نشریه معروف ویکلی استاندارد چاپ آمریکا نوشت: دیدگاه کاخ سفید درباره نقش دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه به دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی شبیه است. به قول آیت الله خمینی دولت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
به گزارش “خانه خشتی“، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:
مدالی که فقط برازنده رژیم کودک کش است
رئیس جمهور آمریکا به رئیس کودک کش رژیم صهیونیستی مدال افتخار اعطا می کند.
اوباما قرار است امروز مدال آزادی را که به اصطلاح پرافتخارترین، مدال ایالات متحده است به شیمون پرز اهدا کند. این مدال در سنت آمریکایی به کسانی داده می شود که تلاش گسترده ای و زیادی را برای ترویج صلح و فرهنگ دوستی در جهان انجام داده اند.
این در حالی است که پرز در زمان نخست وزیری خود دستور حمله و قتل عام در اردوگاه های صبرا و شتیلا را صادر کرد. همچنین در زمان ریاست او بر رژیم صهیونیستی، شهروندان غیرنظامی لبنان و فلسطین (غزه) به خاک و خون کشیده شده اند.
همچنین مدال آزادی از سوی رئیس جمهور آمریکا به رئیس رژیمی اهدا می شود که با حمله به کشتی حامل کمک های انسان دوستانه باعث کشته شدن ۹ نفر از اتباع کشور ترکیه شد.
نفاق خودمان که کاملتر از سازمان منافقین است!
عبدالله نوری در اظهاراتی پرتناقض خواستار هم پوشانی جنبش سبز و جریان اصلاحات و در عین حال مرزبندی این دو یا نیروهای برانداز و خشونت طلب شد.
وزیر کشور معزول دولت اصلاحات که سابقه تحریک در اغتشاشات خیابانی تیرماه ۷۸ به همراه تاج زاده را داشته، در ملاقاتی گفته است: رفتار جریانی حاکم با منتقدان غیرقابل پیش بینی است و حتی در این مورد خط قرمزش هم شاخص نیست و مبهم است.
وی با بی تقصیر معرفی کردن بازداشت شدگان فتنه سال ۸۸ و موسوی و کروبی، خواستار هم پوشانی جنبش سبز و جریان اصلاحات شد و گفت: عمل در چارچوب قانون اساسی و نیز نفی هر گونه افراط گری و خشونت از جمله این هم پوشانی هاست.
وی با کتمان خیانت های فتنه گران در سال ۸۸، ادعا کرد: اصلاح طلبان و سبزها خواستار اجرای قانون اساسی و حفظ نظام بوده اند و برخلاف تبلیغات مغرضانه برخی، سقوط نظام خواست جریان اصلاحات نیست.
وی همچنین با تأکید بر لزوم مرزبندی جنبش سبز و جریان اصلاحات با نیروهای برانداز و خشونت طلب گفت: شکافتن معنای اجرای بدون تنازل قانون اساسی می تواند یکی از مهم ترین ابعاد برنامه اصلاحات در شرایط فعلی باشد.
این اظهارات در حالی است که عبدالله نوری تا چندی پیش از هم گسیخته شدن جبهه گروهک ها، دیدارهای منظمی با سران گروهک های برانداز ورشکسته داشت. این مهره سوخته گروهک ها که مانند کروبی صرفا برای انحراف اذهان از بازیگران اصلی به کار گرفته می شود، توضیح نداده که ادعای وفاداری به نظام (قانون اساسی چه نسبتی با خط کشیدن روی شعار جمهوری اسلامی، جسارت، به تصویر حضرت امام خمینی(ره) و اهانت به ولایت فقیه و سرانجام جسارت به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام می تواند داشته باشد؟ و چگونه می توان میان آشوبگرانی که به مساجد، مردم، بانک ها و اموال عمومی حمله کردند و حتی مرتکب آدم کشی و ترور شدند و دست در دست تروریست های، منافقین، بهائیان، سلطنت طلبان و گروه های تجزیه طلب دادند با خشونت طلبان و جریان های برانداز مرزبندی قائل شد؟ یا اینکه آقای نوری در آن مدت ۸ ماهه از این کلمات قشنگ و از سر عقل نمی زد و حالا که آبروی منافقین به واسطه عملگی گروهک های منحله بر باد رفته، سخن از قانون اساسی و «اصلاح طلبی» می گوید و در عین حال اصلاح طلبی را با آشوبگر فتنه سبز یک کار می کند؟ آشوبگران اصلاح طلب بودند یا اصلاح طلبان آشوبگر؟! به تعبیر دیگر آقای نوری به زعم خود تاکتیک فرار به جلو را به اجرا می گذارد که می گوید خط قرمز و رفتار نظام مشخص و قابل پیش بینی نیست در حالی که در این میان، جریان نفاق جدید است که حرکات زیگزاگ انجام می دهد.
گفتنی است نوری اواخر فروردین امسال با انتقاد از شرکت خاتمی در انتخابات مجلس گفته بود برداشت من هم از مذاکره با آقای خاتمی این بود که او بدون محقق شدن شرایطی که اعلام کرده، در انتخابات شرکت نخواهد کرد. اگر ایشان بنای شرکت شخصی داشت، بهتر بود از قبل در بیانات خود، شرایط شخصی خویش را از بحث جمعی جدا می کرد تا سوءتفاهمی به وجود نمی آمد.
وی مهرماه سال گذشته نیز در ملاقات پنهانی با خاتمی که عمدا از سوی رسانه های انقلاب لو رفت، از فضای رکود و دلزدگی سیاسی در میان برخی حامیان جبهه اصلاحات انتقاد کرده و گفته بود: برخی از این دوستان که به ملاقات من می آیند از شما و جریان اصلاحات گله مند هستند و می گویند اصلاح طلبان از آنها استفاده ابزاری می کنند و در حوادث و تجمعات خیابانی ما را جلو می اندازند و در گرفتاری ها فکر ما نیستند.
شایان ذکر است عبدالله نوری از مسند وزارت کشور دولت اصلاحات و به واسطه دستیاری چون تاج زاده و برخی عناصر بدسابقه حزب مشارکت و سازمان مجاهدین، یکی از عوامل پمپاژ تشنج و اغتشاش به فضای سیاسی کشور و میدان دادن به گروهک هایی چون نهضت آزادی در سالهای پایانی دهه ۷۰ بود. وی از همان زمان ارتباطات گسترده ای را با گروهک های نهضت آزادی، باند مهدی هاشمی، تندروهای حزب مشارکت و دفتر تحکیم و طیفی از افراطیون کارگزاران برقرار کرده بود.
ویکلی استاندارد: به قول آیت الله خمینی آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند
«دیدگاه کاخ سفید درباره نقش دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه به دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی شبیه است. به قول آیت الله خمینی دولت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند».
این تحلیل را نشریه معروف ویکلی استاندارد چاپ آمریکا درباره ضعف مفرط آمریکا در قبال تحولات خاورمیانه منتشر کرده است. لی اسمیت تحلیلگر ویکلی استاندارد در این تحلیل که با عنوان «ناتوانی گسترده در عملکرد خارجی» منتشر شده، تاکید می کند: هیلاری کلینتون می گوید اوباما نمی تواند درباره دولت سوریه کار خاصی انجام دهد و بشاراسد را وادار به کناره گیری کند چرا که آنها به حرف ما گوش نمی کنند. او می گوید شاید به حرف روسیه گوش کنند و بنابراین ما به روس ها فشار می آوریم.
هفته نامه آمریکایی می افزاید: شیوه بیان وزیر امور خارجه بسیار آموزنده است. گفتار نامطمئن کلینتون گویای ناتوانی است؛ وضعیتی که کاخ سفید بر خود تحمیل کرده است. گفتاری که برای مخالفان و متحدان کاخ سفید پیام یکسانی دارد؛ می توان به حال خود بود و به اقتضای شرایط رفتار کرد، زیرا کاخ سفید دستش از تغییر و تعیین نتیجه کوتاه است. سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، سوزان رایس، نگران است که بحران به بقیه منطقه گسترش یابد و در همین حال وزیر دفاع اوباما نمی تواند تصور کند که ایالات متحده چگونه بدون اجازه سازمان ملل می تواند در سوریه دست به اقدام نظامی بزند.
ویکلی استاندارد تصریح کرد: دولت معتقد است که آمریکا توانایی اقدام و پیشبرد مواضع و دفاع از منافع خود را ندارد. دیدگاه کاخ سفید درباره نقش ایالات متحده در منطقه به دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی در این باره شبیه است. به قول آیت الله خمینی، دولت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
لی اسمیت خاطر نشان می کند: در واقع دولت تصمیم به یک دوره انفعال گرفت. تقصیر روسیه نیست که کاخ سفید سیاست خود را در رابطه با سوریه به مسکو واگذار کرده است، و البته نمی توان ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را برای عدم تمایل به پایان دادن بحرانی که جایگاه روسیه را به چالش می کشد مقصر دانست.
این هفته نامه نومحافظه کار بدون اینکه به ناتوانی ساختاری رژیم آمریکا و نقش دولت بوش در آن اشاره کند، ادامه می دهد: شاید اوباما تصمیم بگیرد روزی دولتمرد فکور موثقی شود اما در این خلال، امتیازهای تقدیمی کاخ سفید به روسیه دست ایران را باز گذاشته است. اگر روسیه حرفش در سوریه خریدار دارد چرا ایران نداشته باشد؟ ایران، که به خاطر سرمایه گذاری هایش در سوریه برای بقای همپیمان اصلی اش در منطقه، قاعدتا در آن جا حق آب و گل دارد. برخلاف روس ها که به خاطر سرگرمی، از دور دستی بر آتش دارند، ایرانی ها شیوه های واقعی راهبردی را در سوریه پیاده می کنند. سعید جلیلی مذاکره کننده ایران، در بغداد روشن کرد که برای سوریه اهمیت ویژه ای قائل است و سر سوریه شرط بسته است.
ویکلی استاندارد دولت اوباما را به انفعال متهم کرد و نوشت: هم دشمنان و هم همپیمانان آمریکا می توانند ضعف دولت را درک کنند. از آن جایی که دسته اوباما از پذیرفتن نقش سنتی اقتدار منطقه سر باز زده، اکنون اسرائیل فکر می کند که به تنهایی باید جور متوقف کردن ایران را بکشد. ناکامی غرب در هدایت مسئله سوریه و عدم دخالت دنیا ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل را واداشته که بگوید معلوم نیست که دنیا واقعا دست به اقدام بزند. منظور او از دنیا البته کاخ سفید بود.
این نشریه آنگاه نتیجه جالبی گرفته است: اگر ارتش ضعیف سوریه تا این حد برای کاخ سفید چالش برانگیز است پس آمریکا با ایران، با آن همه سازمان رزمی و تروریستی اش در سرتاسر دنیا و قایق های تندروی متعرض به نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس چه می خواهد بکند؟
ویکلی استاندارد در پایان نوشت: شیوه عملکرد کاخ سفید در رابطه با قضایای سوریه برگی است که به ناتوانی آمریکا گواهی می دهد، از این رو اسرائیل و ایران چاره ای جز این ندارند که بپذیرند که اوباما درباره ایران نیز به همان شیوه سوریه بازی می کند و برگ برنده دیگری ندارد. او حتی لاف هم نمی زند. او دست خود را باخته است، همین.
مجلس ختم گروهک ها در برلین و شیرین کاری رئیس شورای هماهنگی
بی توجهی اردشیر امیرارجمند به سخنرانی حضار در نشست محفلی شماری از اعضای متواری گروهک ها (برلین) یکی از حضار را شاکی کرد.
شماری از وابستگان فدائیان خلق بهروز خلیق، حزب توده و اتحاد جمهوریخواهان (بیژن حکمت)، سلطنت طلب (نوشابه امیری)، حزب مشارکت (رجب مزروعی)، ملی-مذهبی (تقی رحمانی و رضا علیجانی) روز یکشنبه در یک کلیسا در برلین دور هم جمع شده و برای یکدیگر سخنرانی کردند. در تبلیغات این برنامه اعلام شده بود این بزرگ ترین برنامه اپوزیسیون در خارج کشور به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری است. در میان مهمانان کسانی چون سهراب رزاقی (از مقامات وزارت کشور دولت اصلاحات، مهدی فتا پور ، خدیجه مقدم، فرزانه عظیمی، حسن فرشینان (روحانی کشف لباس کرده)، عمار ملکی (پسرمحمد ملکی)، یوسفی اشکوری و محمد صادقی نیز حضور داشتند.
مهدی جامی سردبیر اخراجی رادیو زمانه در گزارشی با بیان اینکه «برنامه ریزی این نشست ۶ هفته طول کشیده بود»!، نوشت: مسائل تدارکاتی و مالی عمدتا بر دوش حزب مشارکت و نهضت آزادی قرار گرفت و رفقای چپ [مارکسیست] هم احتمالا کمک کردند.
وی با بیان اینکه ما فاقد مدیریت منضبط و با برنامه هستیم، به بی محلی برخی حضار نسبت به جلسه انتقاد کرد و نوشت: بعضی ها مثل یوسفی اشکوری می آیند می نشینند و با دقت برنامه را دنبال می کنند و عمده وقت را در سالن می گذرانند نه در بیرون آن! از بعضی هم انتظار هست که چنین کنند و نمی کنند. بعضی ها از موقعیتی برخوردارند که وقتی نشستند نباید سر در گوش بغل دستی نکنند. سالن جای پچ پچ چهره ها با بغل دستی شان نیست. از آنها انتظار می رود که به سخنرانی ها دقت کنند. و این چون علنی بود گفتنش امیدوارم بر کسی گران نیاید؛ بر من گران آمد که اردشیر امیرارجمند بخش بزرگی از وقتش را بیرون سالن گذراند. حتی وقتی یکی از سخنرانان او را و شورای هماهنگی را خطاب قرار داد و توصیه هایی کرد که به نظرش باید کسی مثل امیرارجمند می شنید او در سالن نبود و من می دیدم که در بیرون مشغول صحبت است. به نظرم اگر قرار بود چنین حضوری داشته باشد نبودنش ترجیح داشت. اردشیر امیرارجمند حواسش جای دیگری بود و نبود و وقتی هم بود به آنچه در سالن می گذشت توجهی نشان نمی داد. به نظرم رسید که از نظر ارتباطی و هم روابط عمومی ضعیف عمل می کند.
یادآور می شود بنا به گزارش «ندای سبز آزادی» رجب مزروعی (عضو خارج نشین حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب) در این نشست هماهنگی با گروهک ها گفته است: ما باید مرزهای ساختگی میان طرفداران جنبش سبز را حذف کنیم. این جنبش حق طلب و حق محور است و کسی با این اصل مخالف نیست.