یادداشت
«شیدایی و سرمستی شیفتگان فرهنگ غرب»
در این وانفسا، دلدادگان و مفتونان غرب حتی منتظر فرجامِ برجام در آمریکا و ایران نشدهاند و سرمست و ذوقزده به پیشواز و استقبال تغییر رفتار مورد نظر اوباما در ایران رفته و به تمهید مقدمات پرداختهاند.
نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در نتیجه سلطه بر کشورها و ملتها از جمله برنامههایی است که غربیها از قدیمالایام همواره مد نظر داشتهاند و تاریخ گواه صادق این طراحیها، ترفندها و تبعات تلخ آن است. در دوره استعمار اروپاییها علاوه بر استفاده از قدرت و برتری نظامی، سعی وافر داشتند که با سیطره بر سرمایه و ذخائر گرانبهای کشورهای مستعمره و تحکیم سلطه سیاسی و حکمرانی، بیشترین حظ و بهرهبرداری سیاسی را عاید خود سازند.
از طرفی برای تداوم این استثمار و استیلا در جای جای جهان، تغییر فرهنگهای بومی و سازگار ساختن آن با سمت و سوی منافعشان، سرلوحه دستورالعملها و نقشه راه قرار داشت. تغییر زبان و شیوه کتابت، ساماندهی حرکت گسترده تبشیری به منظور تغییر آیین، آداب و سبک و سلوک استعمارزدگان، ایجاد گسست و انقطاع فکری و فرهنگی، دگرگونی هویت ملتها برای پذیرش وضع جدید و عدم مقاومت و مقابله در برابر زیادهخواهی ها و خواستههای ناصواب از دیگر اولویتهای غرب در مسیر به یوغ کشیدن ملتها بوده است.
با شکل گیری نهضتهای ضد استعماری و استقلال طلبانه، شیوهها و شگردهای استعمار کهن دیگر جوابگو نبود و برخی کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین که روزگاری رسماً توسط حاکمان و فرمانروایان بریتانیایی، پرتغالی، فرانسوی و اسپانیایی اداره میشدند، به ظاهر مستقل شدند، بنابراین روشها و ابزارهای ساده دیروزی تغییر کرد و روز به روز پنهانتر و پیچیده تر شد. با کاهش کارآمدی اقدامات قهر آمیز، فعالیتهای نرم فکری و فرهنگی اهمیت افزونتر و جایگاه والاتری پیدا کرد که در این مختصر، مجال پرداختن تفصیلی بدان وجود ندارد.
در رویارویی و مقابله با انقلاب و نظام مردم سالار نیز در مقاطع مختلف شاهد بهرهگیری غرب از ابزار فرهنگی، تبلیغی، رسانهای، جنگ روانی و بکارگیری عناصر داخلی و عوامل همراه بودهایم. این تهاجم و شبیخون فرهنگی هرچند که با فراز و فرودهایی مواجه بوده ولی همواره استمرار داشته است و در برهههایی مثل دوران موسوم به سازندگی که هشت سال دفاع جانانه و پایداری جوانمردانه، بی نتیجه یا کم ثمر بودن تهاجم نظامی در بازگشت آمریکا به ایران را به اثبات رسانده بود. وسعت و اهمیت بیشتری یافت و با سرمایه گذاری قابل توجه در ابعاد و حجم وسیعتری این هجمه همه جانبه فرهنگی ساماندهی شد و علیرغم انذارها و هشدارهای بهنگام و جدی رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب، برخی شبهروشنفکران و حتی سیاستگذاران و مجریان فرهنگی آن را توهم توطئه خواندند و با طنازی و تمسخر از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند و نه تنها وِجهه همت خود را مقابله با آن حرکت خزنده و برنامه ریزی شده قرار ندادند، بلکه با بازی در زمین طراحی شده دشمن با این برنامهها و اهداف نامیمون همراهی و مساعدت کردند و همگان را به همآوایی و همدلی با ضرباهنگ نو توصیه نمودند!
بتدریج در دوره به اصطلاح اصلاحات، نفوذ غرب در حوزههای گوناگون فرهنگی و هنری چنان آشکارا و بیپروا شد و نیات و مقاصد دلسپردگان داخلی چنان بیپرده و عیان شد که علماء، مراجع، نیروهای آگاه و ارزشی، دلسوزان و عناصر نجیب و متعهد را وادار به اعتراض، عکسالعمل و حتی تحصن در حوزه علمیه قم کرد. دریدگی و سنگ اجنبی را به سینه زدن چنان برملا شد که رهبری خبیر با صراحت و صلابت در ان فضای مسوم و غبار آلود فرمودند: «برخی مطبوعات پایگاه دشمن شده است». پس از ان نوبت به مردم بیدار، ولایتمدار و انقلابی رسید که با حضور در صحنه کسانی را که سودای ختم انقلاب و به موزه سپردن اندیشههای امام و آرمانهای انقلاب داشتند سرجای خود بنشانند؛ فاعتبروا یا اولی الابصار!
در حال حاضر در شرایط جدید کشور که پس از یک دهه فشارهای بیرحمانه و تحریمهای ظالمانه قدرتهای جهانی و تهدیدات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی، ارمغانی برای غربیها نداشته است و پس از یک دوره مذاکرات طولانی، مقطع متفاوتی آغاز شده است؛ بار دیگر شاهد طمع ورزی و سبقتگیری آزمندانه غربیها در برقراری پیوندهای سیاسی، یافتن جاپای اقتصادی جهت بازاریابی کالا و گشودن روزنهها و رخنهها و بتدریج درها و دروازهها برای رسوخ و تفوق فرهنگی هستیم.
اصرار و شتاب زائدالوصف انگلیسیها برای بازگشایی سفارت در تهران و درخواست ملتمسانه آمریکاییها برای مذاکره در موضوعات غیر هستهای و گشایش دفتر حافظ منافع در ایران، بیانگر تقلای آنان به منظور نفوذ در ابعاد سهگانه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
بدون تردید حرکت منسجم و سازمان یافته غرب برای تضعیف قدرت نرم جمهوری اسلامی که عبارت از همبستگی، عزم و اراده، ایمان و اعتقاد راسخ و پایبندی فرزندان برومند این مرز و بوم به فرهنگ اصیل و روحیه مقاومت و ایستادگی است، در این مقطع تقویت و تسریع خواهد شد.
شبه روشنفکران و سیاستورزانی که قبله آمال آنان غرب است، با مستمسک قرار دادن تفاهم که آن را فتحالفتوحی بیبدیل در تاریخ ایران جلوه میدهند، خواهند کوشید تا این نسخه را شفا بخش و این الگو را نجات دهنده در دیگر عرصهها قلمداد کنند و راه توسعه کشور را عبور از استقلال و عزت و وابستگی تمام عیار به غرب معرفی کنند و با آراستن و بزک کردن چهره پلید و پر فریب لیبرال دموکراسی، رضایت کدخدا را پایان بخش مشکلات اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی و درمان دردها و آلام تلقی کنند و ملت فهیم و مقاوم ایران را نه تنها طلبکار نظام سلطه به دلیل چندین دهه ظلم و جنایت ندانند بلکه بدهکار، مدیون و وامدار عنایت صاحبان سلاحهای اتمی و دارندگان حق وتو و قدردان سردمدار آنان یعنی آمریکای جهانخوار بدانند که بر ما منت گذارده و در باشگاه جهانی به بازی گرفته و مشمول توجهات قرار داده است!
در این وانفسا، دلدادگان و مفتونان غرب حتی منتظر فرجامِ برجام در آمریکا و ایران نشدهاند و سرمست و ذوقزده به پیشواز و استقبال تغییر رفتار مورد نظر اوباما در ایران رفته و به تمهید مقدمات پرداختهاند. ارسال نامه تعدادی از اعضای هیئت علمی اصلاح طلب و تمنای حذف شعارهای انقلابیِ ملهم از باورهای مردمی و متاثر از کارنامه سراسر سیاه بدخواهان نظام اسلامی، از تقاضاهای ذلیلانه و اولیه این شیفتگان و شیدایان نظام نوین جهانی به زعامت کدخدای جهانی است که اگر واکنش جدی حافظان منافع ملی و دلبستگان واقعی سرافرازی و پیشرفت میهن اسلامی و جضور به موقع آنان در هماوردگاه دفاع از شرف، استقلال، هویت و فرهنگ ناب ملت ایران را شاهد نباشیم، بی شک هردم از این باغ بری میرسد، تازهتر از تازهتری میرسد.
اگر این جماعت دلآرامِ غرب زده فرصت و مجال پیدا کنند، سردمداران نظام سرمایه داری را خیرخواه و خواهان توسعه ایران و حامی حقوق بشر و اما شهیدان افتخار افرین و رزمندگان جان برکف و مدافعان دلاور را مقصر و مانع صلح و ارامش و رفاه، جنگ افروز و ناقض حقوق انسانی و عامل تحریمها و فشارهای جهانی معرفی خواهند کرد، و اگر روزگاری رویای دستنیافتنی آنان تعبیر شود، این جسارت را دارند که پایکوبان و رقصکنان؛ میرزا کوچکها، مدرسها، شیخ فضلاللهها و نواب صفویها را به جرم «حب الوطن» و «غیرت دینی و ملی» به مسلخ بکشند که به فضل الهی و با تحولات منطقه و جهانی و نیز بصیرت و پایمردی شرافتمندان ایرانی و سکانداری عقلانی و هدایت ربانی رهبر فرزانه انقلاب این دوران امتحان و آزمون بزرگ الهی سپری خواهد شد و رسوایی و روسیاهی ابدی برای سست ایمانان ضعیفالنفس و سازشکاران جدا شده از آرمانهای امام و نیز شوکت و سربلندی سرمدی برای ثابت قدمان راست قامت و سبقت گیرندگان در خدمت به ملت رقم خواهد خورد.