا شجریان، استاد عزت ا… انتظامی، استاد فرامرز پایور و…
یک تشکر و قدردانی هم دارم از تمام کسانی که که به معنای واقعی خدمتگزار هنر هستند؛ و بدانند تاریخ هنر راجع به هنرمندان قضاوت کرده و میکند نه سیاست روز؛ زیرا سیاست ممکن است در طول زمان یک عده را بالا ببرد و عده ای دیگر را بکوبد همچون میرعماد در زمان شاه عباس.
*نظرات برخی از شاگردان استاد نسبت به ایشان :
ارزش یک سرزمین بیش از آن که به برج و باروهای بلند باشد؛ به شُکوهِ بزرگانی ست که نام آن سرزمین را به خورشید می رسانند
و با حضور ارجمند خود به جان های مشتاق روح عشق می دَمَند ( مرتضی سلیمی سوزمَه قلعه ی)
– بر لوح دل چه فریبا نشسته است
سرمشق تو که در آن راز خفته است
آمیزه ای ز نور وجود و صفای دل
در بطن آن، گُلِ عرفان شکفته است
از آن شکست چلیپای دلکَشَت
روحی دوباره به جانم دمیده است
وین نسخ و ثُلث و دلارا کتابتت
بر اوج حُسن و لطافت رسید است
آثار دلربای تو هر کس بدیده است
دل از علایق دنیا بریده است
شیدای خُلق نکویت همی شود
وَصفَت بسی ز مُریدان شنیده است
زینت گرفته خط، چو بنام نکوی تو
و زجان قرار و زِ دل، تاب برده است
تا بندگیّ و دل اَفروزیَش بدان
از شمع جان تو پایش چکیده است
امشب میان این همه مطلب برای شعر
دل از برای تو گفتن، گزیده است
بس خواب ناز چشمم رُبوده است
امشب دلم چه فریبا سروده است
(سروده فریبا حاتمی)
– ایشان یک الگوی تمام عیار برای شهر و تمام کسانی که با ایشان در ارتباط بوده اند، هستند. (احمد سپهری)
گفتگو: بهناز حسینی نوه