یادداشت/
پدیده ای به نام شارلاتانیزم
شارلاتان ها کار بدون تخصص و مسیر اشتباهی را که انتخاب کرده اند به شدت و با اعتماد به نفس کاذب دنبال می کنند و دقیقاً » خوب حرف می زنند و خوب عمل می کنند « ولی » کار و عمل خوب انجام نمی دهند « .
خانه خشتی: شارلاتان کسی است که خود را واجد توانمندی ها و ویژگی ها و دانش معرفی می کند که فاقد آنهاست این واژه کلمه ای ایتالیایی است که معنای آن در گذر زمان همچون بسیاری از واژه های دیگر تغییر کرده است در ایتالیای قرن ۱۶ شارلاتان به کسی گفته می شد که با اغراق، گزافه و طمطراق سخن می گفت؛ سپس دارو فروشان دوره گرد که در میادین عمومی به کشیدن دندان می پرداختند شارلاتان خوانده می شد، بعدتر به کسی گفته می شد که ادعای مداوای بیمارها را هم داشت.
در مجموع به کسی که برای تحقق اهداف خود از دروغ گویی رو گردان نیست یا فردی که به هر طریق دنبال شهرت، آوازه و منافع نامشروع است و با استفاده از ترفندهای فریبنده ادعاهای ناصحیحی را در مورد خود مطرح می کند.
گفتنی است » شارلاتانیزم« مرام و مسلکی می شود که فرد یا گروه خود را چنان می نمایانند که نیستند چنان می گویند که باور ندارند، چنان وعده می دهند که بر متحقق ساختن آن توانا نیستند و البته صلاحیت و بضاعت آن را ندارند، . متأسفانه این پدیده اجتماعی در دنیای امروز جای خود را باز کرده است.
به نظر نگارنده از دو منظر می توان به این آفت و افرادی که دچار آن شده اند نگاه کرد. اول: در چارچوب اندیشه ماکیاولی » هدف وسیله را توجیه می کند«
این افراد هدف یا اهدافی دارند که برای رسیدن به آن متوسل به هر وسیله ای می شوند .
خواه این وسیله مشروع باشد یا غیرمشروع … برایشان مهم نیست و اهداف مختلف می تواند باشد، دایره آن وسیع است رسیدن به پست و مقام، منافع مادی، جلب نظر دیگران و …
دوم: اینان » خوب حرف می زنند و خوب کار می کنند« بجای آنکه » حرف خوب بزنند و کار خوب کنند« بسان ملانصرالدین که در کوچه تاریک دسته کلید خود را گم کرده بود ولی در منزل دنبال آن می گشت و وقتی از او سوال می شد مگر دسته کلید را در منزل گم کرده اید؟ پاسخ می داد خیر! ولی چون کوچه تاریک است در منزل که روشن است می گردم، این داستان ملانصرالدین را یک نویسنده اروپایی در ابتدای کتاب خود آورده و به مطایبه چنین بیان کرده که ملای مشرق زمین کار خود را انجام می داده ( یعنی دقیق می گشته) ولی کار خوب انجام نمی داده است شارلاتان ها کار بدون تخصص و مسیر اشتباهی را که انتخاب کرده اند به شدت و با اعتماد به نفس کاذب دنبال می کنند و دقیقاً » خوب حرف می زنند و خوب عمل می کنند « ولی » کار و عمل خوب انجام نمی دهند « .
اینان منافع فرد و گروه را به هر چیز ترجیح می دهند و خودخواهی اصل زندگی آنها شده است.
دلایل آن چیست؟ آیا می توان دلیل یا دلایل مشخصی برای آن ذکر کرد؟ اینکه بعضی به خود این اجازه را دهند که بیشتر از آنچه هست وانمود کنند نشان از چه دارد؟ و چه عوامل فردی و اجتماعی منجر به این پدیده می شود به گونه ای شاید بتوان از دایره ی محدود اطرافیان و چاپلوسان که این روش را تقویت می کنند این پدیده را مورد بررسی قرار داد و یا تازه به دوران رسیدگی را از عوامل مهم این رخداد تلقی کرد هر چه هست ریشه دواندن این پدیده و تأیید این گونه افراد باعث عقب رانده شدن افراد صادق می شود که می توانند برای جامعه مفید باشند و بایسته است مدیران و دست اندرکاران باهوشمندی این گونه افراد را شناسایی و به راه صحیح هدایت کنند.
یادداشت از حسین تقوی
پدیده ای به نام شارلاتانیزم