سوریه ، دو نما از بیرون و درون
تحولات سوریه یک نمای نزدیک و یک نمای دور دارد. نمای نزدیک همان نمایی است که شهروندان داخل سوریه هر روز با آن مواجه اند و نمای دور همان نمایی است که ما هر روزه از طریق رسانه ها با آن مواجه می شویم. این دو نما با یکدیگر تفاوت اساسی و بنیادین دارد.“خانه خشتی“: […]
تحولات سوریه یک نمای نزدیک و یک نمای دور دارد. نمای نزدیک همان نمایی است که شهروندان داخل سوریه هر روز با آن مواجه اند و نمای دور همان نمایی است که ما هر روزه از طریق رسانه ها با آن مواجه می شویم. این دو نما با یکدیگر تفاوت اساسی و بنیادین دارد.“خانه خشتی“: در «نمای میدانی» سوریه پس از حدود ۱۵ ماه که از آغاز ماجراهای امنیتی می گذرد، وحدت و یکپارچگی خود را در سطوح مردم و حاکمیت حفظ کرده است. این مسایل مردم سوریه را به دو یا چند بخش تقسیم نکرد و نیز یکپارچگی دولت، ارتش و نیروهای امنیتی را با شکاف مواجه نکرد. سوریه در طول این ۱۵ ماه هیچگاه شاهد برگزاری یک تظاهرات چند ده هزار نفره ضد دولتی نبوده و نشانه ای هم وجود ندارد که بیانگر حمایت بخشی از مردم از آنچه در داخل توسط گروه های مسلح انجام می شود و یا در خارج از مرزها توسط دولتهای مخالف دمشق طراحی می گردد و حال آنکه دمشق، حلب، لاذقیه و سایر مراکز استان های سوریه بارها شاهد تظاهرات چند صد هزار نفری هواداران بشار اسد بوده و مشارکت ۵۷ درصدی مردم در همه پرسی قانون اساسی و مشارکت حدود ۵۱ درصدی در انتخابات مجلس هم اسناد غیرقابل انکاری اند که از پایگاه مردمی نظام سیاسی سوریه خبر می دهند.
از سوی دیگر در نمای نزدیک شاهد اقدامات خشن تروریستی در بعضی از شهرهای سوریه- بخصوص در سه استان حمص، حما و ادلب- هستیم. این اقدامات از یک سو نشان می دهد که مخالفان پایگاه محکم مردمی ندارند چرا که اگر چنین پایگاه و چنان جمعیتی وجود داشت، دولت و ارتش سوریه یارای مقابله با آن را نداشتند. از سوی دیگر تمرکز تروریسم در سه استان یاد شده که در یک خط عمودی شامل بخشی از جنوب، بخشی از مرکز و بخشی از شمال سوریه می شود و اگر این سه از کنترل دولت مرکزی خارج شوند، سوریه به ۴ بخش شرقی (شامل حلب، دیرالزور و حسکه) غربی (شامل لاذقیه و طرطوس) مرکزی (این سه استان) و جنوبی (شامل دمشق، سویدا، قنیطره و درعا) تقسیم می شود و بقای کشوری بنام سوریه مورد تهدید جدی قرار می گیرد و این به تنهایی نشان می دهد که تروریسم سوری یک پدیده خارجی است.
در نمای رسانه ای اما ماجرا کاملا معکوس است. در این منظر مخالفان عملا سوریه را در اختیار دارند! رژیم سوریه برای بقای خودش به انواع جنایات دست می زند و در نهایت بشار اسد و رژیم او فقط یکی دو گام تا فروپاشی مطلق فاصله دارند! در این نما سوریه در معرض تهاجم نظامی بین المللی و یا تهاجم ناتو قرار دارد و امروز و فردا سناریو لیبی و عراق در سوریه هم به اجرا درمی آید! این دو نما به این اندازه با هم مباینت و مغایرت دارند. ما مشابه این دو تصویر متضاد را در سال ۱۳۸۸ در ایران شاهد بودیم. در آن زمان ما که در داخل ایران و بخصوص در شهر تهران بودیم با تصور نزدیک و واقعی مواجه بودیم و از این رو می دانستیم که فتنه یارای غلبه بر انقلاب را ندارد اما دوستان ما در خارج از مرزها که از طریق رسانه ها مسایل را می دیدند، بشدت نگران بودند و بعضا تصور می کردند کار نظام جمهوری اسلامی تمام است. در همان موقع بعضی از این دوستان را در ایران ملاقات می کردیم و می دیدیم که چه حرص و جوشی خورده اند. بد نیست که یک اعترافی داشته باشیم غرب واقعا در تصویرسازی «ناواقعیت» بسیار موفق عمل می کند و ما در تصویرسازی از واقعیت بسیار ضعیف هستیم و اگر لطف خدای متعال نبود ناواقعیت بر واقعیت غلبه می کرد.
در تحلیل تحولات سوریه توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
۱- چندی است بحث جایگزین شدن «گروه تماس بین المللی» به جای «طرح کوفی عنان و ناظران بین المللی» مطرح شده است. حدود ۷ روز پیش کوفی عنان در گزارش کار به شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل ادعا کرد که: «سوریه به نقطه برگشت ناپذیری رسیده است» و «سازمان ملل باید بی درنگ مدیریت مسایل سوریه را دردست بگیرد.» همزمان با این مسئله، عربستان و قطر با وقاحتی شگفت آور از شورای امنیت خواستند سوریه را ذیل بند ۷ منشور سازمان ملل- یعنی قیمومت- ببرد و اداره سوریه را بدست بگیرد. آمریکایی ها نیز با صراحت از گزینه نظامی و تکرار نسخه عراق- حمله بدون مجوز- حرف زدند و دست آخر سروکله بحث «گروه تماس بین المللی» پیدا شد. آنان که با مسایل سوریه از نزدیک آشنایی داشتند و تحولات آن را به دقت بررسی می کردند می دانستند که این تبلیغات ظاهری دارد و باطنی که از هم متنافر می باشند. کاملا معلوم بود که سوریه نمی تواند ذیل بند ۷ منشور قرار گیرد چرا که کشوری ذیل این بند قرار می گیرد که «صلح و امنیت بین المللی» را به خطر انداخته باشد یعنی به کشوری حمله کرده و یا دیگر کشورها را بطور جدی تهدید کرده باشد که نه تنها هیچکدام از این دو اتفاق نیفتاده بلکه سوریه کشوری است که بخشی از آن در اشغال رژیم صهیونیستی (جولان و جبل الشیخ) و بخشی از آن در اشغال ترکیه (استان شمالی اسکندرون) است و علاوه بر آن این عربستان، قطر، ترکیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا هستند که با صراحت از اقدامات نظامی علیه دولت سوریه و تجهیز نظامی مخالفان آن حرف زده و وارد عمل شده اند. علاوه بر آن با وجود مخالفت روسیه و چین امکان صحنه سازی حقوقی برای اعمال بند ۷ وجود ندارد. نکته دیگر این است که اساساً زمانی این حرف ها به میان آمده که مأموریت عنان- بنا به اعتراف خود او- نه در پی عدم همکاری دولت دمشق بلکه بواسطه تشدید اقدامات تروریستی شکست خورده است با این وصف فضای امنیتی سوریه فضایی دولت ساخته نیست که با حذف آن از میان برود اما البته این تروریسم ماموریت دارد تا هر طرح سیاسی را با بن بست مواجه کند چرا که دستگاه های گرداننده تروریسم با توجه به اوضاع نامساعدی که در منطقه برای آنان پیش آمده است به دوره ای از هرج و مرج در سوریه نیاز دارند. آنان معتقدند اگر روند بطور طبیعی پیش برود اسلام گرایی کل منطقه را دربرمی گیرد.
۲- بحث حمله نظامی به سوریه کماکان امکان وقوعی ندارد از یک طرف مانع حقوقی در شورای امنیت کماکان وجود دارد، از سوی دیگر ناتو بدون در اختیار داشتن یک منطقه وسیع ارضی در جوار مرزهای سوریه قادر به عملیات زمینی- که شرط لازم سقوط یک نظام سیاسی است- نیست و تردیدی در این نیست که هیچ کدام از همسایگان سوریه- حتی رژیم متجاوز صهیونیستی- حاضر نیستند که بخشی از سرزمین خود در مرز را به ناتو برای عملیات واگذار کنند چرا که واگذاری زمین به معنای پذیرش جنگ در درون کشور کمک کننده است و همه می دانند که نه ترکیه، نه اردن و نه رژیم صهیونیستی نمی توانند پذیرای جنگ باشند و تبعات آن را تحمل نمایند، عراق و لبنان هم که خود را با سوریه در یک موقعیت و سرنوشت می بینند. علاوه بر این دو، حمله به یک کشور زمانی به نتیجه می رسد که در درون آن سرزمین گروه مخالف از ظرفیت و توانایی لازم برای بهره برداری از فشار خارجی برخوردار باشد در شرایط فعلی که مخالفین حتی به اندازه یک روستا هم زمین در اختیار ندارند عملیات صرف هوایی چه موفقیتی می تواند داشته باشد نکته دیگر در این میان ارتش قدرتمند سوریه است، این ارتش حدود ۳۰۰ هزار عضو دارد و طی ۴۰ سال گذشته- از ژوئن ۱۹۶۷تاکنون- در حالت آماده باش بوده و دائماً خود را برای یک جنگ آماده می کرده و امروز در زمره یکی از چند ارتش مقتدر خاورمیانه است. ارتش سوریه از ارتش ترکیه اگر قوی تر نباشد ضعیف تر نیست و باز باید به این موارد جایگاه سوریه در جبهه قدرتمند مقاومت را اضافه کرد که مردم و دولت سوریه از حمایت قاطع و همه جانبه نیروهای مقاومت در منطقه و بخصوص جمهوری اسلامی برخوردار است. ایران قطعاً حمله نظامی خارجی به سوریه را به منزله حمله به ایران و مقدمه حمله به ایران ارزیابی می کند و دست روی دست نمی گذارد با این وصف کاملاً واضح است که حمله نظامی به سوریه فقط می تواند در تریبون و رسانه مطرح باشد.
۳- اما بحث گروه تماس بین المللی در واقع این بحث خود به خود به معنای بن بست طرح های غربی عربی علیه سوریه است تا همین دیروز ترکیه، قطر و عربستان، محور منطقه ای و آمریکا، فرانسه و انگلیس محور فرامنطقه ای حل و فصل مسایل سوریه با رویکرد سقوط رژیم این کشور- به هر نحو ممکن- بودند و اجلاس پشت اجلاس در استانبول، پاریس و دوحه برگزار می کردند و با وقاحت از اقدامات تروریستی حمایت می کردند الان که بحث گروه تماس بین المللی با عضویت این کشورها و روسیه، چین و ایران مطرح می شود به این معناست که آن طرح ها شکست خورده کما اینکه عنان هفته پیش شکست طرح عربی و شورای امنیت را صراحتاً اعلام کرد وقتی پای ایران، روسیه و چین به بحث سوریه باز شود کاملاً پیداست که از فشار علیه مردم و دولت سوریه کاسته می شود و فشار بر تروریست ها و کشورهای حامی آنان افزایش می یابد. وقتی ایران و دو عضو ثابت شورای امنیت در گروه تماس حضور دارند، نه این گروه و نه شورای امنیت نمی توانند گزارشی مبتنی بر مجازات دولت بشار اسد- که حقیقتاً قربانی تروریسم غربی و عربی است- به شورای امنیت منعکس کنند. در این فضا طبعاً یا گروه تماس با مخالفت آمریکا، انگلیس، عربستان و… منحل می شود که ضرری برای دولت سوریه ندارد یا اینکه به کار خود با هدف دستیابی به راه حل سیاسی میان دولت و مخالفان ادامه می دهد که بازهم با توجه به اینکه دولت و مردم سوریه منسجم اند و مخالفان دچار اختلاف هستند به نفع دمشق تمام می شود. حال شما نگاه کنید به تصویرسازی رسانه ای که طی هفته گذشته القا می کند که مهمترین مأموریت گروه تماس بین المللی مدیریت مسایل سوریه پس از برکناری بشار اسد از قدرت می باشد. حالا بد نیست اوضاع سوریه را از نگاه دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی هم ببینیم؛ دو هفته پیش دستگاه اطلاعاتی ارتش اسرائیل (امان) در تجزیه و تحلیلی که به کنست (پارلمان رژیم) ارائه کرد، گفت: «سوریه انسجام خود را حفظ کرده و متأسفانه بشار اسد آنطور که تصور می شد رفتنی نیست.»
۴- مخالفان طی هفته های اخیر دچار اختلافات جدی شده اند. برهان غلیون که اهل حمص است کنار گذاشته شد. یک نفر کرد- عبدالباسط سیدا- اهل استان کردنشین حسکه جای او را گرفت. غلیون نتوانست در مراکزی که دارای گرایشات معتدل تری بودند- نظیر مخالفان دمشقی یا حلبی- نفوذ کند به این دلیل کنار زده شد در حالیکه صدرا نیز نفوذی در دمشق و حلب و حمص و حماء و سایر شهرها نداشته و نفوذ او در حسکه محدود می شود. از سوی دیگر در بخش نظامی اخیراً یک نظامی بنام شیخ به جای ریاض الاسعد معرفی شد و او پس از درگیری با ریاض از فرماندهی کناره گرفت و همزمان با آن مواضع تندی علیه اخوان المسلمین سوریه گرفت و خبرهای دیگر که همه از اختلاف میان آنان حکایت می کند، با این وصف می توان گفت طرح های ضدسوری شانسی برای موفقیت ندارند.
سعدالله زارعی
منبع کیهان
سوریه،روزنامه کیهان